یکی از کلیدیترین مفاهیمی که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود به مناسبت شهادت امام رضا (ع) در روز دوم شهریور بر آن تأکید کردند، «اتحاد» بود؛ اتحادی که همچون سپری پولادین، ملت ایران را از تهاجمات و فتنههای دشمن مصون میدارد.
ایشان تصریح کردند که دشمن پس از ناکامی در میدان جنگ سخت، امروز با ابزار تفرقه و اختلاف افکنی وارد میدان شده است و تنها راه خنثی کردن این نقشه، پاسداشت اتحاد ملی و انسجام درونی است. نکته مهم دیگر در این سخنان، توجه ویژه به نقش اهل قلم و اندیشه در حفظ این اتحاد بود؛ چراکه تولید فکر و روایت در جبهه فرهنگ، بنیانهای اجتماعی و سیاسی جامعه را شکل میدهد.
در این میان، هنرمندان، به دلیل قدرتی که در روایتگری، تصویرسازی و برانگیختن عواطف دارند، جایگاهی یگانه در تقویت این سپر پولادین دارند. هنر میتواند شکافها را ترمیم کند، احساسات پراکنده را هم افزا سازد و در نهایت، ملت را به یک «ما»ی جمعی بدل کند. این نقش نه تنها در لحظات بحرانی، بلکه در زندگی روزمره نیز برجسته است و میتواند پایههای فرهنگی جامعه را مستحکمتر سازد.
برخلاف زبان خشک سیاست یا آمارهای علمی، زبانی است که مستقیم با دل و جان مردم سخن میگوید. اگر اتحاد یک حقیقت اجتماعی است، برای ماندگار شدن باید به احساس عمومی و حافظه جمعی راه یابد؛ و این کار جز با ابزار هنر ممکن نیست. هنرمند میتواند داستان یک ایثارگر گمنام را روایت کند و آن را به الگویی الهام بخش برای نسلهای بعدی بدل سازد.
او میتواند در یک تابلو، همدلی و هم زیستی اقوام ایرانی را به تصویر بکشد یا در یک قطعه موسیقی، شور و امید مشترک ملی را برانگیزد. این زبان هنری، فراتر از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی، مردم را به یکدیگر پیوند میزند و احساس تعلق جمعی را تقویت میکند.
نمونهای روشن از نقش آفرینی هنرمندان در ایجاد اتحاد، هر سال در دهه پایانی ماه صفر به چشم میآید. در این ایام که میلیونها زائر از سراسر کشور و حتی کشورهای همسایه راهی مشهد میشوند، زبان هنر به ابزاری قدرتمند برای تقویت مشارکت و انسجام مردمی بدل میشود. نقاشیهای شهری با مضامین رضوی، پوسترها و طرحهای گرافیکی، سرودها و نماهنگهای آیینی، نمایشهای خیابانی و حتی شعرخوانیهای عمومی، همه مصادیقی هستند که نشان میدهند هنر چگونه میتواند احساسات متنوع مردمی را در یک جریان واحد جمع کند.
در تاریخ معاصر ایران نیز نمونههای روشنی وجود دارد که نشان میدهد چگونه یک شعر، یک سرود یا یک فیلم توانسته است جامعه را در بزنگاههای تاریخی بسیج کند. از شعرهای حماسی دوران انقلاب گرفته تا سرودهای مقاومت در دوران دفاع مقدس، همه گواه آن است که هنرمند میتواند به «وجدان بیدار جامعه» بدل شود. این آثار نه تنها خاطرات را زنده نگه میدارند، بلکه ارزشهایی مانند ایثار و وحدت را به نسلهای آینده منتقل میکنند.
آنان باید به جای بازتولید ناامیدی یا اختلاف، روایتهای امیدبخش و وحدت آفرین را برجسته کنند. اگر رسانههای بیگانه بر طبل شکاف و جدایی میکوبند، هنر داخلی باید بر طنین همدلی و هم بستگی بیفزاید.
هنرمند نمیتواند خود را بی طرف یا منزوی بداند. او به دلیل جایگاهی که در ذهن و ضمیر مردم دارد، مسئول است. اگر اتحاد را سپری پولادین بدانیم، هر اثر هنری میتواند یا میخ استحکام این سپر باشد یا ترک کوچکی که به مرور آن را سست میکند. به همین دلیل، مسئولیت اجتماعی هنرمندان ایجاب میکند آثارشان نه تنها زیبایی شناسانه، که هویت ساز و انسجام بخش باشد. چنین هنری به صورت طبیعی اتحاد میآفریند، بی آنکه به شعارزدگی گرفتار شود. هنرمندان باید از آزادی بیان خود برای تقویت پیوندهای اجتماعی استفاده کنند.
البته نقش هنرمند در خلأ شکل نمیگیرد. نهادهای فرهنگی، رسانهها و مراکز حمایتی باید فضا و امکاناتی فراهم آورند تا هنرمندان بتوانند روایتهای وحدت آفرین خود را به جامعه عرضه کنند. همان گونه که رهبر معظم انقلاب بر حمایت از خدمتگزاران کشور تأکید کردند، حمایت از هنرمندان متعهد نیز بخشی از خدمت به کشور است. بدون چنین حمایتی، بسیاری از ظرفیتهای هنری به حاشیه رانده میشود یا در دام جریانهای غیرمسئول گرفتار میآید.
رسالت هنرمند، تنها خلق زیبایی نیست، بلکه آفرینش امید و هم بستگی است. اگر امروز هر اثر هنری بتواند دلهایی را به هم نزدیک کند، در حقیقت میخی دیگر بر استحکام سپر پولادین اتحاد کوبیده شده است.
هنرمندان وارثان میراثی هستند که در طول تاریخ، ملت ایران را در برابر سختیها پایدار کرده است. اکنون وقت آن است که این میراث را با خلاقیت و ابتکار خود، به سپری محکمتر بدل سازند و به دشمنان این پیام روشن را برسانند: ملتی که اهل قلم و هنر او بر مدار اتحاد مینویسند و میآفرینند، هرگز شکست پذیر نخواهد بود.