به گزارش شهرآرانیوز؛ کمتر از یک سال از شروع زندگی مشترک سارا میگذرد که خبر باردار شدنش شگفت زدهام میکند. همیشه اعتقاد داشت نباید تا چهارپنج سال حرفی از بچه زد. برای تبریک و احوال پرسی هدیهای میگیرم و بعدازظهر یک روز تعطیل به دیدنش میروم. در را که به رویم باز میکند، بدجوری توی ذوقم میخورد.
یک پیراهن گل گشاد رنگ و رورفته با پیژامه مردانه پوشیده است. باورم نمیشود این همان سارای خوش پوشی باشد که همیشه میشناختم. چیزی نمیگویم ولی درهمه مدت صحبتمان این موضوع در ذهنم چرخ میزند. غیرمستقیم حرف را به تیپش میکشم. از شنیدن آنچه با تمسخر میگوید بیشتر شگفت زده میشوم: «این سوسول بازیها مال همون دوران تجرد و عقد و نهایت چند ماه اول زندگی مشترکه که دغدغهای غیر از اینها نداری. زندگی مشترک که شروع میشه، اون قدر درگیرت میکنه که از خودتم فراموش میکنی!»
دیدگاهش که از سر بی حوصلگی است، توی کتم نمیرود و نمیفهمم چرا باید پس از چند ماه از شروع زندگی مشترک این گونه نسبت به بدیهیترین الزامهای زندگی اش بی تفاوت باشد. موضوعی که از نظر رضا زیبایی، روان شناس در بین خانمها مسئله شایعی محسوب و در گذر زمان سبب دل خوری و دل سردی همسرانشان نیز میشود. موضوعی که ما هم امروز میخواهیم درباره آن با شما خانمهای عزیز صحبت و به تعدادی از این رفتارهای اشتباه اشاره کنیم که از قضا در بین خانمها شایع هم هست.
اساسیترین نیاز مردها در زندگی مشترک که معمولا زنها آن را نادیده میگیرند، اقتدار و احترام است. تصور کنید همسرتان پس از کلی حساب کتاب و پس انداز، خودرویش را دو مدل ارتقا داده است و واکنش شما به آنچه در نگاه نخست میبینید، این است: «بعد این همه سختی دادن به ما این چیه که خریدی؟ اگه با همین پول هرروز تاکسی میگرفتیم، آخرسال یه چیزی هم ته جیبمون باقی میموند!»
حرفهای کنایه آمیز شما خرید همسرتان را زیرسؤال نمیبرد، بلکه اقتدار او را خدشه دار میکند. این رفتار شما از نظر او کم ارزش و ناچیز شمردن همه تلاشهایی است که او در این مدت برای شما و بچهها انجام داده است. اجازه بدهید مثال دیگری بزنیم که این روزها در بسیاری از خانوادهها شاهد آن هستیم. همسرتان با خریدهای روزانه وارد خانه میشود.
شما درون آشپزخانه سرگرم کارهای خودتان هستید و بچهها هم پای تلویزیون نشستهاند. صدای همسرتان که درمی آید شما تازه برمی گردید و میگویید «عه اومدی؟» بچهها هم فقط نگاهی به پدرشان میاندازند و مشغول کار خودشان میشوند. حسی که همسرتان از این ماجرا میگیرد، فقط بی احترامی و بی ارزشی است که بچهها هم آن را از شما یاد گرفتهاند.
وقتی ما از حفظ احترام و اقتدار یک مرد صحبت میکنیم منظورمان اصلا قدرت طلبی مردانه نیست، بلکه توجه به یک ویژگی فطری مردانه است که او را برای مدیریت امنیت روانی، مالی و عاطفی خانواده آماده میکند و زنان با نادیده گرفتن آن، این بخش از شخصیت مردها را ویران میکنند.
میپذیریم که جامعه ما مردانه و تاحدی خشن است و این موضوع سبب شده تا مردها نتوانند آن گونه که شایسته است به زنها ابراز محبت کنند، ولی این دلیل نمیشود که زنها مهمترین نقش خودشان برای همسرشان را فراموش کنند و بخواهند رفتاری مردانه در برابر همسرانشان داشته باشند. مردها عاشق طنازی، عشوه گری، عاشقانه رفتار کردن و زنانگی زنها هستند. با این همه، متأسفانه برخی از زنها حتی این اصل ساده را هم نمیدانند و فقط انتظار دوست داشته شدن یک طرفه را از مردشان دارند. موضوعی که باعث میشود گاهی مرد این محبت و زنانگی را درجایی خارج از کانون خانواده جستوجو کند.
«ببینم شما مردا به چیز دیگهای غیر از این هم فکر میکنید؟»، «بابا بس کن، خجالت بکش. ناسلامتی عروس و داماد داریم دیگه!»، «از این رابطه جنسی خسته نشدی؟» و. اگر کاربر یکی از این جملهها به همسرتان نباشید، احتمالا از دوروبری هایتان شنیدهاید.
یکی از اشتباههای شایع در بین شما زنان، متهم کردن مردانتان به زیاده خواهی جنسی در برابر خودتان است. شاید ندانید؛ برچسب شهوانی بودن، زیاده خواهی جنسی و تن خواهی به مردان تا چه اندازه آنها را از شما عصبانی، فراری و سرخورده میکند. واقعیت این است که میل جنسی در مردها چندبرابر زن هاست. یک غریزه کاملا طبیعی که پاسخی طبیعی هم برای آن داریم.
اینکه شما بخواهید نیاز اساسی همسرتان را نادیده بگیرید و او را متهم به چیزی بکنید که واقعیت ندارد، از درون او را به شدت میآزارد. نتیجه آن هم میشود دوری بیشتر از شما و انتخاب راههایی برای ارضای نیاز خودش، مانند دیدن فیلمهای پورن برای تخلیه هیجانات جنسی، خودارضایی، بیمیلی و احتمالا خیانت که آسیب همه آنها در این رابطه شما را هم درگیر خواهد کرد.
زنان عاشق مسلک و وابسته ترس دائمی برای ازدست دادن همسرانشان دارند، برای همین در زندگی متحمل باراضافی میشوند تا همسرانشان را حفظ کنند. این کار سبب لوس شدن مردها و بالارفتن سطح توقعاتشان خواهد شد. همچنین آنها را درگیر یک پرخاشگری منفعلانه نیز خواهد کرد، چون نقش حمایتگری را که آنها باید در زندگی داشته باشند، همسرانشان از آنها گرفتهاند.
واقعیت این است که این زنها عزت نفس پایینی دارند و با فداکاری بیش ازاندازه در زندگی خودشان را فدای رابطه میکنند. از نظر آنها خوشحالی همسرانشان بر هرچیز دیگری ارجح است و همه چیز باید زیرنظر و برای همسرانشان باشد. درحالی که مردها فطری از اینکه از کسی حمایت و برای او تلاش کنند لذت بیشتری خواهند برد.
«کجا بودی، اومدم محل کارت گفتن مرخصی ساعتی گرفتی؟»، «چرا بهت زنگ میزنم، همون بار اول جواب تلفنت رو نمیدی؟»، «منم باهات میام خونه خواهرت. دوست ندارم تنهایی بری اونجا.» و. میخواهد از حس دوست داشتن زیاد و دل تنگی باشد یا نگرانی از افتادن اتفاقی خاص یا خراب کاریهای همسرتان یا حفظ زندگی مشترکتان به علت تجربه بدی که از رابطه شکسته پدر و مادرتان دارید؛ علتش هرچه باشد همسرتان از این کنترلگری شما متنفر است، چون شما با این رفتارتان او را تحقیر میکنید و وارد حوزه مدیریت و کنترلگری اش میشوید. با اینکه کنترلگری جزو ویژگیهای مردانه است، باید بدانید که رابطه همسری برپایه اعتماد شکل میگیرد، نه کنترل و تسلط بر دیگری.
بیشتر زنها با انتظاراتی غیرواقعی وارد زندگی مشترک میشوند، به ویژه اگر در سن پایین هم ازدواج کنند که طبیعی است و پس از مدتی چکش کاری، زندگی روی ریل خودش قرار میگیرد، ولی اگر قرار باشد این انتظارات همراه با ناکامیهای دوره نوجوانی و جوانی باشد، زندگی را به ورطه نابودی میکشد.
برای نمونه انتظار داشته باشید که همسرتان حکم یک کیف پول را برای شما بازی و همه نیازهایتان را درهمان چند ماه نخست برآورده کند یا اینکه همسرتان هرروز شما را به رستوران و گردش ببرد و دائم برایتان هدیه بخرد. این نگاه خودشیفته مآبانه شما که باید دائم در آن مرد درحال ارائه خدمتی به زن باشد، بدون شک همسرتان را پس از مدتی خسته و پرخاشگر و از ادامه زندگی مشترک ناامید خواهد کرد.
در فرهنگ سنتی ما از حیا تعریف اشتباهی شده است، برای همین خیلی جاها افراد گرفتار حیای کاذب میشوند. یکی از این محل ها، رابطه زناشویی است که حیا در آن معنایی ندارد و سبب شده تا در بیشتر موقعیت ها، شما زنان نیازهای اساسی خودتان را نادیده بگیرید. برای نمونه در تفکر بیشتر زنان ایرانی کسی که باید برای شروع یک رابطه جنسی درخواست بدهد، مرد است و زنان بیشتر نقش مفعول را بازی میکنند.
مسئلهای که سبب رفتارهای منفعلانه در زنان و سرخوردگی و بی میلی در مردان برای برقراری رابطه با همسرانشان میشود. واقعیت این است که مردها در یک رابطه از همسرانشان مشارکتی فعالانه و شور و شعف میخواهند، نه اجرای امری دستوری و بنابر انجام وظیفه.
یکی از نکاتی که سبب میشود تا زن و مرد در برخورد نخست جذب هم شوند، ظاهر آراسته و مرتبی است که از خود به نمایش میگذارند و تا مدتی پس از ازدواج هم سعی میکنند آن را حفظ کنند. این موضوع برای مردها از اهمیت بیشتری برخوردار است تا آن اندازه که ترجیح میدهند به خودشان سختی بیشتری بدهند ولی همسرانشان از این نظر تأمین باشند.
برخی زنان با گذر زمان به تنها چیزی که در زندگی مشترک فکر نمیکنند خودشان و ظاهرشان هستند، به ویژه با تولد فرزندان که کامل غرق بچهها هم میشوند. از این دسته زنان ناامیدکننده تر، زنانی هستند که همه وقت و انرژی شان را برای آراستن خود در خارج ازخانه یا برای رفتن به مهمانی میگذارند ولی با بدترین وضعیت دربرابر دیدگان همسرانشان ظاهر میشوند.