موضوعات تاریخی از موضوعات جذاباند. فرقی هم ندارد در چه حوزهای باشند، چه درباره زندگی باشد و چه مرگ، چه درباره زمین باشد و چه آسمان، این جذاب بودن وجود دارد و همه میخواهند درباره آن بیشتر بدانند. درست به همین دلیل نخستین بودن هم خاص است و امتیاز محسوب میشود و جوامع مختلف میخواهند آن را به نام خود ثبت کنند. مثال بارزش ماجرای نخستین خلبان ایرانی است که همه در اینکه کلنل محمدتقی خان پسیان اولین ایرانی بود که یک هواپیما را هدایت کرد اتفاق نظر دارند. تبریزیها او را از خود میدانند، چون زاده این شهر است و مشهدیها هم همین نظر را دربارهاش دارند، چون در این شهر آرمیده است. ماجرای نخستین هواپیماربایی تاریخ ایران هم تا حدی مشابه همین ماجراست، با این تفاوت که از سویی هواپیماربایی در جهان کاری نادرست تلقی میشود و از دیگر سو در این رخداد ردپای گروهی دیده میشود که اندکی بعد از انقلاب اسلامی به مخالفت با نظام حاکمیت کشور پرداختند و تعدادی از مردم بیگناه را به خاک و خون کشیدند. کمتر گروهی در بین مردم عادی وقوع آن را برای خود افتخار میدانند. با وجود این نخستین هواپیماربایی ایران داستانی جالب هم دارد که کمتر کسی بدان پرداخته است. داستانی که کاملترین روایت از آن را محسن نجاتحسینی، دانشآموز اسبق عسکریه مرحوم عابدزاده در مشهد و فوق لیسانس مهندسی شیمی دانشکده فنی به هنگام وقوع این رخداد و دکتری رشته فیزیک پرتوهای یونساز از دانشگاه استکهلم کنونی ارائه کرده است؛ روایتی که برای همیشه به یادگار ماند. بخش مهمی از کتاب «برفراز خلیج» که خاطرات او در هنگام همراهی با گروه مسلحی است که در آن دوران خود را سازمان مجاهدین خلق میخواند، بدان اختصاص یافته است. بر اساس این روایت اصل ماجرای نخستین هواپیماربایی تاریخ ایران، که حدفاصل عصر ۳۱ خرداد تا ساعات اولیه نخستین روز تیر ۱۳۴۹ رخ داد، یک واکنش از سوی سران سازمان مسلح متبوع وی، که هنوز در سطح جامعه شناخته شده نبودند، برای جلوگیری از در اختیار ساواک قرار گرفتن ۶ عضو بازداشتشده این سازمان در دبی بود؛ ۶ عضوی که نجات حسینی یکی از آنان بود. او روایت میکند برای انتقال آنها هواپیمای جت دوموتوره در نظر گرفته شده بود که علاوه بر ۶ بازداشتی و ۲ پلیس همراه تعدادی مسافر دیگر شامل ۲ پاکستانی و ۳ ایرانی هم داشت. ۳ ایرانی که به ظاهر کارگر بودند و قصد بازگشت به وطن داشتند و در اصل نیروهای اعزامی سازمان بودند برای نجات بازداشتیها و به عبارت بهتر انجام نخستین هواپیماربایی تاریخ کشور. علی ملازاده، حسن ملازاده و مسعود حمیدی بعدها از سوی ساواک به عنوان عوامل این هواپیماربایی معرفی شدند و نامشان در تاریخ ثبت شد و کسی هم به دنبال واقعی بودن یا نبودن این نامها نرفت تا اینکه نجاتحسینی کتابش را نوشت و واقعیت این هواپیماربایی را نقل کرد؛ واقعیتی که نشان از عکسالعملی بودن این هواپیماربایی داشت. اصلی که تقریبا در همه هواپیمارباییهای گروههای مسلح چپ از ایران گرفته تا فلسطین و... مهمترین اصل برای وقوع این عمل بوده است.