طوبی اردلان | شهرآرانیوز - دوباره سال چرخید و قرعه روز ۱۷ مرداد به نام کسانی رقم خورد که تمام سال قلم میچرخانند تا ریزودرشت جهانِ پرحادثه این روزگار در قالب خبر، گزارش، مقاله و یادداشت، تیتر شود و پیش چشم تماشای خوانندگان بنشیند؛ خبرها و گزارشهایی که از صافی هزار مشکل گذشتهاند و کلماتی خوشتراش شدهاند برای صفحه کاغذ اخبار. حالا در این روز نوبتی هم اگر باشد، نوبت گفتن آنهاست تا دغدغهها، حرفها یا بهتر است بگوییم ناگفتههایشان را با شما درمیان بگذارند. گزارش پیشرو حاصل طرح چند پرسش و پاسخ صمیمی اهالی رسانه است تا از مسائل و تجربهها و مشکلات کار رسانه در دنیای امروز بگویند. انتظاری را که پیش از ورود به عرصه خبرنگاری داشتهاند، مرور کرده و آن را با واقعیت این شغل مقایسه کنند. آینده روزنامههای چاپی را پیشبینی کنند و تجربیاتشان را با نسل جوانی که به این حرفه علاقهمند هستند، درمیان بگذارند.
امیر اکبری، مدیرمسئول و سردبیر روزنامههای اصفهان امروز و رویداد امروز
برخلاف برخی نظرها که آیندهای برای رسانههای چاپی متصور نیستند، به عقیده من، گسترش حضور و نفوذ فضای سایبری و دسترسیهای فضای مجازی بیش از تهدید، فرصتی بینظیر برای افزایش امکان برقراری تماس با طیف گسترده و گوناگونی از مخاطبان جدید به شمار میرود، همانطور که رسانههای سنتی مانند رادیو، اکنون بر بستر وب و موبایل، راحتتر از گذشته با مخاطبان علاقهمند خود ارتباط دارند. براساس این دیدگاه، نگرانی برای تهدید رسانههای مکتوب ازسوی فضای مجازی، بیمعناست. تجربه عملی کشورهای پیشرو در تیراژ رسانههای مکتوب، نیز تاییدکننده این دیدگاه است؛ بهعنوان مثال روزنامه «یواسایتودی» با گسترش فضاهای آنلاین، بخشی از تیراژ چاپی خود را از دست داده و در ازای آن ۵۰۰ هزار مخاطب آنلاین به دست آورده و تعداد مخاطبان روزانه آن به ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر افزایش یافته است، لذا بهجای نگرانی در زمینه گسترش فضای آنلاین، باید داشتههای جامعه رسانهای را برای حضور هماهنگ و متناسب ارتقا دهیم. رسانه چاپی به معنای یک فرم، همواره ادامه خواهد داشت.
منظور از فرم چاپی، شیوهای از ارائه و بستهبندی محتوا بر مبنای چینش در فضای مشخصی از یک قاب و قید زمانی در ارائه خروجی هر نسخه است. به نظر میرسد در آینده، چاپ روی کاغذ تا حد زیادی محدود شود، ولی مخاطبان همان محتوا را در بسترهای گوناگون ازجمله تلفنهای هوشمند و نمایشگرهای خانگی پیگیری خواهند کرد. این شیوه سبب خواهد شد هزینه و زمان تولید و توزیع بهشدت کاهش یابد و لذا امکان افزایش بهرهوری فراهم میشود. از سوی دیگر تعدادی از نظریهپردازان اعتقاد دارند که با شدت گرفتن بمباران خبریِ مخاطب ازسوی رسانهها، مخاطبان برای آرامش و احساس امنیت روانی بیشتر بهسمت نسخه کلاسیک رسانههای چاپی و روشن نگهداشتن چراغ نوستالوژی کاغذ و مرکب، بازخواهند گشت. من براساس این دیدگاه، معتقدم که آینده همواره به نسل جوان و نسلی که میخواهند وارد این حرفه شوند، لبخند میزند. این نسل در فضایی، روزنامهنگاری را برگزیدهاند که اثرگذاری جدی فعالیتهای رسانهای در بستر آنلاین و شبکههای اجتماعی، بیش از گذشته لمس میشود. تنوع فرم و محتوا و تغییر دامنهدار شیوههای ارائه و کسب بازخورد و تنوع و بهروز شدن شیوههای فنی و ارتباطی رسانههای نوین، تنها با ذات جوانی امکان شناخت و همراهی دارد. همچنین کاهش فاصله علاقهمندی تا حضور در جریان فعالیتهای رسانهای در کنار مخاطراتی که دارد، سبب میشود استعدادهای درخشان این عرصه، بدون فسیل شدن در فضاهای خشک ساختارهای اداری متصلب برخی رسانهها، بهتنهایی یا با جمعهای کوچک پارتیزانی، فعالیتهای جذاب، پرنفوذ و خلاقانهای را انجام دهند. بیشک نگاه استارتآپی به خدمات رسانهای و امکان درآمدزایی و جذب سرمایه برای ایدههای نوین نیز سبب خواهد شد طیف گستردهتری به این حوزه جذب شده، آینده متفاوتی را ترسیم و تضمین کنند.
مصطفی انتظاری، روزنامهنگار
دسترسی نداشتن به منابع اصلی خبر بهدلیل محدودیت در رفتوآمد یا محدودیت در تشکیل جلسات از یکسو و نگرانی از گفتگوهای حضوری یا گزارشهای مردمی بهدلیل رعایت پروتکلهای بهداشتی از سوی دیگر، شرایط کار رسانهای رادر روزهای کرونایی مشکل کرده است. بسیاری از رسانهها ناچار شدهاند همگی یا بخشی از فعالیت خود را بهطور دورکار دنبال کنند که این نیز باعث از رونق افتادن تحریریهها شده و به این ترتیب، خاطرهای تلخ از کرونا برای اهالی مطبوعات بر جای گذاشته است. اما اگر بخواهیم درباره روزنامههای چاپی و آینده آنها حتی در شرایط عادی حرف بزنیم، به نظر من رونق فضای مجازی برای خبرنگاران و رسانهها تهدید نیست، اما میتواند باعث تغییر ذائقه رسانهای مخاطب شود. واقعیت این است که فضای مجازی باعث شده است خبرنگاران با سرعت بیشتری اخبار را پوشش دهند و دسترسی راحتتری به مخاطب داشته باشند.
فضای مجازی همچنین برخی محدودیتهای خبرنگاران را کم کردهاست و مطالب را بهراحتی در فضای مجازی به اشتراک میگذارند. فضای مجازی، مسئولان را نیز پاسخگوتر از قبل کرده است. با این همه گمان میکنم فضای مجازی حتما تهدیدی برای رسانههای چاپی است، مگر آنکه این رسانهها تغییری در سبک کاری خود بدهند و به جای خبرسالاری به رویکرد تحلیلسالاری روی آورند. روزنامهها در انتشار اخبار، از فضای مجازی جامیمانند، اما در تحلیل میتوانند موثرتر عمل کنند و مخاطبان خود را قانع کنند که همچنان به روزنامه روی آورند. در شرایط فعلی که پارادایم رسانهای در کشور درحال گذار است، هنوز روزنامهها صفحات خبری متعددی دارند که باید این صفحات را تعطیل کنند و بهجای آن، صفحات میانی و تحلیلی خود را افزایش دهند.
محمد برنو، عکاس پیشین رئیسجمهور
مشکلات و سختیهای کار رسانه بسیار است و باید آن را به چند بخش تقسیم کرد. در دنیای امروز که هر کسی یک دوربین در اختیار دارد و خبرنگار شده است، دیگر این کار بهصورت حرفهای انجام نمیشود. چون اهمیت سرعت از محتوا پیشی گرفته است و همه تلاش میکنند که بگویند ما مطلع هستیم. این یکی از معضلات بزرگ است. درکنار اینها، داستان دیجیتالی شدن و اینکه همه شهروندان خبرنگار و عکاس شدهاند، خودبهخود رسانههای مکتوب را از بین برده است و همه میخواهند سریعتر همهچیز را ببینند و بخوانند، این درحالی است که شما نمیتوانید در آن واحد که اتفاقی رخ میدهد، آن را مکتوب و در رسانه چاپی منتشر کنید. این خودش به کمرنگ شدن رسانههای چاپی دامن زده است؛ بهعنوان مثال همین اتفاقی که در بیروت افتاد. پیش از هر آژانس خبری یا خبرگزاری، فیلمهای مردمی از این اتفاق منتشر شد و درواقع اخباری که در گروهها ردوبدل میشد، بیشتر مردمی بود تا ازسوی رسانههای حرفهای. مشکلات مالی، دومین مشکلی است که اهالی رسانه با آن درگیر هستند.
ما در این حرفه هیچوقت امنیت و ثبات شغلی نداریم و مهمترین بخش هم شاید همین باشد. علاوه بر این، ازآنجاکه کار در رسانه زمان و وقت مشخصی ندارد، اهالی این حرفه هم به طبع هرگز نمیتوانند برنامهریزی درستی برای زمان و زندگی روزمره خود داشته باشند. من همیشه منتظر هستم که هرآن اتفاقی بیفتد تا دوربین به دست بگیرم و بروم. جدای از این مسئله، گستردگی فضا در کار رسانه و درگیر شدن ذائقههای متفاوت فکری و روحی، سبب شده است تا ما هرگز نتوانیم انتظارات و توقعات مردم را برآورده کنیم، پس فقط باید روی حقیقتی که باید آن را بیان کنیم یا به تصویر بکشیم، متمرکز شویم. آنها که میدانند رسانه چیست و از آن چه میخواهند، دوست ندارند دروغ بشنوند یا دروغ ببینند. من از همان ابتدا که وارد این حرفه شدم، میدانستم که سختیهای بسیاری پیشرویم قرار دارد؛ برای همین دامنه انتظاراتم را کاهش دادم و سعی کردم مرحله به مرحله پیش بروم و حالا تقریبا گمان میکنم توانستهام به آنچه میخواستهام، برسم. البته همیشه غیرممکنهایی هست که پیشبینیپذیر نیست و شرایط را برای رسیدن به هدف، مهیا نمیکند که این برای همه در هر مکانی رخ میدهد و تنها مختص کار رسانه نیست.
صدرا محقق، روزنامهنگار و فعال رسانه
من خودم از نسل روزنامهنگاران رسانههای مکتوب محسوب میشوم و بهنوعی در این حرفه قدیمیام؛ برای همین تفاوت نسل خودم را با نسل جوانی که در رسانهها مشغول به فعالیت هستند، بهخوبی درک میکنم. در حال حاضر یک شکاف عمیق بین روزنامهنگاران نسل پیشین و نسل جوان به وجود آمده است و دلیل آن، ناآشنایی یا انطباق نداشتن همنسلیهای من با دنیای دیجیتال و فضای مجازی است. روزنامهنگاران خوب قدیمی تقریبا آشنایی چندانی با روزنامهنگاری جدید ندارند و جنس مخاطب را هم نمیشناسند. دانش وتجربه غنی و خوبی دارند که از قبل انباشته شده است، ولی شیوههای مدرن انتقالش وجود ندارد. اینها اگر با دانش و تخصص نسل جدید درهم آمیزد، اتفاق خوبی را رقم میزند. برای همین اگر روزی تصمیم بگیرم که یک رسانه راه بیندازم، حتما از نسل جوان استفاده میکنم، آن هم به خیلی دلایل؛ ابتدا اینکه این نسل فضای دیجیتال را زندگی کردهاند و آن را خوب میشناسند، آنقدر که شاید حتی دنیای پیش از دیجیتال را درک نکرده باشند. حقیقت این است که درپی بیعملی و تطبیقناپذیری ما با دنیای مدرن که نسل من در تلهاش افتاده است، افرادی آمدهاند و رسانههای جدیدی را راه انداختهاند و اخبار را به فضای دیجیتالی کشاندهاند که همه از نسل جوان هستند.
این گروه تولید محتوای خوبی دارند و این را میشود از محبوبیت صفحههای شخصی مجازیشان هم فهمید؛ چون این گروه مخاطب را خوب شناخته و با آن ارتباط راحتتری برقرار کرده است. برای همین میگویم که نسل جوان در تولید محتوای کمی و کیفی نقش موثری دارند و بهزودی بیشتر فضا را هم دست میگیرند و بازی را عوض میکنند. چون هرچه جلوتر برویم، نقش رسانههای جدید و شیوههای مدرن انتقال محتوا محبوبیت بیشتری پیدا میکند. اما اینکه این دیجیتالی شدن و فراگیری فضای مجازی، آینده رسانههای مکتوب را تهدید میکند، اگرچه واقعیت است، لزوما چیز بدی نیست. یعنی از آن دسته مسائلی نیست که من برای از دست رفتنش غصه بخورم. همین حالا روزنامههای چاپی را یک قشر خاص مانند عموم افراد سالمند میخوانند و دلیلش هم این است که نمیدانند چگونه با فناوریهای امروز کار کنند یا با آن ارتباط برقرار نکردهاند. مطمئن باشید اگر آنها هم این آشنایی را به دست بیاورند، مخاطب فضای آنلاین خواهند شد. این امر به عقیده من مزایای بسیاری دارد و بزرگترینش هم بحث محیطزیست و قطع درختان است.
سعید اکبری، مجری شبکه ۳ و خبرنگار روزنامه جامجم
مشکلات کار رسانه در دنیای امروز را میشود در پنج جمله توصیف کرد که شامل این جملات میشود: وضعیت خراب مالی بهدلیل نبود حامی، فراری شدن نیروهای متخصص بهدلیل درآمد اندک، حضور افراد ناکاربلد در راس بعضی رسانهها، بها ندادن به نیروهای مستعد و جوان و از بین رفتن سیستم تربیت و آموزش خبرنگاران حرفهای. درواقع گرفتاری مردم و کاهش سرانه مطالعه، باعث شده است نسخههای کاغذی عملا به مرز نابودی برسند. خیلیها به داشتن یک کانال تلگرامی بسنده میکنند و حتی به خبرگزاریها هم سرنمیزنند. قطعا مردم از رسانهها انتظارهایی دارند که اگر این انتطارات برآورده شود، میل به مطالعه و گرایش به روزنامه و مطبوعات هم افزایش پیدا میکند. آنها توقع دارند رسانهها همیشه راستگو باشند، اما نمیدانند که معمولا اخبار درست، تکذیب میشوند. مردم توقع دارند رسانهها همیشه مستقل باشند، ولی متاسفانه با وجود مشکلات مالی، این مسئله ممکن نیست.
درواقع کار در رسانه از آنچه هست تا آنچه دیده میشود، صدای دهلی است که از دور خوش است. من نیز مانند بسیاری دیگر از همکارانم پیش از ورود به این حرفه، انتظاراتی از آن داشتم که برآورده نشد؛ داشتن درآمد مکفی در رسانه که با خرج زندگی هماهنگ باشد، شبیه به یک رویاست. به همین دلیل خبرنگاران مجبور هستند گاهی در سه تا چهار رسانه کار کنند تا زندگیشان بچرخد. دومین توقع، داشتن شغلی بود که آیندهام را تامین کند. برای همین به کسانی که میخواهند وارد این حرفه شوند، میگویم اگر دنبال آیندهای مطمئن هستید، زیاد به روزنامهنگاری امید نبندید، مگر اینکه عاشقانه دوستش داشته باشید. سومین خواستهام، توجه به خبرنگار به اندازه توانی است که دارد، اما در روزنامهنگاری هم مثل سایر بخشها و سازمانها، داشتن توانمندی و تجربه ملاک نیست.
مریم محمدپور، سردبیر سایت خبرفوری و مدیرمسئول سایت سرناخبر
وقتی وارد کار رسانه شدم، فکر میکردم یک کنشگر اجتماعی میشوم که قرار است و میتواند خیلی از مشکلات اجتماعی را رفع کند، اما هرچه پیشتر آمدم و تجربه بیشتری کسب کردم، متوجه شدم من در بهترین حالت قرار است داستانها و خبرها را روایت کنم. روزنامهنگار قرار نیست چیزی را حل کند، بلکه فقط باید روایت کند؛ روایتی که جامع است و حبوبغض ندارد. دنیای خبر و رسانه آنقدر وسیع است که تویِ روزنامهنگار هرگز به آن مرحله نمیرسی که بگویی «خب، آن کاری را که میخواستم، کردم»؛ همیشه بخشهایی وجود دارد که یک روزنامهنگار آنطور که میخواسته، نتوانسته است به آن بپردازد. برای همین هرگز آن رضایت غایی را به دست نخواهد آورد، اما همیشه رضایتهای لحظهای کوچکی هستند که با دیده شدن و بازنشر مطلبی که نوشتهایم، تیتر متفاوتی که زدهایم و حتی تحلیلی که ارائه دادهایم، بیآنکه خط قرمزها را زیر پا گذاشته باشیم، دست میدهد و این حس خوبی است.
اما اینکه میگویند رسانه چاپی با فراگیر شدن فضای مجازی تهدید میشود، به عقیده من یک پیشقضاوت است، زیرا رسانه رو به توسعه است. خیلیها ابزار انتقال پیام را به اندازه خود پیام مهم میدانند؛ چون ابزار انتقال پیام میتواند نوع پیام را جهتدهی کند، پس رفتن به سمت دیجیتالی شدن و مجازی شدن، برای روزنامهنگاری یک گام رو به جلوست. نقش این دیجیتالی شدن را هم اگر بخواهم بهصورت ملموستر در خود فضای کاری مثال بزنم، باید بگویم که به میزان درخورتوجهی احتمال سانسور را کم کرده است؛ چون از یکطرفه بودن گفتگوها جلوگیری میکند. در فضای مجازی، مخاطب من ابزاری مشابه من را در اختیار دارد؛ بنابراین او هم میتواند پیامش را برساند. همچنین در این فضا واکنشها به خبری که تولید شده است، خیلی سریع است. خبرنگار میتواند با مخاطب خود گفتگو کند و حتی مطلبی را که مینویسد، براساس نظری که او میدهد، بهروز کند. این مهم، فضای رسانه را فوقالعاده تعاملیتر کرده است.
یک بخش دیگر هم این است که رسانههای مکتوب، محدودیتهایی در انتقال پیام دارند که در فضای سایبری وجود ندارد؛ مثل امکان بارگذاری فیلم یا عکس بیشتر. اینها سبب میشود میزان سانسور خبر کاهش بیابد. همچنین فضا در دنیای مجازی، خیلی ارزانتر است و ما مثل رسانه مکتوب یک محصول گران را به عنوان رسانه تولید نمیکنیم؛ بنابراین میتوانیم در این ارزانی، محتوای بیشتر و متنوعتری به مخاطب ارائه دهیم. البته این فضا خالی از معایب هم نیست و فرصت سرعتی که در انتقال پیام دارد، به نوعی برای رسانههای مکتوب، تهدید محسوب میشود، ولی واقعیت این است که فرصت راستیآزمایی خبر در فضای مجازی بهدلیل ارجحیت سرعت انتقال در آن، کاهش پیدا میکند. در این فضا شایعات خیلی سریع امکان بروز و ظهور پیدا میکنند و حتی کار را برای خود خبرنگارها هم سخت میکند و ممکن است خبری را اشتباه بنویسند یا یک فیلم قدیمی و خبر سوخته را بازنشر دهند و تا بیایند و بفهمند چه خطایی رخ داده است، باختهاند.