عصمت یوسفزاده | شهرآرانیوز؛ نقش مهم خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی در رشد انسان بر کسی پوشیده نیست، نقشی دشوار و حساس برای پرورش استعدادهای جسمانی و روحانی فرزندان و جلوگیری از کجرفتاریها. در این واحد کوچک که نخستین محیط تربیتی است و اولین، عمیقترین و مؤثرترین دلبستگیها در آن ایجاد میشود، مادران نقشی اساسی در رشد روابط اجتماعی فرزندان دارند و نمیتوان انکار کرد که مادری مستقل، توانمند، مسئولیتپذیر، منحصربهفرد، ارتقادهنده و شاد محور اصلی یک خانواده موفق است.
برای اینکه چنین ویژگیهایی در نقشهای همسری و مادری یک زن محقق شود، آموزش، مشاوره و گفتگو مؤثر و ضرور است، اما نه به اندازه کافی و نه به تناسب هزینه و زمانی که صرف این آموزشها در دورهای از زندگی که شخصیتها شکل گرفته است و تغییر رویه مستلزم انرژی مضاعف است. لازم است خانوادهها بیاموزند چه کنند تا این ویژگیها در جریان پرورش دختران در شخصیت آنها نهادینه شود، آموزش برای پرورش دختران تا زنانی باشند که نیازها و حقوقشان را بشناسند، در عین حال به خود و دیگران احترام بگذارند و متناسب با ذات آفرینششان، موجب آرامش مردان و زنان خانواده و جامعه و سببساز تعالی هستند.
آگاهی از عوامل مؤثر بر رشد
خانواده سالم بر پایه آگاهی عمل میکند. پس از تأثیر ژنتیک، با تولد کودک، تأثیر محیط بر رشد او افزایش مییابد. اینکه والدین چه اندازه سختگیر یا مهرباناند، چه مقدار وقت صرف فرزندان میکنند، چه تعداد خواهر و برادر دارند و نظام رفتاری حاکم بر آنها بر چه پایهای است، والدین چگونه احساسشان را ابراز میکنند، و عوامل محیطی متنوع دیگری که باید از سوی والدین از حیث اثرشان و چگونگی مدیریت آنها شناسایی شوند.
کودکان و نوجوانان در سنین مختلف عواطف و احساسات ویژهای دارند مثل امنیت یا احساس نا امنی، تردید، احساس گناه در نقشها یا بروز خلاقیت، اعتمادبهنفس یا حقارت، حسادت، ترس و در نهایت احساسی که از هویت خود دارند، که در ابراز آنها تا اندازه زیادی تحت تأثیر بزرگترها هستند.
خانواده سالم پس از شناسایی مقتضیات شخصیتی خاص فرزندشان، مقتضیات محیط و ویژگیهای فعلی جامعه، مطابق با تعصبات و فرمولهای از پیش تعیینشده رفتار نمیکند.
خانواده سالم همراه با ارتباط سازنده بین والدین و فرزندان، درباره نیازهای فرزندان در سنین مختلف دانش کافی دارد و تفاوت روحیات و خصوصیات فکری و ذهنی دختر و پسر را درک و درباره تفاوتها مطالعه میکند. خانواده سالم فرصت یادگیری و تجربه برای دختران فراهم میکند و در ضعفها آنها را سرزنش نمیکند. دختران در چنین خانوادههایی خلأ عاطفی و اجتماعی را تجربه نمیکنند.
این دختران قوی، باثبات و باهوش هستند و توانایی سازگاری با شرایط را دارند. آنها به خانواده احترام میگذارند. ارتباطات اجتماعی مناسب و ارتقادهنده دارند. شخصیت مستقل و توان تصمیمگیری دارند و دهانبین نیستند. توان مدیریت دارند و مسئولیتپذیرند، چون تجربه و یادگیری لازم را داشتهاند. مهربان و مورد اعتمادند، زیرا همه عواطف لازم را دریافت کردهاند. راهشان راه بهبود خودشان و در نهایت بهبود خانواده است، زیرا فرصت خودشناسی و جبران ضعفها را داشتهاند. نگرش مثبت به زندگی دارند، زیرا نگرش مثبت دریافت کردهاند. اعتمادبهنفس دارند و به دنبال دریافت تأیید دیگران از راههای افراطی مثل آرایش و جواهرات و ... نیستند.
در تربیت دختران، اعتمادبهنفس و پوشش خلأهای عاطفی نقش مهمی دارد. این ویژگیها سبب میشوند دختران انرژی خود را بیشتر صرف موفقیت کنند نه صرف گرایش عاطفی به جنس مخالف. در این امر مهم، پدران تعیین کننده و نوعی تأیید برای دختران هستند. پدر اولین مردی است که دختر در زندگیاش میشناسد و به او ابراز علاقه میکند و رفتارش برای دختر اهمیت خاصی دارد.
دختران پدرانی که به ابراز علاقه دخترشان درست پاسخ میدهند و انتقاد نمیکنند، تصور درستی از علاقه به جنس مخالف دارند و نیازهایشان را میشناسند، و برای دریافت محبت به هر غریبهای وابسته نمیشوند.
دختران پدرانی که در تصمیمات خانواده منفعل نیستند، در ارتباط با مردان دچار ترس از مسئولیت نمیشوند. وظایف مردانه را میشناسند و میدانند چه توقعاتی از نقش مردان داشته باشند.
دختران پدرانی که پسر را به دختر ترجیح نمیدهند، از انجام رفتارهای غریزی زنانه خشنودند و تجربههای صحیح از این رفتارها خواهند داشت که موجب پیشگیری از رفتارهای افراطی در آینده است. عزت نفس و اعتمادبهنفس دارند و با این سلاح، از حریم شخصی خود دفاع میکنند. آنها برای زنانگی خود احترام قائلاند و وظایف فطری خود را میپذیرند.
خانواده با وجود چنین زنانی موفق و پیشرونده است.