یک جنتلمن واقعی با دوستان مروت، با دشمنان مدارا تولیت آستان قدس رضوی: خطبا باید پرچمدار نشر پیام‌های رهبری باشند نگفته حل کرد مشکلم را (یادداشت دوم) گاهی فقط زیارت، گاهی فقط تماشا روایتی از پیوند حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه (س) | عشق و ایمان در قلب مکه تأملی در باب بازنمایی فرهنگ رضوی در هنرهای نمایشی | فرصت های دراماتیک فراموش شده روایت دلدادگی یک دانشمند آلمانی به امام رضا(ع) و مشهد وقتی یک عالم شیعه، ۳ سال در پوشش یک یهودی مسئله‌ای را حل کرد بازخوانی شخصیت شهید محمود کاوه در آینه نسل امروز | الگوی جوان انقلابی و مسئولیت‌پذیر تسکین روز‌های پرالتهاب بود | یادی از آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی درس‌هایی از امام حسن عسکری(ع) برای شیعیان آمادگی برای فرج از دعا مهم‌تر است | بررسی آداب انتظار به مناسبت آغاز امامت ولی عصر(عج) برافراشته شدن پرچم ایران در مسجد جمکران + تصاویر آیت‌الله وحید خراسانی در دسته عزاداری حضور پیدا کرد + عکس امام حسن عسکری (ع) چگونه در حصار عباسیان برای عصر غیبت زمینه‌سازی کرد؟ وقتی صاحب‌خانه بهترین بهانه برای گریستن است معاون فرهنگی، اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی: همه باید برای مشهد احساس مسئولیت کنیم
سرخط خبرها

اینجا اقیانوس قصه است

  • کد خبر: ۳۵۱۳۹۹
  • ۲۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۱
اینجا اقیانوس قصه است
اربعین و زیارت اربعین یک زیست موازی است، یک دیگرجهان است.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

آقاناصر صدابردار کنسرت است، یک مجموعه بزرگ صوت دارد که کنسرت‌های فضای باز را پوشش می‌دهد. تجهیزاتش اندازه یک کانکس بزرگ می‌شود، هرسال اربعین همه تجهیزاتش را می‌ریزد بار یک کامیون و می‌آید توی مسیر و هر موکبی که نیاز به تجهیزات صوت داشته باشد، به آنها امانت می‌دهد و آخرش جمع می‌کند و برمی گردد تهران.

حسین‌آقا برقکار سه‌فاز است، حدودا روزی ۲ میلیون تومان دستمزدش است، می‌گفت سیم‌کشی یک برج بزرگ را پیشنهاد داشته ولی، چون با ایام اربعین تلاقی داشته قبول نکرده و آمده اینجا روزی ۱۰ ساعت در گرمای عجیب عراق شربت دست مردم می‌دهد.

امیرعلی مدیر عامل یک شرکت iT است. یازده تا کارمند دارد. توی گروه کارمندانش اطلاعیه داده هرکه می‌خواهد برود اربعین، مرخصی و یک ماه حقوق تقدیم می‌شود و حالا با کارمندهایش در مسیر است.

پرتو قرار بوده از همسرش جدا شود. دادگاه نوبت داده حوالی اربعین، وحید همسرش به دادگاه گفته بیندازید بعد از اربعین، آخرین اربعین دوتایی‌مان را برویم و بعدش بیاییم دادگاه و حالا اینجا فهمیده‌اند چقدر دعواهایشان بچگانه بوده و چقدر زندگی چیز قشنگی است.

حسن، پارسال سیزده تا بزغاله خریده رها کرده توی زمین‌های اطراف زیارت روستایشان که علوفه اطراف مزار یک امام‌زاده را بچرند، کمتر از گل به گوسفند‌ها نگفته، شلاق و چوبشان نزده، آب خنک قنات بهشان داده و آورده اینجا قربان زائران حسینشان کند، حسن می‌گفت گوسفند سوار ماشین کردن مکافاتی است ولی عجیب بود اینها خودشان می‌پریدند عقب ماشین.

کوکب‌خانم نانوایی بلد است. آمده اینجا، تنورش را هم بار یک نیسان کرده با خودش تنور هم زائر شده، موکب‌ها آرد می‌آورند برایش و او و چند خانم دیگر خمیر می‌کنند و روزی هزار و ۲۰۰ تا نان لواش داغ می‌پزند می‌دهند دست زائر، کوکب‌خانم روضه تنور خولی نمی‌تواند بشنود، کوکب‌خانم می‌گوید من نانوا می‌دانم تنور چند ساعت بعد از پخت نان هم هنوز دیواره‌اش داغ است.

اینجا اقیانوس قصه است، کاش من عمری داشتم و آدم‌ها فرصتی، می‌توانستم نه تمام زندگی‌شان که همین قصه حضورشان را جایی مکتوب کنم. اربعین و زیارت اربعین یک زیست موازی است، یک دیگرجهان است. یک نوع و نسخه‌ای از آدم‌ها می‌بینی که در روزگاری که بانک‌ها یک خودکار پنج‌هزارتومنی را با نخ می‌بندند و همه فروشگاه‌ها و کوچه‌ها و خانه‌ها دوربین و قفل و چشمی الکترونیک دارند اعتماد و گشاده‌دستی و بخشش حرف اول را می‌زند. اربعین را حتی اگر شده یک بار بیایید حتی به عنوان یک گردشگر نه زائر قطعا گرفتارش می‌شوید.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->