قتل مرموز مردی که می‌خواست خواهرش را به کمپ ترک اعتیاد ببرد دستگیری متهم به سرقت ۳۰۰ میلیارد ریالی در مشهد | پیرزن مالباخته سارق را شناسایی کرد گل خوردنی برای درمان بیماری‌ها تولید می‌شود جزئیاتی از فوت مشکوک سام زارعی، دانش آموز شیرازی در منزل زلزله ۴ ریشتری سپیدان فارس را لرزاند (۲۸ مهر ۱۴۰۴) تصادف مرگبار در خراسان جنوبی ۲ کشته بر جای گذاشت (۲۸ مهر ۱۴۰۴) متخصص چشم: ساعت ۱۰ شب به بعد موبایل را کنار بگذارید اختلاف خانوادگی و کودک‌آزاری بیشترین تماس‌ با اورژانس اجتماعی مرگ روزانه یک نفر به دلیل سرطان پستان در خراسان رضوی دستگیری ۲۲ نفر از اراذل در خمینی‌شهر اصفهان (۲۸ مهر ۱۴۰۴) جیره‌بندی آب در تهران، شایعه یا واقعیت پیش‌رو؟ کاهش عوارض پوکی استخوان با تقویت عضلات بدن | عضله‌های قهرمان حافظ ستون بدن کرونا در صدر ویروس‌های تنفسی کشور طی هفته گذشته (۲۸ مهر ۱۴۰۴) عظیمی‌راد: اسناد بالادستی و رهبر انقلاب محدودیتی برای سن تربیت معلم قائل نیستند آمار نگران‌کننده آنفلوانزا در بیمارستان‌ها، نشانه ضعف سیستماتیک در نظام سلامت است صدور کیفرخواست پرونده ناپدیدشدن «سما جهانباز» در شیراز (۲۸ مهر ۱۴۰۴) راوی تاریخ نزدیک | یادی از محمود حکیمی که آثار مهمی درباره میرزا محمدتقی‌خان فراهانی به نگارش درآورده است صدور هشدار نارنجی هواشناسی در پی پیش‌بینی تشدید فعالیت سامانه بارشی در برخی نقاط کشور (۲۸ مهر ۱۴۰۴) بحرانی جدی که همه کودکان ایرانی را تهدید می‌کند شهروندان مشهدی از برخی رفتارهای بدون ضابطه در مدارس پسرانه گلایه دارند | نمره مو چند؟! درد مداوم استخوانی کودکان باید جدی گرفته شود کاهش ۶۹.۱ درصدی بارش‌ها در کشور، از ابتدای سال آبی جاری تاکنون نسبت‌به مدت مشابه سال گذشته پلیس فتا: پزشک‌نمای اینستاگرامی فراری را شناسایی کنید + عکس افزایش ۲برابری میزان مرگ‌ومیر ناشی از سرطان پستان، طی دو دهه آینده در کشور پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (دوشنبه، ۲۸ مهر ۱۴۰۴) | احتمال وقوع رگبار پراکنده در برخی نقاط استان لبنیات فله، خطر جدی برای سلامت بدن وضعیت ایمنی برخی مدارس غیردولتی خراسان رضوی همچنان لنگ می‌زند | غیردولتی‌ها در  بن بست ایمنی منابع پاداش پایان خدمت بازنشستگان دانشگاه‌های علوم پزشکی تأمین شد (۲۸ مهرماه ۱۴۰۴) باز هم انتقاد از واریز قطره‌چکانی معوقات حقوق فروردین بازنشستگان تأمین اجتماعی
سرخط خبرها

ما مردمانی ریشه در خاکیم

  • کد خبر: ۳۴۸۳۱۷
  • ۰۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۷
ما مردمانی ریشه در خاکیم
‌نمی‌دانم اسمش را چه بگذارم! دل‌بستگی یا وابستگی. هرچه هست من به این خاک سنجاق شده‌ام. ما را «نسل سوخته» هم لقب داده‌اند، اما من می‌گویم نسل دل‌سوخته وطن.
شبنم کرمی
نویسنده شبنم کرمی

‌نمی‌دانم اسمش را چه بگذارم! دل‌بستگی یا وابستگی. هرچه هست من به این خاک سنجاق شده‌ام. ما را «نسل سوخته» هم لقب داده‌اند، اما من می‌گویم نسل دل‌سوخته وطن. هرجا که باشم و هرکسی هرچه بگوید من دلم برای سرزمین سبز و سفید و سرخم پرمی‌کشد و آن را با هیچ بهشت هفت‌رنگی عوض نمی‌کنم.

نیاکانم، پدرم، من و فرزندانم و ... هزار‌ها سال و قرن‌ها برای ایرانمان به بهای جانِ شیرین جنگیده‌ایم و می‌جنگیم و آزادی و آبادی این دیار آزاده‌پرور با فرهنگی دیرینه را، با رفاه ساختگی بیگانگان تاخت نزده و نمی‌زنیم.

سی‌واندی سال پیش در میانه دهه ۶۰ خورشیدی و بحبوحه جنگ تحمیلی صدامیان علیه ایران، پدرم که معلم بود به اتفاق تعدادی از شاگردانش مانند بسیاری از مردان این سرزمین، داوطلبانه راهی جبهه شدند تا جانانه از خاک و ناموس خود دفاعی مقدس را در پیش گیرند.

آن روز‌ها من و برادرم کم‌سن‌وسال بودیم و مادرم که آموزگار بود ضمن حفظ سنگر علم و دانش برای آگاهی فرزندان این مرز و بوم، زیر سایه بمب و موشک‌باران‌های شهر کرمانشاه که آن روز‌ها باختران نام گرفته بود، در غیاب همسر از فرزندان و خانه و زندگی‌اش هم مراقبت می‌کرد.

زمستان سال‌۱۳۶۵ پدر در جبهه سردشت و ارتفاعات پربرف آن منطقه مجروح شد و به‌دلیل انباشت چندین متر برف نتوانست به پشت خط بیاید و ما را از وضعیت خود خبردار کند. بیش از یک ماه تا زمانی که یکی از هم‌رزمانش توانست از کوه پایین بیاید و از طریق تلفن همسایه ما را از زنده بودن پدر مطلع کند این بی‌خبری کُشنده ادامه یافت.

مفقودی پدر در زمستان‌های سخت آن سال‌ها، بمب و موشک‌هایی که بی‌امان و ناجوانمردانه شهر‌ها را نشانه می‌رفت و بر سر مردم فرو می‌ریخت، کمبود سوخت و ملزومات و ارزاق و به تبع شرایط جنگی دل مادرم را تنگ‌تر می‌کرد.

آن شب تا صبح برف بارید و مادرم نخوابید، خانه حیاط‌دار و شمالی بود، مادر تمام شب تلاش می‌کرد با پارو کردن مرتب و باز نگه داشتن مسیری باریک تا پشتِ در، از بسته شدن مسیر خروجمان از خانه جلوگیری کند. اما توان فروانداختن برف بام را در خود نمی‌دید. با نگرانی به سقف چشم می‌دوخت و ترس سنگین شدن برف و آسیب به آن را می‌شد در چشمانش دید. نیمه‌های شب صدای خِرخِر کشیده شدن پارو بر پشت‌بام و فرو افتادن کپه‌های سنگین برف داخل حیاط سبب شد سری به بالا بزند.

دو نفر از آقایان همسایه در آن نیمه‌شب یخبندان و برفی در حال پاک کردن برف پشت‌بام خانه ما بودند تا مبادا کمبود حضور پدر را احساس کنیم. روز بعد وقتی مادرم مدرسه بود همسایه دیگری یک پیت نفت را که سهمیه خانواده خودش بود به در خانه ما آورد و وقتی در آهنی خانه را که یخ زده بود به سختی باز کردم بامهربانی گوشه حیاط گذاشت و رفت.

آن روز‌ها بیشتر نان لواش پخت می‌شد و پس از ساعت‌ها که در صف می‌ایستادیم نهایتا ۱۰ عدد نان نصیبمان می‌شد. با این شرایط، بعضی خانم‌های همسایه چندروز درمیان، به‌خاطر اینکه مادرم پس از برگشت از محل کار مدت زیادی از خانه بیرون نماند نیمی از نان‌هایی را که به‌سختی می‌خریدند درِ خانه ما می‌آوردند.

آن روز‌ها این همدلی‌ها و محبت‌ها به‌قدری دل‌نشین بود که سرمای زمستان، دل‌تنگی دوری از پدر و سختی و نگرانی ناشی از جنگ را برایمان هموار می‌کرد.

سال‌ها از آن روزگار گذشته است و نسل‌ها نو شده‌اند، نسل Z، آلفا، بتا و...، اما باوجود آنچه درباره آنها گفته می‌شد و مشکلات فراوانی که در این ایام از سر گذرانده و می‌گذرانیم، در جنگ تحمیلی دوازده‌روزه دوباره شاهد همدلی و هم‌بستگی مردم ایران‌زمین بودیم که بازهم دلگرمی و جوانه زدن امید را به وجودمان هدیه کرد.

حالا می‌توانیم بدون دل‌نگرانی از افسانه به‌نظر رسیدن، از داستان‌های مهرورزی و وطن‌دوستی مردم سرزمینمان در دوران هشت سال دفاع مقدس برای فرزندانمان بگوییم و به این ملت و میهن گران‌قدر همچنان افتخار کنیم.

دلمان قرص شد که این مردم از هر قشر و آیینی، همان ملت همیشه در صحنه‌ای هستند که همواره باید قدردان و حافظ مهر و میهن‌پرستی بی‌پیرایه و بی‌منتشان باشیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->