حسین نخعی شریف | شهرآرانیوز؛ روزهایی که چرخ فوتبال بهکندی میچرخید و به تعبیری میلنگید و هیچگونه رقابت سراسری جریان نداشت و تیمها فقط در قالب مسابقات شهری و حداکثر استانی در مقابل هم صفآرایی میکردند و فوتبال تهران در حکم باشگاههای کشور بود، تیم ملی پس از ناکامی در مسابقات جام ملتهای آسیا در سنگاپور١٩٨۴ و سیل انتقادها از نتیجه نگرفتن، روانه هندوستان شد تا در مسابقات جام جواهر لعل نهرو شرکت کند و با موفقیت در این مسابقات مرهمی بر زخم شکست بگذارد، اما از شانس بد، آنجا هم ره به جایی نبرد.
بنا به دعوت قبلی، ملیپوشان کرهشمالی به ایران آمده بودند تا علاوه بر آمادهسازی خود برای رقابتهای مقدماتی جامجهانی١٩٨۶ مکزیک، تنور ورزش کشورمان را نیز در دهه فجر داغ کنند. چشمبادامیها در شیراز، اهواز و اصفهان بهمصاف منتخب این شهرها رفتند و با اقتدار کامل و کسب ٣ پیروزی روانه مشهد شدند؛ اما خراسانیها حریفی نبودند که بهآسانی باج بدهند و اولین تساوی را برای کرهایها رقم زدند. حالا کرهایها باید به تهران میرفتند تا در مقابل تیم ملی اصلیترین دیدار خود را برگزار کنند.
درحالیکه همهچیز برای این رویارویی در جمعه ١٩بهمنماه در ورزشگاه آزادی مهیا بود، ناگهان اعلام شد ورزشگاه تختی میزبان این دیدار است. هرچند آن زمان گفته شد حضور بهروز صحابه بهعنوان رئیس جدید فدراسیون فوتبال در این جابهجایی مؤثر بوده است و البته مدیرکل وقت تربیتبدنی استان هم غیرمستقیم حضور تیم ملی را حاصل پیگیریهای خودش دانست، اما زخم ناکامی تیم ملی در جام ملتهای آسیا هنوز تازه بود و حضور صدهزار تماشاگر در استادیوم آزادی شاید بهصلاح نبود و بههمینخاطر اعلام شد، چون بلیت برگشت کرهایها پنجشنبه است! امکان برگزاری بازی در روز جمعه نیست.
سهشنبه ١۶بهمن۶٣ یک روز فراموشنشدنی و حتی تکرارنشدنی برای فوتبال مشهد و استان است؛ روزی که آسمان هم با مشهدیها یار شد و در یک هوای گرم و آفتابی آنهم در زمستان، تیم ملی سفیدپوش در مقابل کرهشمالی قرمزپوش قرار گرفت. حضور ٢۵هزار تماشاگر در استادیوم تختی مشهد که نهتنها سکوها را پر کرده بودند، بلکه بسیاری ایستاده و حتی پشت در اصلی (ورود آمبولانس) و روی ساعت ورزشگاه بازی را به تماشا نشستند. از درخت و ساختمانهای مجاور هم که نگو و نپرس! حالا که به آن روز فکر میکنم، میگویم خدا چقدر ما مشهدیها را دوست داشته که اتفاقی بااینهمه جمعیت نیفتاده است.
از حدود ساعت١١ فلکه سعدآباد جای سوزنانداختن نبود. فوجفوج آدمها از سروکول هم بالا میرفتند! ترافیک و راهبندان و البته بازار گرم دستفروشهای مهربان که آنزمان مأموران سد معبر هم با آنها مهربانتر بودند! کلا مردم با هم مهربانتر بودند. با ١٠ نفر از دوستان دبیرستان، کلاس را تعطیل کرده بودیم تا این بازی را ببینیم. با هر زحمتی بود، ساعت١٢ وارد ورزشگاه شدیم و کنار جایگاه جا خوش کردیم. جمعیت، استادیوم را روی سرشان گذاشته بود؛ بهویژه وقتی گوینده اسامی ٢ تیم را اعلام میکرد. اما کرهایها سوژه خنده بودند. سفیر کرهشمالی هم در استادیوم بود؛ بهاضافه رئیس فدراسیون فوتبال و البته مسئولان استانی.
تیم ملی هرچند با کلی تغییر نسبت به جام ملتها در این بازی حاضر شد و حتی یک بازیکن ناشناس داشت که اولین و احتمالا آخرین بازیاش بود! ولی لذتی وصفناشدنی داشت تماشای آنها. دقیقه٢۴ هم با گل مدافع پیشتاخته تیم ملی یعنی شاهین بیانی روی پاس حمید درخشان بازی ١بر٠ شد و بعد از آن تیم ملی رفت توی دفاع! و اگر پنجعلی و طاحونی نبودند، کمِکم ٣ تا گل خورده بودیم. داوری این بازی برعهده حسین تهرانی، خسرو امامی و حسن اکبرنژاد، ٣داور خوب مشهدی بود که الحقوالانصاف عالی بودند. حیف که آن زمان رقابتهای لیگ فوتبال سراسری بود، وگرنه حسینآقای تهرانی به نظر در حد محسن ترکی بود؛ همینقدر خوب و بااخلاق.
برای تیم ملی در آن روز محمد پنجعلی، حمید درخشان، احمد منفرد، رحیم میرآخوری، غلامرضا فتحآبادی، حافظ طاحونی، سعید تهمتن، بیژن طاهری، فرشاد پیوس، ناصر محمدخانی، شاهین بیانی و کورش لرستانی بازی کردند. ناصر ابراهیمی هم مربی بود؛ البته چنگیز، بهروز سلطانی، شاهرخ بیانی، ضیا عربشاهی، اصغر حاجیلو، جعفر مختاریفر، حمید علیدوستی، رضا احدی و سیروس قایقران هم بودند که به زمین نرفتند.