به گزارش شهرآرانیوز، اهل کتابها بی شک نام سیدمهدی شجاعی را به خوبی میشناسند و تعدادی از آثار او را خواندهاند از جمله «پدر، عشق، پسر» یا «کشتی پهلو گرفته» یا «سقای آب و ادب» و بسیاری آثار خواندنی دیگر این نویسنده آیینی کشورمان که مخاطبان بسیاری دارد و در حوزه فرهنگ عاشورایی، آثار فاخری خلق کرده است که بارها تجدید چاپ شدهاند.
در حاشیه رویداد هنری «روضه هنر عاشورایی» که هفته جاری در حرم مطهر رضوی برگزار شده است فرصتی مغتنم برایمان دست داد تا بتوانیم با این هنرمند کاربلد، گپی کوتاه درباره این رویداد و اثر جدیدش که حول شخصیت امام سجاد (ع) با عنوان مجموعه «حماسه سجادیه» است و به تازگی جلد پنجم آن به تایید رسیده و جلد ششم آن در دست نگارش است بزنیم. همچنین از مرحوم سعید تشکری، نویسنده مشهدی یادی کردیم.
از اثر جدیدتان برایمان بگویید جناب استاد؟
اثر تازه من با عنوان «حماسه سجادیه» در قالب رمان نوشته شده است؛ اثری که بر پایهی استناد دقیق به منابع معتبر تاریخی از منابع شیعه و سنی شکل گرفته و تلاش کردهام محتوای آن را در قالبی گیراتر، ادبیتر ارائه کنم. تاکنون سه جلد از این مجموعه با نامهای «تویی به جای همه»، «اگر غم لشگر انگیزد» و «جز حکایت دوست» منتشر شده، جلد چهارم بهتازگی از وزارت ارشاد مجوز گرفته، جلد پنجم به پایان رسیده و اکنون مشغول نگارش جلد ششم هستم.
وجه جدید این مجموعه از نظر خودتان چیست؟
عنوان اثر ممکن است در ذهن برخی مخاطبان، صحیفه سجادیه را تداعی کند، اما در واقع اینگونه نیست هرچند رگهها و شأن نزولهایی از آیات و ادعیهی صحیفه در متن دیده میشود، اما محور داستان، خودِ زندگی امام زینالعابدین (ع) است نه صحیفه سجادیه؛ دورانی درخشان، تعیینکننده و تأثیرگذار در تاریخ امامت که در سختترین شرایط رقم خورد. تصویری که اغلب از ایشان در ذهنهاست، زین العابدین بیمار، امامی بیمار و ناتوان است؛ درحالیکه نقش حیرتانگیز ایشان در احیای مجدد اسلام کمتر شناخته شده است. برخی محققان بزرگ، امام سجاد (ع) را موسس جدید و بنیانگذار دوباره اسلام دانستهاند.
پس چه کار ارزشمندی است برای بسیاری از ما که چندان با شخصیت امام سجاد (ع) آشنا نیستیم.
(استاد با تواضع پاسخ میدهد) من کار خاصی نکردم بلکه مظلومیت امام بوده است که من به سراغشان رفتم. مسئله این است که دوران امامت ایشان ۳۵ سال است ولی پس از واقعهی عاشورا بسیاری از حقایق دینی محو شده بود و ایشان در همان شرایط دشوار، با منش تقیه، همزمان به فرهنگسازی و مقابله با تحریفهای بنیامیه پرداختند و نقش ایشان در تاریخ برای مقابله با این تحریفها بی نظیر است.
ماجرا از این قرار است که از زمان امیرالمؤمنین (ع)، بنیامیه روند تحریف حقایق را آغاز کرده بود. این جریان تحریف در دورههای بعدی یعنی در زمان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) ادامه یافت تا زمانی که به امام سجاد (ع) رسید و امام با قاطعیت تمام، این رشتهی تحریف را از هم گسست و حقیقت را آشکار ساخت و حقایقی که امروز به دست ما رسیده مرهون امام سجاد (ع) هستیم.
شدت این تحریفات آنجاست که قانون منع نقل و ثبت حدیث پس از رحلت پیامبر (ص) وضع شد؛ قانونی که میگفت هیچ کس حق ندارد حدیثی از پیامبر (ص) نقل یا حتی ثبت کند و هرگونه نقل یا کتابت حدیث را ممنوع میکرد. حتی در تاریخ آمده است که ابوبکر به عایشه گفت شنیدهام چند حدیث از پیامبر (ص) را ثبت کردهای و از او خواستند آنها را بیاورد. وقتی آن احادیث را میآورد آنها را میسوزانند.
این روند با تولید احادیث جعلی ادامه یافت، بهگونهای که پس از چند دهه، آنچه میان مردم رایج بود، جعلیات بود نه حقایق. امام سجاد (ع) یکی یکی این تحریفها را برملا و حقایق اصلی را بیان کردند و این نقش، در تاریخ اسلام منحصر به ایشان است. الزاما امام نباید شمشیر در دست داشته باشد. شمشیر ایشان، شمشیر حقیقتگویی بود؛ شمشیری که پردههای جعل را میدرید.
بدون شک نوشتن چنین کتابی، زحمت بسیاری هم دارد ولی چرا به سه جلد اکتفا نکردید و حال، آن را به شش جلد رساندید؟
اینکه چنین امامی با چنین نقش بی بدیلی که داشتند در میان شیعیان و محبان ناشناخته و مظلوم باشد همیشه برایم مایه تاثر و ناراحتی بود. امام بزرگوار با آن جایگاه بیبدیل تاریخی، هنوز هم در میان ما مظلوم و ناشناخته است. هرچند شناخت من در آغاز کار، اجمالی بود، اما هرچه پیشتر رفتم، این مسیر برایم مانند کشف معدنی شد که هر لحظه گویی گوهر تازهای از آن بیرون میآید؛ حقایقی که پیشتر حتی تصورش را هم نمیکردم و برایم هر کشف آن، جای شگفتی دارد و باعث شد به سراغ منابع و آثار بیشتری بروم تا آنجا که حس کنم به سرانجام رسیده است. اکنون این کشفیات، به واسطه این کتاب و قالب خواندنی رمان در اختیار مخاطب قرار میگیرد، اما پیش از هر چیز اعجاب و شگفتی از این کشفیات، ابتدا دامان خودم را گرفت و سپس به خواننده منتقل شد.
خب، کمی از دلیل حضورتان برای ما در رویداد هنری «روضه هنر عاشورایی» بگویید.
دعوت من به این رویداد ابتدا از طرف امام رضا (ع) بوده و بعد دوستان آستان قدس رضوی است و حوزه هنری انقلاب است که به بنده محبت کردند تا در این گردهمایی هنری حضور یابیم و دوستانی که هر کدام از پیشکسوتان هنرهای تجسمی هستند و با آنها پیوندی ۴۰ ساله دارم را بعد از مدتها ببینم و در این محفل هنری، برگزاری گعدههای معرفتی در حوزه هنر عاشورا و واقعه کربلا را به عهده بگیریم. این فرصت برای من بسیار مغتنم است و بانی شدن برای تولید چنین مجموعه آثاری، فکر بسیار هوشمندانهای است و مشخص است بانی کار، اخلاص داشته، به همین دلیل چنین کارهایی ماندگار خواهد شد. این تجدید دیدار با دوستان چهل ساله به ما انرژی میدهد و کشف و حضور در فضای تاریخی و بهشتی مدرسه دو درب که خودش از جمله شگفتیهای این رویداد است برایم بسیار ارزشمند است.
بله درست است. ترکیب چنین رویدادی در چنین فضای تاریخی، ما را هم به وجد آورده است.
بله، دقیقا. مقابل این مکان نیز، مدرسه پریزاد را دیدم که یاد و خاطره مرحوم سعید تشکری را برایم زنده کرد؛ نویسندهای که در حوزهی ادبیات انقلاب و مشهد، آثار ماندگاری آفرید و بهویژه در رمان «مفتون و فیروزه» که مربوط به واقعه مسجد گوهرشاد است با استناد به اسنادی کمیاب حتی از کتابخانههای خارج از کشور، کار ارزشمندی ارائه داد. او از چهرههایی پرکار و پر تلاش بود که قدرش دانسته نشد همچون دیگرانی که میتوانستند سالها بیشتر بدرخشند. سعید تشکری حقیقتا در ادبیات دینی پیشرو بود.
به نظر شما میان هنر و عاشورا، چه ارتباطی وجود دارد و هنرمند در این زمینه چه وظیفهای دارد؟
بهگمان من، پیوند هنر و عاشورا، پیوندی عمیق و بیانتهاست. من بارها گفتهام و معتقدم عاشورا همچون منشوری هزاروجه است که هنوز بسیاری از وجوه آن برای ما کشف نشده است. کار هنرمند متعهد نیز به دلیل اتصال به عالم بالا، این است که بتواند این وجوه را کشف کند و در اختیار دیگران بگذارد. در این رویداد، این اتفاقی است که در حال رخ دادن است و مهم این است الهاماتی که میتوان از عاشورا گرفت را در قالب هنری، به دیگران عرضه کرد. عاشورا هیچگاه پایان نمییابد و همیشه حرف برای گفتن دارد و بهترین حرفها را هنرمند میتواند استخراج کند.