تابستان امسال را نمیتوان فقط با واژههایی نظیر گرما و عطش توصیف کرد، بلکه باید آن را فصلی دانست که در آن صدای خشک سالی از دل زمین برخاسته و بی بارانی، مثل کابوسی قدیمی، خطه خشک شرق کشور را دربر گرفته است. آسمانی که پیشتر روزنهای برای امید کشاورزان، مدیران آبی و مردمان خسته از گردوخاک بود، این روزها خاموش است و ابرهایش تنها سایه میاندازند؛ بدون قطرهای امید، بدون شبنمی طراوت.
گزارشهای رسمی هواشناسی نشان میدهد که میزان بارندگی در مشهد و دیگر شهرهای استان در ماههای ابتدایی تابستان، بیش از ۴۰ درصد نسبت به میانگین بلندمدت کاهش داشته است. این آمار، نه تنها نگران کننده بلکه هشداردهنده است؛ چراکه در استانی مثل خراسان رضوی، بارشها نقش حیاتی در تأمین آب شرب، احیای منابع زیرزمینی و حفظ تعادل اکوسیستم دارند. امسال اما، زمین تشنهتر از همیشه مانده است و چاهها بیشتر از همیشه با نفسهای بریده تلاش میکنند دوام بیاورند.
در برخی شهرستانهای استان هم، میزان بارش به حدی کاهش یافته است که سدهای ذخیرهای برای اولین بار از دهه اخیر به مرز بحران رسیدهاند. اگرچه گاه بارشهای پراکنده ثبت شده است، اما آنچه مردم و بخش کشاورزی نیاز دارند، بارانی منسجم، پیوسته و سازنده است نه ردپای گم شدهای از ابرهای باران خیز.
کاهش بارندگی در استان تأثیر گستردهای بر ابعاد مختلف زندگی گذاشته است. بخش کشاورزی که ستون فقرات اقتصاد محلی به شمار میرود، حالا با چالشی جدی روبه روست. مزارع دیم عملا بی خاصیت شدهاند، برخی کشاورزان مجبور به رها کردن زمین هایشان شدهاند و در برخی مناطق، آبیاری فقط با سهمیه بندی و استمداد از چاههای نیمه خشک انجام میشود.
اما در مشهد، کلان شهری با جمعیت بیش از ۳ میلیون نفر و پذیرنده میلیونها زائر در طول سال، بحران کم آبی جدیتر از دیگر نقاط کشور است. شرکت آب وفاضلاب این شهر بارها هشدار داده است که اگر مصرف کنترل نشود و بارشها به همین منوال ادامه یابد، تنش آبی گسترده در ماههای آینده دور از انتظار نخواهد بود. بخش خدماتی و گردشگری نیز آسیب میبیند؛ چراکه منابع طبیعی و فضای سبز با کاهش آب قابل آبیاری، دچار تخریب و فرسایش خواهند شد.
ازسوی دیگر در حوزه صنعت، برخی واحدهای تولیدی که وابسته به تأمین آب در فرایند تولید هستند، اعلام کردهاند که مجبور به کاهش ظرفیت تولید یا تعطیلی موقت شدهاند. این کاهش فعالیت، در بلندمدت میتواند بر شاخصهای اشتغال، صادرات محلی و حتی امنیت غذایی تأثیر بگذارد. همچنین برخلاف شعارهای مدیران و تصمیم گیران، آنچه در عمل دیده میشود، نبود یک نقشه راه واقعی برای مقابله با خشک سالی و عبور از بحران بارندگی است. در این میان نه بازچرخانی مؤثر آب درحال اجراست، نه طرحهای اصلاح الگوی مصرف در سطح عمومی جا افتادهاند.
هنوز بخش درخورتوجهی از آب مشهد، صرف مصارف خانگی غیرضروری یا آبیاری سنتی فضای سبز میشود. پرسشی که باید به آن پاسخ داده شود، این است که آیا استان برای مواجهه با استمرار خشک سالی، برنامهای عملیاتی دراختیار دارد؟ چرا هنوز در برخی مناطق، شبکه انتقال آب فرسوده و پرنشت باقی مانده است و به جای اصلاح، تنها وعده نوسازی داده میشود؟
خشک سالی اگرچه ابتدا به کمبود آب و بحران کشاورزی ختم میشود، اثرات روانی، اجتماعی و اقتصادی آن گستردهتر از آن چیزی است که در نگاه نخست دیده میشود. مهاجرت روستاییان به حاشیه شهرها، افزایش نرخ بیکاری، زیاد شدن قیمت محصولات کشاورزی و صنایع غذایی و حتی تهدید امنیت اجتماعی، جزو پیامدهایی است که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
در سالهای اخیر، استانهایی نظیر کرمان و سیستان وبلوچستان تجربه چنین چرخهای را داشتهاند و حالا، خراسان رضوی نیز با آن دست به گریبان است. اگر این بحران جدی گرفته نشود، ممکن است بار دیگر شاهد باشیم که رسانهها از «کوچ بی آبی» و مهاجرت اجباری اهالی شهرستانهای بی آب گزارش دهند.
بحران بارش، بحرانی یک جانبه نیست و اگرچه مسئولیت بیشتر آن بر دوش مدیران، سازمانهای متولی و سیاست گذاران است، شهروندان نیز سهمی در عبور از این بحران دارند.
مدیریت مصرف آب در بخش خانگی، مشارکت در طرحهای محیط زیستی، فشار برای اجرای پروژههای پایدار و نظارت بر عملکرد نهادهای مرتبط، جزو اقداماتی است که میتواند تفاوتی ملموس ایجاد کند. همان طور که مردم در بحران انرژی برق، اگر بدانند خاموشی صنایع مستقیم روی قیمتها تأثیر میگذارد، احتمالا مصرف خانگی را کنترل خواهند کرد، در بحران بارش نیز اگر مردم بدانند هر لیتر آبی که بی دلیل هدر میرود، مستقیم بر امنیت آبی استان تأثیر میگذارد، قطعا نگاهی مسئولانهتر خواهند داشت. تابستان۱۴۰۴ اگرچه بی باران است، میتواند آغاز اصلاحی باشد که از دل بحران به وجود میآید.
خراسان رضوی به عنوان یکی از استانهای پرجمعیت، مذهبی و گردشگری کشور، نمیتواند و نباید قربانی بی برنامگی در مدیریت منابع آبی شود. لازم است مسئولان استانی با هم فکری متخصصان، جامعه مدنی و شهروندان، برنامهای جامع برای نجات از این چرخه بی بارانی تدوین کنند.
تا زمانی که نگاه به خشک سالی فقط فصلی باشد، بحران نیز همچنان ادامه خواهد داشت. آسمان شاید نبارد، اما زمین اگر باور داشته باشد که میتوان نجاتش داد، قطعا پذیرای تغییر خواهد بود و این تغییر، از ذهنهای آگاه شروع میشود، نه از ابرهای بی رمق.