مدیرکل مرکز هنر‌های نمایشی حوزه هنری: تئاتر مسجدی، تربیت هنرمندان متعهد و متخصص کشور را تضمین می‌کند خانواده؛ سنگری برای حفظ آرامش و هویت خانواده امن با محبت | خانواده در سایه مهرورزی به امنیت دست می‌یابد هشدار رئیس بنیاد شهید درخصوص انتشار خبرهای کذب صدور کارت‌ برای آزادگان توسط بیگانگان حکمرانان آمریکایی وحشت خود از خیزش‌های عمومی در این کشور را کتمان نکنند وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: مجموعه‌های قرآنی ورود جدی در معرفی شخصیت پیامبر اکرم(ص) داشته باشند احراز شهادت در جنگ ۱۲ روزه انجام شد | رفع مشکل تشدید مجروحیت جانبازان به زودی پیام تسلیت رئیس‌جمهور درپی درگذشت مادر ۳ شهید دوران دفاع مقدس تحصیل دانش پژوهان از ۱۳۰ ملیت در جامعةالمصطفی روزهای قمر در عقرب آبان ۱۴۰۴ تأکید بر تشکیل صندوق حمایت از هنرمندان دفاع مقدس ناشنوایان عراقی، مهمان امام رضا (ع) شدند + فیلم شرکت ۶۰۰ هزار دانش‌آموز سراسر کشور در اعتکاف در سال ۱۴۰۳ برگزاری جشن میلاد حضرت زینب(س) در هیئت‌های سراسر کشور رونمایی از کتابی مشتمل بر سروده‌های شاعران اهل بیت(ع) مساجد ظرفیت بالایی برای کمک به دولت در امور مختلف دارند عطری از تقوا در کوچه‌های مشهد | به بهانه سالگرد مرحوم آیت‌الله میرزا جوادآقا تهرانی رسالت ذکرالله در معماری روح | در باب عبادت و سلوک معنوی چه کنیم خدا هوایمان را داشته باشد؟ | بررسی چیستی، چرایی و آثار «ذکر»  ورثه چه زمانی می‌توانند در اموال میت تصرف کنند؟
سرخط خبرها

قطار مهربانی

  • کد خبر: ۳۶۳۶۷۱
  • ۱۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۸
قطار مهربانی
اولین اردوی ما به حرم به وقت شش‌سالگی‌ام بود. «سارا جون» در پیش دبستانی نیکو به خانم شیدفر مدیر مهدکودکمان پیشنهاد داد: «بچه‌ها را ببریم حرم».

اولین اردوی ما به حرم به وقت شش‌سالگی‌ام بود. «سارا جون» در پیش دبستانی نیکو به خانم شیدفر مدیر مهدکودکمان پیشنهاد داد: «بچه‌ها را ببریم حرم». روز قبلش به ما دختر‌ها سفارش کردند که روسری یا مقنعه با خودمان ببریم. یکی از قشنگی‌های مهدکودکمان این بود که ما لباس فرم نداشتیم و هر روز هرکسی هرچه دلش می‌خواست می‌توانست بپوشد.

برای همین من به جای روسری یا مقنعه، چادر نمازی که بی‌بی برایم دوخته بود پوشیدم. هنوز هم دارمش، رویش گل‌های یاس ارغوانی دارد و هنوز بوی یاس می‌دهد. به حرم که رسیدیم به وجد آمده بودیم از آن همه بزرگی و شکوه. حرم بزرگ است. خیلی هم بزرگ، اما به چشم بچه‌ها، نمودش خیلی بزرگ‌تر از آنی است که برای آدم بزرگ‌هاست. 

خوب یادم هست که خانم شیدفر ما را به صف کرد و گفت: شما یک قطارید و هر کدامتان یک کوپه و هشدار داد: اگر همدیگر را رها کنید قطار از ریل خارج می‌شود. خانم شیدفر این بازی را در خیلی از اردو‌ها سرمان درمی‌آورد و ما هم کمتر پیش می‌آمد که به نظم قطار و از ریل خارج نشدنش اهمیت بدهیم. آن روز، اما با همه بی‌نظمی‌ها و شیطنت‌هایی که داشتیم نمی‌دانم چطور شد که تبدیل شدیم به منظم‌ترین قطار جهان.

 هوای هم را داشتیم و همه‌مان مراقب بودیم کسی گم نشود، ما داشتیم ارزش مهربانی‌مان را زندگی می‌کردیم. انگار فقط آن چند ساعت، دیگر شش سالمان نبود. انگار خیلی بزرگ‌تر شده بودیم. بعد که به خانه برگشتم لابه‌لای صحبت‌های بی‌بی بعد از زیارت‌قبول‌گفتن‌هایش این جمله را شنیدم: امام رضا (ع) امام مهربانیه.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->