وضعیت دما و بارش کشور تا اوایل آبان‌ماه سال جاری چگونه خواهد بود؟ دانش آموزان مشهدی ۷ مدال طلای المپیاد جهانی هوش مصنوعی و زیست شناسی را کسب کردند ارتقای آموزش در مدرسه،‌ امتداد پرورش در خانواده هدیهٔ ۴۸ میلیون تومانی دولت برای مادران ایران مقصد بیش از یک میلیون گردشگر سلامت است وزیر آموزش و پرورش: قطعی‌های برق خللی در آموزش مدارس ایجاد نمی‌کند کشف بیش از یک کیلو هروئین بلعیده‌شده در تربت حیدریه (۲۵ شهریور ۱۴۰۴) شینا انصاری: همه دستگاه‌ها موظف به صیانت از محیط زیست هستند هر یک ساعت، ۱۱ نوزاد در خراسان رضوی متولد می شود باور مصرف همزمان ماهی و ماست در تشدید پیسی، پایه علمی ندارد مرگ سالانه ۵۰ هزار ایرانی بر اثر آلودگی هوا دستور دادستان تهران برای تعیین‌تکلیف فوری خودرو‌های وارداتی متوقف در گمرک وزیر آموزش و پرورش: عدالت آموزشی محدود به تجهیزات نیست، محرومیت‌ها در همه ابعاد باید رفع شود جنایت در فروشگاه لوازم یدکی | سوزاندن جوان مشهدی پشت دخل مغازه اجرای طرح آزمایش بستر‌های جدید آموزش در مدارس ابتدایی از مهر ۱۴۰۴ پیش‌بینی هواشناسی امروز (۲۵ شهریور ۱۴۰۴) | وزش باد و رگبار باران در برخی مناطق کشور بهترین زمان تزریق واکسن آنفلوانزا اواخر شهریور و اوایل پاییز | کمبود در بخش بهداشت، عرضه آزاد در داروخانه‌ها پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (سه‌شنبه، ۲۵ شهریور ۱۴۰۴) | افزایش‌ موقت دمای هوا در روز‌های پایانی هفته توسعه مدرسه‌سازی‌ها، مهم‌ترین برنامه آموزش و پرورش مشهد در سال ۱۴۰۴ ۲ مامور انتظامی در شهرستان سیب و سوران به شهادت رسیدند (۲۵ شهریور ۱۴۰۴) + فیلم ۴ راهکار ساده برای کاهش فشار خون | فشار خون «لب مرز» چه عددی است؟ آمادگی آموزش و پرورش خراسان رضوی برای استقبال از دانش‌آموزان | برنامه مدارس مشهد برای آغاز سال تحصیلی چیست؟ هشدار به بازنشستگان و بیمه‌شدگان | تأمین‌اجتماعی به هیچ وجه با بیمه‌شدگان و بازنشستگان تماس تلفنی ندارد ۵۰ هزار پروژه توسعه عدالت آموزشی به مرحله اجرا رسیده است | اجرای حدود ۲۰ پروژه در طرح شهیدان زنگ خطر آنفلوانزا برای گروه‌های پرخطر معاون رئیس جمهور: علیه رژیم صهیونیستی و آمریکا اقامه دعوای حقوقی کردیم اجرای دومین طرح مقابله با سارقان خشن در استان‌های جرم‌خیز | ۱۵۵ مجرم دستگیر شدند رئیس آموزش و پرورش استثنائی: باید توانایی حرکت دانش‌آموزان تقویت شود
سرخط خبرها

گذرگاه موجر و مستأجر

  • کد خبر: ۳۵۴۳۹۹
  • ۰۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۶:۵۶
گذرگاه موجر و مستأجر
این بنگاه چهاردهم است. برای چهاردهمین‌بار گفته‌ایم: «یک مورد رهن و اجاره می‌خوایم؛ ۳۵۰ رهن، هفت‌هشت تومن اجاره» و آقای بنگاهی دفتر سیمی بزرگش را باز کرده و از پشت عینکش ردیف آپارتمان‌های رهن‌واجاره‌ای را بالاوپایین کرده.

این بنگاه چهاردهم است؛ یعنی برای چهاردهمین‌بار، بچه را گذاشته‌ام سر شانه‌ام. از ماشین پیاده شده‌ام. در را با یک دست بسته‌ام. رفته‌ایم داخل بنگاه و برای چهاردهمین‌بار گفته‌ایم: «یک مورد رهن و اجاره می‌خوایم؛ ۳۵۰ رهن، هفت‌هشت تومن اجاره» و آقای بنگاهی دفتر سیمی بزرگش را باز کرده و از پشت عینکش ردیف آپارتمان‌های رهن‌واجاره‌ای را بالاوپایین کرده.

برخلاف قبلی‌ها، اما این‌یکی دقیقا یک مورد رهن و اجاره با ۳۵۰ تومان رهن و هفت‌هشت تومان اجاره دارد. برای خانم نیرومند است. تلفن پاناسونیک روی میزش را می‌گذارد روی اسپیکر. شماره خانم نیرومند را می‌گیرد. 

صدای خانم نیرومند از آن طرف خط می‌آید؛ صدایی حوالی شصت‌سالگی. آقای بنگاهی می‌گوید برای مورد طبقه سوم تماس گرفته است. خانم نیرومند احتمالا یک جرعه از چای عصرانه‌اش را باطمأنینه سر می‌کشد. بچه را روی شانه‌ام جابه‌جا می‌کنم. بعد از چهارده‌بار رفتن و آمدن، کلافه شده. ساعت خوابش رسیده و دارد بهانه می‌گیرد.

خانم نیرومند می‌پرسد: چند نفرن؟ آقای بنگاهی با نگاهی پرسشگرانه وراندازمان می‌کند. می‌گوییم: چهارنفر. زیر لب می‌گویم سه‌تاونصفی. آقای بنگاهی می‌گوید: یک زن‌وشوهرن با دو بچه. خانم نیرومند جرعه آخر چای را پایین می‌دهد و تمام بازدمش را خرج خانواده ما می‌کند: «اوووووووووه. دوتا بچه! نه آقای محمدپور! حوصله ندارم. فقط زوج جوون باشن.» 

آقای بنگاهی تلفن پاناسونیک را قطع می‌کند. شانه‌هایمان افتاده. خداحافظی می‌کنیم و برمی‌گردیم سمت ماشین. با یک دست در را باز می‌کنم. پسرک روی شانه‌ام خوابش برده. می‌گذارمش روی پا. نگاهی به مژه‌های بلند و متراکمش می‌اندازم. گونه‌هایش از گرما سرخ شده. مو‌های پیشانی‌اش چسبیده به هم. دست می‌کشم روی دست‌های سفیدش. انگشتم را از روی سوراخ‌های نمکین پشت دستش عبور می‌دهم. توی خواب و بیداری، انگشت اشاره‌ام را سفت می‌چسبد. بغضم را فرو می‌خورم. سکوت، امانمان را بریده. چیزی برای گفتن نداریم. 

ما یک خانواده چهارنفره‌ایم که یکی مثل خانم نیرومند حوصله بودنمان را ندارد. فکر می‌کنم خانم نیرومند خودش وقتی جوان‌ترک بوده و بچه‌های احتمالی‌اش کوچک‌تر بوده‌اند، زیر سقف کدام خانه زندگی می‌کرده؟ یک بار توی بنگاه‌های شهر چرخی زده؟ کسی تا امروز او را به‌خاطر پاره‌های تنش، رد کرده؟ نوه ندارد؟ دختروپسرش هیچ‌وقت گذرشان به گذرگاه موجر و مستأجر نیفتاده؟ گازش را می‌گیریم می‌رویم سمت بنگاه پانزدهم. دیگر پیاده نمی‌شوم. 

همسرم می‌رود توی بنگاه. از دور نگاهش می‌کنم. دارد برای پانزدهمین‌بار می‌گوید: «یک مورد رهن و اجاره می‌خوایم؛ ۳۵۰ رهن، هفت‌هشت تومن اجاره» و آقای بنگاهی دفتر سیمی بزرگش را باز کرده. نمی‌دانم توی آن دفتر بزرگ و شلوغ، جا برای یک خانواده چهارنفره پیدا می‌شود یا نه.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->