با خرید و فروش تاکسیدرمی حیوانات برخورد قانونی می‌شود فیش حقوقی تیرماه ۱۴۰۴ بازنشستگان کشوری بارگذاری شد + لینک سایت فروش ۱۰۰ میلیارد تومانی آثار در نمایشگاه ملی صنایع دستی در سال ۱۴۰۳ امضای یک تفاهم‌نامه محیط زیستی برای برگزاری همایش صنعت سبز (۷ مرداد ۱۴۰۴) رئیس سازمان محیط زیست: در پنجمین سال خشکسالی هستیم عابران پیاده نیمی از جان باختگان ترافیکی مشهد توصیه‌های طب سنتی برای پیاده‌روی اربعین صدور هشدار هواشناسی در خراسان رضوی در پی پیش‌بینی افزایش شدت وزش باد (۷ مرداد ۱۴۰۴) آیا «پاستیل» از پوکی استخوان جلوگیری می کند؟ سرقت دکتر قلابی از مسافران شهرستانی در خوابگاه‌های تهران کاهش چشمگیر آمار داوطلبان کنکور نگران‌کننده است فوت کودک ۶ ساله بر اثر برق‌گرفتگی در کالشور خراسان رضوی ما مردمانی ریشه در خاکیم از حلق بحران‌ها بیرون می‌آییم دانش‌آموزان اعزامی به المپیاد‌های جهانی با چه چالش‌هایی از جنگ ۱۲ روزه مواجه بودند؟ دریافت جایزه قهرمان جوان تالاب‌های جهان توسط یک ایرانی هشدار رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر: مجازات‌های سخت در انتظار زائران حمل کننده مواد مخدر به عراق است درباره اسماعیل آذری‌نژاد، فعال فرهنگی اهل کهگیلویه‌وبویراحمد | قصه معلم قصه‌گو ۵۱۰ میلیون مترمکعب ذخایر سد‌ها در یک‌هفته اخیر، مصرف شد (۷ مرداد ۱۴۰۴) ۴۸ نماینده مجلس خواستار پرداخت معوقات متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان شدند (۷ مرداد ۱۴۰۴) برگزاری اولین المپیاد جهانی فناوری نانو در ایران بحران کم‌آبی به اوج رسید | ذخایر ۱۵ سد مهم کشور نصف شد! حفاظت از جنگل‌های زاگرس در دستورکار سازمان ملل قرار گرفت رئیس سازمان محیط زیست: توسعه صنعت باید همراه با ملاحظات اکوسیستمی باشد تعداد شرکت‌کنندگان آزمون‌های المپیاد به ۸۷ هزار نفر رسید صندوق بازنشستگی کشوری: مشکل فنی موجب تأخیر در صدور فیش حقوق بازنشستگان شد | دسترسی تا ساعاتی دیگر (۷ مرداد ۱۴۰۴) دستگیری اعضای باند پلیس‌های قلابی در تهران سانحه رانندگی در مشهد منجر به فوت ۳ عابر پیاده شد (۷ مرداد ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

درخواست طلاق از مردی که برای دزدی از خانه پدرزنش نقشه کشید

  • کد خبر: ۳۴۸۱۶۹
  • ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۴
درخواست طلاق از مردی که برای دزدی از خانه پدرزنش نقشه کشید
زن جوان وقتی به طور اتفاقی صحبت‌های تلفنی همسرش را شنید که با دوستش نقشه سرقت از خانه پدرزنش را طراحی می‌کردند، پس از یک درگیری شدید برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.

به گزارش شهرآرانیوز؛ چند روز قبل زن جوان و شیک‌پوشی با مراجعه به یکی از شعب دادگاه خانواده به قاضی پرونده‌اش گفت: من در طلا‌فروشی پدرم با سروش آشنا شدم. او همراه یکی از تاجران ثروتمند که از دوستان پدرم است به طلافروشی آمده بود تا سکه بخرند. در همان چند دقیقه‌ای که در مغازه پدرم بودند، حس خوبی از او گرفتم، بسیار پسر خوش‌قیافه، شوخ‌طبع و مؤدبی بود. یکی، دو روز بعد به من پیام داد و گفت شماره‌ام را از طریق دوست پدرم به دست آورده است. بعد از کمی صحبت کردن گفت اهل طبیعت‌گردی است و چند روز دیگر هم می‌خواهد به کویر برود. از من هم دعوت کرد همراهشان بروم که بعد از کلی اصرار قبول کردم. همین موضوع باعث شد کم‌کم آشنایی‌مان بیشتر شود تا اینکه بعد از چند ماه ازدواج کردیم.

سیما ادامه داد: پدرم علاوه بر طلا‌فروشی در ساخت و ساز هم فعالیت دارد و پدر سروش هم فروشنده مصالح ساختمانی است، هر چند وضع مالی بدی نداشتند، اما خب در مقایسه با وضع مالی ما پایین‌تر بودند. البته خودش در کار رمزارز بود، اما چون برای من اصلاً پول مهم نبود و به خاطر اخلاق و رفتارش او را دوست داشتم، راضی به ازدواج شدم تا اینکه چند ماه که گذشت از من خواست مقداری پول از پدرم بگیرم و به او بدهم تا سرمایه‌گذاری کند. می‌گفت به سود که برسم نه‌تنها پول پدرت را بر‌می‌گردانم بلکه برای تو هم خانه و ماشین می‌خرم. من هم قبول کردم و پدرم هم کمکش کرد ولی کم‌کم احساس کردم قصد سوءاستفاده دارد چرا که از پول‌هایی که به او می‌دادم نه‌تنها سودی حاصل نمی‌شد بلکه روز به روز هم درخواست‌هایش بیشتر می‌شد و انگار پدرم موظف بود به او پول بدهد. وقتی من و پدرم مخالفت کردیم و دیگر به او پول ندادیم، کاملاً رفتارش با من تغییر کرد. اما تیر خلاص به زندگی ما زمانی خورد که ناخواسته صحبت‌هایش را با یک نفر شنیدم و دنیا روی سرم خراب شد.

آقای قاضی، شوهرم تلفنی با کسی حرف می‌زد و داشت نقشه سرقت از خانه پدرم را طراحی می‌کرد. خودم شنیدم که می‌گفت خانواده سیما می‌خواهند به خارج از کشور بروند، من کلید خانه را به شما می‌دهم و بروید از خانه سرقت کنید. فکر کنم کار خدا بود که این مکالمه را شنیدم و همان لحظه به او گفتم تو چه آدم پستی هستی، می‌خواهی از خانه پدر من سرقت کنی؟ اما ناگهان دستپاچه شد و سریع زد زیرش و گفت نه من کاری نکردم تو اشتباه شنیدی، بعد هم وقتی دعوایمان بالا گرفت مرا کتک زد و از خانه بیرون رفت. من هم قهر کردم و رفتم خانه پدرم و همه چیز را به او گفتم. الان هم شکایت کردم و درخواست طلاق دارم.

در همین لحظه سروش با ناراحتی بلند شد و گفت: جناب قاضی چه سرقتی، من که دزد نیستم چرا باید دزدی کنم، آن‌هم از خانه پدرزنم که این همه به من کمک کرده است. من عاشق همسرم هستم. آن شب یکی از دوستانم داشت پیشنهاد سرقت می‌داد، می‌گفت وضع پدرزنت خوب است کلی عتیقه و طلا و جواهر در خانه‌شان دارند، سرقت کنیم که وضع ما هم خوب شود، اما من قبول نکردم.

سیما گفت: دیدید جناب قاضی من دروغ نگفتم، خودش اعتراف کرد که چه نقشه‌ای کشیده بودند. من چرا باید با چنین آدمی که به خاطر پول و ثروت پدرم با من ازدواج کرده و از همه مهم‌تر درگیر دزدی و نقشه برای اموال پدرم بوده زندگی کنم؟ من با گوش‌های خودم شنیدم که می‌گفت اگر چند میلیارد سرقت کنیم ضررمان جبران می‌شود.

سروش که بغض گلویش را گرفته بود به سمت قاضی رفت و با خواهش خواست به او یک فرصت بدهد و حکم طلاق را صادر نکند. قاضی با شنیدن التماس‌های پسر جوان رو به سیما کرد و گفت دخترم فرصت برای طلاق هست بهتر است یک مدت کوتاه پیش مشاوره بروید و با آگاهی کامل تصمیم بگیرید، اگر مشکلتان حل نشد و اعتماد از دست رفته‌تان برنگشت، آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

منبع: اعتمادآنلاین

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->