سرخط خبرها

روایت فعالیت های گروه جهادی «هم‌کاسه»

  • کد خبر: ۳۵۹۸۵
  • ۰۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۵:۱۹
روایت فعالیت های گروه جهادی «هم‌کاسه»
روایت فعالیت های گروه جهادی «هم‌کاسه» که هدفش بهبود وضعیت همسایگان است
فرنود فغفور مغربی | شهرآرانیوز؛ واقعیت این است که وضعیت زندگی برای همه سخت شده است و برای بعضی سخت‌تر. در این میان اگر کمک‌های افرادی که بضاعتی دارند نباشد، نمی‌توان تصور کرد تهی‌دستان چگونه زنده می‌مانند! برای تهیه مطالب این شماره همراه با گروه «هم‌کاسه» شدم. گروهی با محوریت برنامه‌های خیریه که برنامه‌هایشان ویژه کمک به نقاط کم‌برخوردار شهر مشهد است. اجازه خواستم من زنگ در خانه‌شان را بزنم. پیش‌کسوت خیریه همراهم بود و گفت: «در زاویه‌ای بایست که تو را نبینند و تو هم آن‌ها را نبینی!» و توضیح داد: «هدف این است که ظرف یک‌بارمصرف غذا را بگیرند و دیگر هیچ». زنگ را زدم و در با صدایی که کهنگی و فقر را در گوشم تکرار می‌کرد، باز شد. «بفرمایید» گفتم و «تشکر» شنیدم و در بسته شد. لحظه‌ای بعد جیغ کودکی را شنیدیم. از آن جیغ‌هایی که معنایش این است که «آخ جون که غذا رسید.»
 
گروه «هم‌کاسه» با محوریت «حسینیه انصارالعباس» در محله گاز، سال‌هاست برای تأمین غذا و معیشت تهی‌دستان فعالیت می‌کند. آن‌ها در بخش تحصیلی به خانواده‌های کم‌درآمد کمک می‌کنند و در بخش کارآفرینی برای افرادی که می‌توانند در خانه کار کنند و خودشان بار زندگی را بر دوش بگیرند هم اقدامات مثبتی در کارنامه دارند. کرونا و آسیب‌های دوچندانش به خانواده‌های کم‌بضاعت باعث شده است اهالی «هم‌کاسه» سطح کمک‌رسانی‌شان را افزایش دهند. این گزارش به معرفی این گروه، سابقه آن و آشنایی با خدمات متنوع گروه در گفتگو با مسئول فعلی خیریه «هم‌کاسه» اختصاص داده شده است.


چندجمله‌ای درباره معرفی خود بگویید.

مصطفی اسودی هستم و در محله گاز زندگی می‌کنم. تحصیلاتم در رشته معماری است و معمار هستم و کارم طراحی ساختمان و اجراست.


از گروه «هم‌کاسه» هم بگویید.

این گروه با هدف کمک‌رسانی به خانواده‌های تهی‌دست بنیان گذاشته شده است و برنامه‌هایمان به‌صورت روزمره در فضای مجازی خبررسانی می‌شود. این گروه خیریه زیر پرچم هیئت مذهبی «انصارالعباس» است که سابقه‌ای بیست‌وشش‌ساله در منطقه دارد. نشانی هیئت ما خیابان عبادی ۷۳، فاطمیه ۱۱ است. اکنون ۱۶۰ خانوار را زیر پوشش قرار داده‌ایم. این خانوار‌ها نه در یک نقطه خاص، بلکه در مناطق مختلف شهر هستند که شامل ۱۱ مسیر مختلف می‌شود و بخشی از آن‌ها در نقاط مختلف منطقه ۳ قرار دارند.


چه افرادی به شما در اجرای برنامه‌ها کمک‌رسانی می‌کنند؟

کار‌هایی این‌چنینی از جنس کار‌های جهادی است و دیگر شخص و نفر در آن معنا ندارد و گروه است که با همت فوق‌العاده خود کار را پیش می‌برد. بچه‌های «هم‌کاسه» حدود ۲۵ نفر هستند. افراد باتوجه‌به توانایی‌هایشان در بخش‌های مختلف با «هم‌کاسه» همکار می‌شوند. عده‌ای در فضای مجازی فعال‌اند و برنامه‌ها را به‌صورت روزآمد خبررسانی و تبلیغ می‌کنند. عده‌ای هم اهل آشپزی هستند و کار پخت‌وپز غذا را برعهده دارند. افرادی هم در بخش توزیع مشغول‌اند و در کنار این‌ها جمعی هم به شناسایی خانواده‌های نیازمند و مدیریت گروه مشغول‌اند. هرکدام چرخی را می‌چرخانیم و نتیجه کار همان است که در ادامه با شما مطرح خواهم کرد. درعمل ۲ نسل از افراد در هیئت مذهبی و گروه «هم‌کاسه» بوده‌اند و هستند. نسل قبلی هم‌سن‌وسال‌های من بودند که بخشی از آن‌ها هنوز همکاری می‌کنند و نسل فعلی را هم جوانان محله و منطقه تشکیل می‌دهند. «هم‌کاسه» خود را مدیون همه این افراد می‌داند.


سابقه حسینیه به چه سالی برمی‌گردد؟ چه افرادی در ساخت و توسعه آن سهیم بودند؟

به‌خاطر دارم که من و ۵ نوجوان دیگر در سال ۷۳ در خانه پدری‌ام جلسه قرآنی راه انداختیم. آن حرکت امروز در شکل خیریه‌ای عام‌المنفعه با نام «هم‌کاسه» که وابسته هیئتی مذهبی است، ادامه دارد. خانه پدرم وقف نشده، اما درعمل به هیئت و این حرکت خیریه که نیاز ضروری جامعه در اقتصاد سخت و شکننده امروز است، واگذار شده است. بخشی از خانه را به انبار «هم‌کاسه» و محل پخت و تهیه و بسته‌بندی ارزاق اختصاص داده‌ایم. بخشی هم به محلی برای برگزاری برنامه‌های مذهبی اختصاص دارد که باتوجه‌به شیوع کرونا فعلا این بخش تعطیل شده است.


فعالیت‌های عمده حسینیه و خیریه چه بوده است؟

سعی ما بر این بوده است که حسینیه فقط جایی برای روضه‌خوانی و برنامه‌های تبلیغی نباشد و در کنار این امور که مهم‌ترین وظایف حسینیه‌ها بوده و هست، به سایر مسائلی که در توانمان بوده است، پرداخته‌ایم. آموزش مداحی و احکام را در قالب کلاس‌هایی برای علاقه‌مندان برگزار می‌کنیم. برنامه تفسیر نهج‌البلاغه را ۳ سال مداوم برگزار کرده‌ایم و هم‌اکنون به خطبه معروف متقین رسیده‌ایم. از ابتدا هم که هیئت راه‌اندازی شده است، نیت کرده بودیم و در عمل هم به این مسئله می‌پرداختیم که هیئت ملجأ و مرکزی برای تهی‌دستان باشد و از طرف دیگر افرادی که امکان انفاق عمومی دارند، این مرکز را بشناسند و کمک‌ها در این مرکز جمع‌آوری و به‌صورت مرتب به افراد نیازمند واقعی رسانده شود. همیشه به این فکر کرده‌ایم که دست جوان‌ها را در کار خیر بگذاریم و به این واسطه از کج‌روی‌هایی که در این محدوده کم‌وبیش وجود دارد، دور نگه داریم. به‌هرحال علم روان‌شناسی به ما می‌گوید اگر فردی را از کاری ناپسند نهی می‌کنید، باید به او جایگزینی مثبت هم معرفی کنید.
 
این هیئت و برنامه‌هایش همان جایگزین مثبتی است که سعی می‌کند قبل از گرفتارشدن جوان‌ها در راه ناصواب، برایشان جایگزینی مثبت و موجه باشد. هیئت هم باعث مثبت نگهداشته‌شدن جوان‌ها می‌شود و همین نیروی مثبت جوانی می‌تواند کمک‌رسان خانواده‌هایی باشد که مشکلات مختلف مالی و فرهنگی دارند. ما می‌خواهیم جوان‌هایی «امام حسینی (ع)» در این هیئت بسازیم و به جامعه تحویل بدهیم. به‌نظرم در این بخش موفق بوده‌ایم. امروز حدود ۲۵ جوان هجده تا بیست‌وسه ساله پای کار هیئت و «هم‌کاسه» هستند و شبانه‌روز به ما و در حقیقت هدف خوبی که انتخاب کرده‌اند کمک می‌کنند. هم‌اکنون ۱۶۰ خانواده را زیر پوشش قرار داده‌ایم و حدود ۷۰۰ پرس غذا به‌صورت هفتگی پخت و توزیع می‌کنیم.


افراد ضعیف جامعه را چگونه و بر چه اساسی شناسایی می‌کنید؟

این سؤال پرسش خیلی از افراد از ماست. چند نفر از بچه‌های باتجربه‌تر را مأمور کردیم که باتوجه‌به آشنایی با محله و افراد، فهرست‌هایی از افراد تهی‌دست محله جمع‌آوری کنند. خانواده‌هایی را در مناطق مختلف پیدا کردیم که نه تلویزیون دارند و نه یخچال. زندگی بدوی می‌کنند و حتی خوراک روزمره و لباسی که بشود با آن به کوچه و بازار رفت را هم ندارند. دائم تمام فکروذکرمان همین افراد است که کمترین برخورداری‌های ممکن را ندارند. پایگاه‌های بسیج در معرفی افراد به ما کمک کردند. واقعیت این است وقتی وارد کار می‌شوید، خودبه‌خود اطلاعاتی پیدا می‌کنید و راه‌های بسته برای شما باز و افراد ناشناخته برای شما آشنا می‌شوند. خودمان هم وارد سرکشی به اوضاع محله شدیم و اطلاعات به‌روزتری پیدا کردیم و مجموعه مخاطبان بزرگ‌تری نسبت به یافته‌های اولیه پیدا کردیم. اولین اولویت ما خانواده‌های بودند که سرپرست مرد نداشتند و به‌علت این کمبود ممکن بود در دامن ناهنجاری‌های اجتماعی بیفتند. در گام بعدی به سراغ خانواده‌های کهن‌سالی رفتیم که منبع تأمین مالی نداشتند.
 
گروه سوم ما خانواده‌هایی بودند که سرپرستشان بیمار است و توانایی تأمین هزینه‌های روزمره را ندارد. بعد از تهیه فهرست‌ها و جمع‌آوری اطلاعات، راستی‌آزمایی کردیم تا خانواده‌ها احیانا از دیگر منابع خیریه استفاده نکرده باشند و شامل پوشش خیریه‌های مشابه نباشند و مصداق خانواده بی‌بضاعت باشند. به خانه‌هایشان رفتیم و در یخچالشان را باز کردیم و از دیگر همسایه‌های نزدیکشان پرس‌وجو کردیم تا به یقین برسیم. ۷۰ درصد خانواده‌هایی که پوشش می‌دهیم، سرپرست مرد ندارند و زنان باید سرپرستی و تأمین معیشت فرزندان و احتمالا کهن‌سالان خانواده را برعهده بگیرند و به‌علت جمعیت یا عدم تخصص ویژه امکان کار در بازار را هم ندارند.


مهم‌ترین مشکلات مردم تهی‌دست چیست؟

ما اطلاعات خانواده‌های مخاطب «هم‌کاسه» را روی سامانه‌ای با دسترسی محدود قرار داده‌ایم. در این سامانه بدون اینکه نام و نشانی آن‌ها را منتشر کنیم، آمار مخاطبان و نیاز‌های بررسی‌شده را به‌صورت روزآمد در اختیار افرادی قرار می‌دهیم که منابع مالی «هم‌کاسه» هستند. درباره مخاطبان «هم‌کاسه» باید بگویم شاید باور نکنید که تنها غذای گرمی که به آن‌ها می‌رسد، همین غذایی است که بچه‌های «هم‌کاسه» می‌پزند و به خانه‌های آن‌ها هر روز پنجشنبه تحویل می‌دهند. جدا از بحث خوراک و ارزاق که اشاره کردم، موضوعات دیگری نیز وجود دارد که مشکل نداشتن بیمه درمانی یکی از آن‌هاست.
 
در بین مخاطبان «هم‌کاسه» خانواده‌هایی که مهاجر هستند معمولا هیچ‌گونه بیمه‌ای ندارند و با یک بیماری ساده باید هزینه‌های درمانی را به‌صورت آزاد پرداخت کنند که کم هم نیست. در کنار آن دارو هم امروز گران است و وقتی قرار باشد به‌صورت آزاد خریده شود، گران‌تر است! یکی دیگر از مشکلات مخاطبان «هم‌کاسه» هزینه‌ای است که برای اجاره می‌پردازند. آن‌ها همواره در این ترس هستند که نتوانند اجاره ماهانه را بپردازند و اسباب و وسایل مختصرشان سر ماه در کنار کوچه باشد! «هم‌کاسه» تنها برای سیرکردن افراد تهی‌دست طراحی نشده است، بلکه در پی این هستیم که استعداد‌های نهفته خانواده‌ها را شکوفا کنیم تا خودشان در طول زمان بتوانند از عهده مخارجشان بربیایند و به قول معروف ماهیگیری یادشان می‌دهیم.


منابع مالی خیریه از کجا تأمین می‌شود؟

در قدم اول از فضای مجازی و خانواده خودمان شروع کردیم. طرح «هم‌کاسه» را در صفحه شخصی خودم در فضای مجازی مطرح کردم. تعداد زیادی از همکارانم که همه مهندس هستند و خانواده‌ام که صفحه‌ام را می‌دیدند، در این کار خیر وارد شدند. سطح کارمان را هم از همان اول گسترده نگرفتیم که به‌اصطلاح سنگ بزرگ نباشد. پخت ۵۰ پرس غذا در هفته را هدف‌گذاری کردیم. دیدیم که کار راه افتاد. آنچه در ادامه مسیر به ما کمک ویژه‌ای کرد، مسئله «شفاف‌سازی» حساب‌ها و برنامه‌ها بود. مردم در مسیر کمک‌رسانی، کار ما و مابه‌ازای خارجی آن را می‌دیدند. من پیش از این با یکی از نهاد‌های عمومی خیریه کشور همکاری می‌کردم و برای ۴۰۰ کودک بی‌سرپرست حامی پیدا کردم. برای افراد ادامه‌دادن به این حمایت‌ها سخت بود و می‌گفتند ما تو را می‌بینیم و به تو اعتماد داریم، اما نمی‌دانیم هزینه‌هایی که به آن نهاد داده می‌شود چه می‌شود. درحالی‌که من یقین داشتم حمایت‌های مالی رسیده خرج همان بچه‌ها می‌شد.
 
نتیجه‌ای که از آن تجربه گرفتم، این بود که باید بانی خیر خرج‌کرد هزینه‌ای را که به خیریه می‌دهد، ببیند. باید برایش یقین حاصل شود که کارش مؤثر بوده است. ما هم در همین راستا شفاف‌سازی دقیقی داریم. هم منابع مالی‌مان را اعلام می‌کنیم و هم خرج‌کرد‌ها را بیان می‌کنیم. از هر کاری هم که انجام می‌دهیم، عکس و گزارش می‌گیریم و در فضای مجازی منتشر می‌کنیم. از مرحله خرید تا جمع‌آوری کالا‌ها و پختن غذا و تأمین بسته‌ها و توزیع آن در هر مرحله عکس و فیلم می‌گیریم و هرروز منتشر می‌کنیم. فضای مجازی خدمت بزرگی به طرح خیریه «هم‌کاسه» کرد و همین فضایی که خیلی‌ها آن را نمی‌پسندند، برای ما خیرات بیشتری را نسبت به توانایی اولیه‌مان جلب کرد. به‌دلیل شفافیتی که توضیح دادم، دائم بانیان خیر بیشتری برای همکاری با «هم‌کاسه» پیدا می‌شوند و ما را یاری می‌کنند. بانیان هم شب‌ها با خیال راحت می‌خوابند و می‌دانند هزینه یا کمک کالایی که به «هم‌کاسه» اهدا کرده‌اند در مسیر صحیحش هزینه شده است. از ۲۰ خانواده‌ای که در شروع کار زیر پوشش «هم‌کاسه» بودند، امروز به عدد ۱۶۰ خانوار رسیده‌ایم. علاقه‌مندان می‌توانند ما را در تلگرام و اینستاگرام به‌نشانی ham_kase@ پیدا کنند.


در دوره شیوع کرونا چه کرده‌اید؟

راستش کرونا در کنار همه مشکلاتی که برای تک‌تک افراد جامعه ایجاد کرده است و البته ما هم از آن جدا نیستیم، برای ما نتایج مثبتی داشت. همین مصیبت عمومی و دامن‌گیر باعث شده است حس همدلی بین افراد هیئت بیشتر شود، زیرا هدفی مهم را که مبارزه با کرونا و تبعاتش بود، در پیش رو داشتیم. الان حدود ۸۰۰ نفر که در نیاز‌های اولیه زندگی‌شان به‌واسطه بیکاری‌های کرونایی درمانده‌اند، از خدمات مختلف «هم‌کاسه» بهره‌مند هستند. همکاران «هم‌کاسه» در دوره کرونا کمر‌های همت را محکم‌تر بستند. به‌نظرمان این دوره مانند دوره جبهه و جنگ در دهه ۶۰ است. در این دوره فعالیت‌هایمان را چندبرابر کردیم. رفتیم و تمرکزمان را بر کارگر‌های ساختمانی که عموما بیکار شده بودند، گذاشتیم. به آن‌ها و خانواده‌هایشان غذای گرم با کیفیت بالا دادیم و ۳۰۰ بسته معیشتی که هرکدام حدود ۳۰۰ هزار تومان ارزش کالایی داشت، برای تأمین مایحتاج خانواده‌هایشان اهدا کردیم. در دوران کرونا ناگهان با حجم خانواده‌هایی که کرونا زندگی‌شان را به‌هم ریخته بود، مواجه شدیم.
 
مثلا با طلبه‌ای آشنا شدیم که ۲ بچه داشت و حالا هم کلاس‌های درسش تعطیل شده بود و هم از حوزه شهریه‌ای دریافت نمی‌کرد. منبر‌ها و سخنرانی‌هایش هم به‌علت کرونا برگزار نمی‌شد و هیچ منبع تأمین معیشتی نداشت. او هم جزو مخاطبان «هم‌کاسه» قرار گرفت. منظورم این است که کرونا وضعیت بسیار سختی را بر همه جامعه حاکم کرده است و گرانی‌های گذشته هم مزید بر علت شده است و فقط باید با نگاه جهادی نگاه کرد و از جان و مال خود مایه گذاشت تا بلکه افرادی که کم‌توان هستند، بتوانند اندکی بهتر زندگی کنند. پیش از بروز این بیماری فراگیر، هفته‌ای ۶۰۰ تا ۷۰۰ پرس غذا می‌پختیم، اما الان هفته‌ای ۱۲۰۰ پرس غذا می‌پزیم. دقت کنید که کرونا برای همه ترسناک است و حتی افرادی که در «هم‌کاسه» کار می‌کنند، با ترس و لرز کار می‌کنند. همه نگرانیم که در اثر رفت‌وآمد‌ها و همراهی با مخاطبان «هم‌کاسه» که بیشتر در نقاط ضعیف شهر که مشکلات بهداشتی بیشتر است و رعایت نمی‌شود، دچار این بیماری خطرناک شویم. بین خودمان می‌گویم وظیفه امروز ما جهاد است، حتی اگر بیمار شویم و بمیریم، چون در کار خدمت به مردم مستمند بودیم، شهیدیم. مگر فقط شهادت منحصر به ۸ سال دفاع مقدس است؟ به‌نظر همکاران «هم‌کاسه» هنوز در باغ شهادت باز است و هرکه به مردم با دل و جان خدمت کند و در این راه جان خود را از دست بدهد، حتما شهید خواهد بود.


در بخش کارآفرینی چه نکاتی دارید؟

باتوجه‌به اینکه مخاطبان «هم‌کاسه» در درجه نخست زنان سرپرست خانوار هستند، باید در این بخش کاری می‌کردیم. البته همه زنان سرپرست خانوار مانند هم نیستند. گاهی با خانواده‌ای که ۶ فرزند دارد، مواجهیم که مردشان یا فوت کرده یا دچار بیماری سخت است. زن با ۶ فرزند قدونیم‌قد چه کاری می‌تواند داشته باشد که هم تأمین مخارجشان باشد و هم بتواند به کار‌های بچه‌ها برسد؟! البته زنان سرپرست خانواده‌ای هم هستند که هم کار بلدند و هم مجال کارکردن دارند. برای این گروه تا جایی که بتوانیم کارآفرینی می‌کنیم تا خود فرد بتواند از پس زندگی و مخارجش بربیاید.
 
همین دیروز برای یک خانم سرپرست خانواده که هنر خیاطی داشت، توانستیم با همت چند نفر از همراهان «هم‌کاسه» یک چرخ‌خیاطی نو تأمین کنیم. البته برای اینکه حتما بودجه هزینه شده به مرحله سوددهی برای خانواده برسد، چرخ‌خیاطی را به‌شرط امانت در اختیار فرد گذاشته‌ایم و اگر برآیند کار در ۶ ماه آینده مثبت باشد، چرخ را به‌صورت دائمی در اختیارش خواهیم گذارد. همین چندی قبل خانمی از مخاطبان «هم‌کاسه» گفته بود که من خیاط هستم، اما کارگاه ندارم. برایش اتاقی پیدا کردیم که هم بتواند به کارش برسد و هم کنار بچه‌هایش باشد. واقعیت این است که کارآفرینی به بودجه زیاد و البته ارتباطات وسیع‌تری نیاز دارد که تقریبا در توان خیریه‌های محلی نیست، مگر اینکه بتوانیم به‌صورت موردی در این بخش اقداماتی انجام دهیم.


آیا به بخش تحصیل برای خانواده‌های بی‌بضاعت هم وارد شده‌اید؟

بله. اگر کودکی که در سن درس خواندن است، از این قافله عقب بماند، تبدیل به فردی ناکارآمد می‌شود و همیشه باید زیر چتر خیریه‌ها و حامیان باشد. برای همین به این بخش توجه خاصی می‌کنیم. هزینه تحصیل و رخت و لباس محصلان را هم «هم‌کاسه» برعهده می‌گیرد. معمولا پویش‌هایی هم‌زمان با شب عید یا شروع سال تحصیلی راه‌اندازی می‌کنیم و با همکاری افراد، هزینه‌های تحصیلی و سایر هزینه‌های مرتبط را تأمین و اهدا می‌کنیم.


نقش این کمک‌ها در زندگی شخصی خود و خانواده‌تان چه بوده است؟

هیچ موقع در دستگاه الهی با حضرت پروردگار معامله نکرده‌ام. این‌طور نیست که توقع داشته باشم که اگر قدمی در راه «هم‌کاسه» برمی‌دارم، پس باید امداد آسمانی شامل حالم شود. یک بزرگی سال‌ها قبل به من آموخت «در دستگاه خدا و اهل‌بیت (ع) معامله نکنید»، اما مگر می‌شود کار نیکی کرد و نتیجه مثبتی حاصل نکرد؟! قرآن به ما یاد داده است که هر کار خوب ده‌برابر از طرف عالم غیب بازخورد مثبت در پی دارد. ولی دنبال حساب‌وکتاب با صاحب این عالم نبوده‌ام و یقین دارم حساب‌وکتابش بهتر از هر حسابداری است. اگر قرار باشد روزی چشم‌انتظار باشم که برای کار‌های خیر مزدی بگیریم، روزی است که دیگر هیچ آشنایی به کار آدم نمی‌آید و همه در برابر بارگاه خدا با اعمالمان ایستاده‌ایم و در صف بهشت یا جهنم قرار گرفته‌ایم.


خاطره‌ای از اهدای کمک‌ها هم دارید؟

چند وقت قبل پویشی برگزار کردیم برای چند خانم که نوزاد داشتند یا پابه‌ماه بودند و مشکل تأمین لباس برای بچه‌هایشان داشتند. چون نمی‌دانستیم بچه‌هایشان پسر یا دختر هستند، لباس‌هایی خریدیم که برای هر ۲ گروه نوزاد به کار بیاید. در همین بین مقداری لباس نو و مارک‌دار پسرانه که کیفیتی فوق‌العاده عالی داشت و مربوط به سن ۴ سال بود به دستمان رسید. این لباس‌ها را عقب خودرو داشتم و، چون به درد سیسمونی و نوزاد نمی‌خورد، نگهداری می‌کردم تا در زمان مناسب به فردی که در این بخش کمبودی داشته باشد، اهدا کنم. روزی برای خرید مواد اولیه پخت به مغازه یکی از همراهان «هم‌کاسه» رفته بودم که پیرمردی همراه با پسری چهارساله آمد که لباس‌های پاره و کهنه‌ا‌ی داشت. پرسیدم ماجرا چیست و پیرمرد گفت که مادر این بچه حامله بوده که تصادف کرده و بچه ۸ ساعت در کنار جنازه مادرش زنده مانده است. من هیچ‌گاه به بخش توزیع ارزاق نمی‌روم، چون دل و توانایی مواجه‌شدن مستقیم با فقر مردم را ندارم. همه لباس‌هایی که پشت خودروم بود سهم این بچه شد و همه دقیق اندازه او بود. خیلی خوش‌حال شدم. بین خودمان بماند که خیلی خودم را جمع‌وجور کردم که همان‌جا ننشینم و های‌های گریه نکنم. اینکه واسطه رساندن لباس‌ها به تن پسرکی یتیم شده بودم، برایم بهترین خاطره است.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->