محلی یا بومینگاری یکی از شاخههای تاریخنگاری است که طی سالهای اخیر همانند تاریخ شفاهی رشد قابل توجهی کرده است. در این روش تاریخی فرد به بررسی بسیاری از مواردی میپردازد که هرچند در منظر تاریخ بهمعنای عام آن جایگاه خاصی ندارند، اما به مانند فرهنگ همین اندکها هستند که یک کل متمایز از دیگر کلها را ایجاد میکنند و باعث میشوند تا مثلا تاریخ شهر قوچان به مانند فرهنگ آن با تاریخ شهر مشهد فرق کند؛ تغییراتی که شاید در تاریخ کلی ایران زیاد دیده نشوند، اما در پرورش نسلهای بعد خود بسیار تأثیر گذارند و باعث میشوند یک شهر در کل شهرهای کشور به زادگاه دلیران شناخته شود و دیگری به داشتن مردانی اهل علم یا عرفان.
از مقدمه که بگذریم، مثالزدن شهر قوچان در قسمت نخست این مطلب بدان دلیل بود که این شهر در بین شهرهای خراسان بزرگ در حوزه تاریخ محلینویسی جایگاه والایی دارد، زیرا همزمان دارای ۳ چهره برجسته در این حوزه یعنی رمضانعلی شاکری، کلیما... توحدی و محمدجابانی بوده است.
برای اینکه بدانید عرصه تاریخ محلینویسی قوچان که نه خراسان چه در ارزشمندی را از دست داده است، بد نیست بدانید که:
۱_ محمد جابانی که سال ۱۳۰۳ شمسی در قوچان چشم بهجهان گشوده بود، در طول زندگی پر برکت خود به شغلهای مختلفی از جمله بقالی، خیاطی و کار در کاروانسرای بازار قوچان پرداخت و بدین گونه با لایههای زیرین فرهنگی مردم این شهر آشنا شد. شغلهای بعدی وی یعنی کمکآموزگاری، معلمی، بازرسی فنی آموزشگاهها و معاونت اداره آموزش و پرورش که همگی فرهنگی بودند، این آشنایی را تشدید کرد و سبب شد تا سینه وی مخزن بسیاری از نقاط ناشناخته تاریخ زادگاهش باشد.
۲_ انتصاب وی به شهرداری قوچان در ۲ دوره زمانی متوالی در ابتدای دهه ۵۰ از سوی انجمن شهر وقت این شهر نهتنها او را از کارهای فرهنگی باز نداشت، بلکه باعث شد از سویی قوچان از نظر منظر شهری هم فضایی فرهنگیتر پیدا کند. این در حالی بود که جابانی هم از این فرصت برای اندوختن دانستههای خود از تاریخ و فرهنگ شهرش کمال استفاده را کرد.
۳_اقامت وی در مشهد هم پس از سالهای شهرداری در قوچان بهرغم قبول مسئولیتهایی، چون رئیس ساختمان ادارهکل آموزش و پرورش، کارشناس مسئول متوسطه و رئیس ناحیهیک مشهد نهتنها باعث نشد تا وی زادگاهش را فراموش کند، بلکه بازنشستگیاش در سال ۱۳۵۸ از سمتهای دولتی و دوریاش از زادگاه باعث شد تا وی آنچه سالهای سال و اندک اندک از تاریخ و فرهنگ قوچان جمع کرده بود، قلمی کند و گنجینهای بزرگ را از خود بهیادگار گذارد.
۴_ خانخانی، غذاهای سنتی و محلی قوچان در قدیم، آوای هزاردستان از سرزمین قوچان، هنر و هنرمندان سرزمین پارت قوچان و ولیخان شجاع نظام نایبالحکومه قوچان تنها بخشی از آثار قلمی محمدجابانی درباره زادگاهش بودند. اما گل سرسبد این آثاروی که نام محمدجابانی را برای همیشه در تاریخنگاری محلی خراسان وایران زنده نگه خواهد داشت مجموعه ۹ جلدی «سرزمین و مردم قوچان» است؛ مجموعهای که در آن بسیاری از فراموششدهها و ازخاطررفتهها درباره قوچان و مردمان آن احیا شده است.
۵_، اما این همه کارهای محمد جابانی نیست و او اقدامی جاودانه هم برای قوچانیهای مقیم مشهد انجام داد. جوهره کار و فعالیت و نهاد ناآرام و عشق به خدمت و نیکوکاری، وی را وادار به تأسیس خیریه قوچانیهای مقیم مشهد کرد؛ خیریهای که بدون شک بزرگترین باقیات صالحات تاریخی مردی است که زین پس آثار او باعث بقایش هستند. یادش گرامی باد!