محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ نمایش تصویر کارت ملی، یک عکس بدون آرایش یا حتی محتویات کیف پول، بازکردن در بطری با پا، بازسازی عکسهای دوران کودکی، پاسخ زن و شوهرها به سؤالاتی که از آنها میشود، آن هم با چشمان بسته و فقط با حرکات دست و.... اینها فهرستی از چالشهای عجیب وغریبی بود که تابه حال در دنیای مجازی به راه افتاده و افراد زیادی را هم با خود همراه کرده است. چالشهایی که هر از گاهی از گوشه وکناری سربرمی آورند و در مدت کوتاهی عده زیادی به آن تن میدهند. خیلی اوقات پشتشان یک هدف والا قرار دارد و آنچه که دنبال میکنند یک «اثرگذاری اجتماعی» است و برخی مواقع صرفا حرکتهای عبثی است که فقط جنبه سرگرمی دارد.
البته نمیتوان کتمان کرد که حتی چالشهای سرگرمی محور هم برخی اوقات دست کم خندهای را به لب میآورد. در مواردی هم این چالشها از هدف خود دور شده و به یک پز و ادا در فضای مجازی تبدیل میشوند. با این حال، یک نگاه به چالشهای کوچک و بزرگی که تابه حال در فضای مجازی و بعد آن در دنیای پیرامونمان شکل گرفته است، میگوید اگر حواسمان نباشد، ممکن است لابه لای این چالش بازیها به ورطههای هولناکی هم بیفتیم. شاید بپرسید کدام چالش ها؟ نگاهی به مطلب زیر بیندازید تا علاوه بر اینکه از چالش این روزهای فضای مجازی مطلع شوید، تعدادی از انواع قدیمیتر آن را هم مرور کنید.
سیاه وسفید مثل عکس من!
همین الان در توئیتر و اینستاگرام یکی از این چالشهای مجازی درحال برگزاری است. چالشی که در آن خانمها عکسهای سیاه وسفید و معمولا با یک ظاهر ساده و بدون آرایش را از خودشان منتشر میکنند، زیر آن هشتگ challengeaccepted# (چالش پذیرفته شد) میزنند و در نهایت یک خانم دیگر را به انجام این کار فرامی خوانند. برخلاف خیلی از چالش ها، این چالشی زنانه محسوب میشود که حمایت زنان از یکدیگر مدنظر آن است. به این معنا که خانمها سعی میکنند اول به خود و بعد به کل دنیا ثابت کنند که پشت یکدیگرند و حسابی هوای هم را دارند، فقط از طریق بارگذاری یک عکس! عدهای میگویند ریشه شکل گیری این چالش کشته شدن اخیر یک زن جوان در ترکیه بود و به عبارت دیگر، اعتراض به اینکه ما از تماشای عکسهای سیاه وسفید زنانی که در اثر خشونت خانگی کشته میشوند، خسته شده ایم. جنیفر انیستون و ناتالی پورتمن از سلبریتیهای معروفی بودند که در این چالش شرکت کردند. سلبریتیهای ایرانی هم همان طور که پیش بینی میشد، البته خیلی سریع همراه این داستان شدند.
ماهایا پطروسیان، ریحانه پارسا، فاطمه گودرزی، شهره سلطانی و منیژه حکمت از جمله بازیگران ایرانی بودند که در این چالش شرکت کردند. جالب است بدانید در سالهای گذشته هم چالش عکسهای سیاه وسفید با هدف حمایت از آگاهی بخشی درباره سرطان اتفاق افتاد و در ادامه عکسهای مختلفی از بیمارانی که با سرطان دست وپنجه نرم میکردند، دست به دست میشد.
یک سطل آب یخ برای بیمارانای ال اس
چالش خالی کردن یک سطل آب یخ روی سروصورت، یکی از آن چالشهای پرسروصدا بود. این چالش در سال ۲۰۱۴ با هدف آگاهی بخشی و جمع آوری کمکهای مالی برای بیماران مبتلا بهای ال اس که یک بیماری عصبی ناشناخته است، به راه افتاد. پیت فریتز، کاپیتان بیست ونه ساله تیم بیسبال دانشگاه بوستون، که خودش به این بیماری مبتلا بود، این چالش را به راه انداخت. افرادی که به این چالش دعوت میشدند، در ۲۴ ساعت فرصت داشتند تا در این چالش شرکت کنند یا ۱۰۰ دلار به مؤسسه خیریه کمک کنند.
افراد مشهور زیادی مثل بیل گیتس و لئوناردو دی کاپریو هم در ادامه این جریان یک سطل آب یخ روی خودشان خالی کردند، اما افرادی مثل باراک اوباما بعد دعوت به این چالش ترجیح دادند از طریق کمک مالی به این چالش بپیوندند. این چالش در ایران هم خیلی زود به راه افتاد و همه گیر شد تا آنجا که سازمان آبفای استان تهران از مردم خواست به روشهای دیگری حمایت خود را از این بیماران نشان بدهند و در مصرف آب صرفه جویی کنند. به راه افتادن این چالش البته مخالف و منتقد هم داشت. آنها میگفتند مردم بدون انجام دادن کار خاصی احساس فضیلت مندی میکنند، از روی احساسات دست به بخشش میزنند و اگر قرار است کاری برای این بیماران انجام شود، باید خیلی منطقیتر و سازمان دهی شدهتر اتفاق بیفتد. این انتقادها وقتی که یک جوان اسکاتلندی بعد از انجام این چالش از ارتفاع ۲۵ متری به درون نهری پرید و جان خود را از دست داد، بیشتر هم شد. یعنی وقتی که مدت زیادی از برپایی این چالش گذشته بود و اصل فلسفه آن به شکلی زیر سؤال رفته بود و آکروبات بازیها و جلب توجه کردن هم با آن همراه شده بود.
با این حال، کمکهای مالی و افزایش آگاهی عمومی به این بیماری حتی در حد مطرح شدن نام آن که پیش از آن برای خیلیها ناشناخته بود، از اثرات خوب چالش سطل آبیخ بود. در سال ۲۰۱۴ این چالش پنجمین جست وجوی محبوب گوگل بود و طبق گزارشها در سراسر جهان ۲۲۰ میلیون دلار برای سازمانهای مرتبط با این بیماری جمع آوری شد.
مجسمه بازی
بعضی اوقات هم هست که سرگرم شدن و صرفا فراهم کردن یک شرایط خنده دار، چالشهایی را به راه میاندازد. چالشهایی که البته شاید در حین همان خنده و شوخی و سرگرم شدن، جوزدگی هم قاطی آن بشود و اتفاقات جبران ناپذیری را رقم بزند. چالش مانکن را به خاطر دارید؟ چالشی که در آن فرد یا افرادی برای چند ثانیه مثل یک مجسمه و بدون کوچکترین حرکتی باید متوقف میشدند و یک نفر از آنها فیلم میگرفت. امثال کریستینرونالدو و بازیکنان تیم ملی فوتبال اسپانیا هم در رختکن به آن پیوستند.
نمونه عجیب تر، اما وقتی بود که فیلمی از کارکنان یک اتاق عمل در حین انجام این چالش درآمد، وقتی که مشغول جراحی روی فردی بودند. منتشرکردن این فیلم واکنشهای منفی زیادی را هم در فضای مجازی به راه انداخت کاربری در این باره نوشته بود: «واقعا خدای جوگیرشدن هستیم و اینکه نمیدونیم کی باید چه کاری رو انجام بدیم.» با این حال همان زمان وزارت بهداشت این موضوع را تکذیب کرد و فیلم منتشر شده را نمایشی دانست. البته چالشهای بی ثمرتر از این هم وجود دارد. مثل چالشی که در تیک تاک به راه افتاده بود و در آن نوجوانها به تلویزیون ضربه میزدند یا آن را میشکستند، تنها برای اینکه واکنش پدر و مادر خود را ببینند!
وقتی چالشها خطرناک میشوند
چالشها البته همیشه جنبه انسان دوستانه ندارند. در برخی مواقع این جنبههای سرگرمی به حدی غلیظ و کنترل ناپذیر میشود که میتواند عواقب وخیمی به بار بیاورد، چالشهایی که از طریق یک بازی به میان مردم نفوذ میکنند یا شاید هم بازیهایی هستند که خود را به شکل چالش به رخ میکشند. بازی یا چالش نهنگ آبی یکی از همین چالشها بود. به این صورت که افراد زیادی به صورت آنلاین با یکدیگر ارتباط برقرار میکردند و از یک فرد بالاتر دستور میگرفتند که چه بکنند و چه نکنند که تمام این دستورها کارهای بی ثمر و خطرناکی بود که درنهایت (مرحله آخر بازی) خودکشی فرد را رقم میزد. بریدن بدن، صدمه زدن به خود، انجام کارهای خطرناک مثل قرارگرفتن لبه پرتگاهها و ارتفاعات از کارهایی بود که نهنگها باید برای رسیدن به مرحله آخر انجام میدادند. در زمانی که این بازی تازه مطرح شده بود، در خیلی از کشورهای دنیا برخی خودکشیها را به این قضیه ربط دادند.