در فرهنگ ما شیعیان، امام زمان (عج) نهتنها یک حقیقت غیبی، بلکه یک حضور جاری در هستی است. غیبت ایشان، غیبت از چشم است، نه از نقش. او خورشید پشت ابر است؛ پنهان از نگاه، اما روشنکننده دلها. ایمان به حضرت، اگر در زندگی روزمره جاری نشود، به باور خاموشی تبدیل میشود که نه امید میآفریند نه حرکت. اما اگر این ایمان، به آشتی قلبی و عملی با امام منجر شود، زندگی رنگ هدایت میگیرد و انسان در مدار ظهور قرار میگیرد.
قرآن کریم در وصف مؤمنان میفرماید: «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» (بقره:۳) ایمان به غیب، یعنی باور به حقیقتهایی که دیده نمیشوند، اما اثر گذارند. امامزمان (عج)، مصداق روشن این غیب است. اما این ایمان، نباید صرفا ذهنی باقی بماند. باید در رفتار، انتخاب و سبک زندگی تجلی یابد. هر تصمیم اخلاقی، هر خدمت اجتماعی و هر نیایش عاشقانه، میتواند نشانهای از این ایمان باشد.
زندگی شیعی، اگر در نسبت با امام زمان تعریف شود، به زندگی منتظرانه تبدیل میشود؛ نه به معنای توقف، بلکه به معنای حرکت در مسیر ظهور. این زندگی، چند بایسته دارد: یاد مستمر امام: خواندن دعای عهد، زیارت آلیاسین و ذکرهای روزانه، پیوند قلبی با حضرت را زنده نگه میدارد. عمل صالح: قرآن میفرماید: «وَعَدَ ا... الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِیالْأَرْضِ.» (نور:۵۵)
یعنی وارثان زمین، کسانیاند که ایمان و عمل صالح دارند. هر رفتار نیک، پلی است بهسوی ظهور. اصلاح اخلاقی و تربیت معرفتی: منتظر واقعی، کسی است که خود و جامعهاش را برای حضور امام آماده میکند؛ با تربیت نسل صالح، با ترویج عدالت و با مبارزه با فساد. پرسش از خود: اگر امام حاضر بودند، من در این موقعیت چه میکردم؟ این پرسش، معیار تصمیمگیری میشود و انسان را از غفلت نجات میدهد.
آشتی با امامزمان (عج)، یعنی بازگشت به حقیقت خودمان؛ یعنی کنار گذاشتن فاصلههایی که با غفلت، گناه و بیتوجهی ساختهایم. این آشتی، نهتنها آرامش قلبی میآورد، بلکه مسیر زندگی را روشن میکند. امام، واسطه فیض الهی است؛ و هرچه به او نزدیکتر شویم، از نور هدایت بیشتر بهرهمند میشویم. در دعای ندبه میخوانیم: «أین وجه ا... الذی إلیه یتوجه الأولیاء؟» یعنی امام، وجه خداست؛ آینهای از صفات الهی. آشتی با امام، یعنی آشتی با رحمت، عدالت و حقیقت.
جامعهای که با امامزمان آشتی کند، جامعهای است که عدالت را میطلبد، مظلوم را حمایت میکند و دربرابر فساد میایستد. این جامعه، زمینهساز ظهور است. قرآن میفرماید: «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ.» (قصص:۵) یعنی وعده الهی، به مستضعفانی داده شده که شایستگی امامت و وراثت زمین را دارند. این شایستگی، با آشتی با امام و عمل صالح بهدست میآید.
زندگی در نسبت با امامزمان (عج) و زندگیای است که در آن، هر لحظه فرصتی برای رشد، خدمت و آمادگی است. این زندگی، از غفلت دور است و به نور نزدیک. آشتی با امام، یعنی بازگشت به مدار هدایت و آمادگی برای آن روزی که ندای «یَا أَهْلَالْعَالَم» بلند شود.
درنهایت، منتظر واقعی کسی است که اگر امام آمد، شرمنده نباشد، بلکه آماده باشد، مشتاق باشد و در صف یاران قرار گیرد. این آمادگی، با آشتی آغاز میشود؛ آشتیای که دل را روشن، عمل را صالح و جامعه را مهیای ظهور میکند.