روابط تاریخی ایران و روسیه نشان میدهد که هرکدام با اهداف بینالمللی و منطقهای و در سالهای پس از فروپاشی شوروی با فاصله کمابیش مشخص و به شکلی محتاطانه به تعامل با یکدیگر پرداختهاند.
روابط تهرانمسکو از سال ۱۳۷۰ تاکنون و طی ۲۹ سال فرازونشیبهای بسیار داشته است؛ رویکردهایی که در ابتدا بیشتر بهسمت غرب تمایل داشت و بعدها به دلیل پایبند نبودن آمریکا به توافقاتش تغییر پیدا کرد. در دور دوم ریاستجمهوری پوتین نیز ما شاهد گسترش روابط ایران و روسیه بودیم. روابــطی که عمدتاً دیپــلماتیک و امنیتی و کمتر اقتصادی بود. ازطرفی همکاریهای ایران و روسیه در سوریه از سال ۲۰۱۱ به بعد و در جهت مبارزه با تروریست، گسترش پیدا کرد و دستیابی به نتایج مثبت در این زمینه به توسعه روابط این دو کشور کمک کرد، این درحالی است که پس از خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ۹۷ روابط اقتصادی میان این دو کشور بار دیگر به سردی گرایید. شرکتهای بزرگ روسی همچون گازپروم، لوک اویل و روس اتم عملا همکاری خود را با کشورمان متوقف کردند و روابط رو به خاموشی رفت. حالا، اما حرف از تمدید یک قرارداد بیستساله درمیان است. ضرورت ازسرگیری روابط ایران با روسیه در شرایطی که کشورمان با بحرانهای شدید ناشی از تحریمها دستوپنجه نرم میکند، بهشدت احساس میشود، این درحالی است که مخالفان، پای سابقه استعماری روسیه را در تمدید یک قرارداد راهبردی با این کشور به میان کشیدهاند. با این توجیه اگر بخواهیم سوابق استعماری کشورها را در روابط بینالمللی مدنظر قرار دهیم، باید قید همکاری با خیلی از کشورها را بزنیم؛ کشورهایی همچون انگلیس، هلند، پرتغال، اسپانیا و فرانسه همگی دارای سوابق استعماری هستند و ایران با آنها رابطه داشته است و خواهد داشت. درواقع سوابق کشورها در برقراری رابطه ملاک نیست، ایران باید براساس شرایط، منافع و ضعفهای خود، وارد گفتگو و مذاکره شود و تنها اهداف ملی و فراملی خویش را دنبال کند. داشتن این نوع نگاه نوعی تابیدن تاریخ است که نتیجهای نخواهد داشت. انگلیس و فرانسه نزدیک به ۱۰۰ سال با یکدیگر درحال جنگ بودند، اما هماکنون اتحادیه اروپا را تشکیل دادهاند. ازسویی آیا ایران در شرایطی است که منافع خود را بهتنهایی تأمین کند؟ جواب این سؤال خیر است.
ما باید در سایه همکاری و گفتگو با کشورهای مختلف به تأمین منافع ملی خود بپردازیم. درعینحال دیگر دلایل مخالفت با این موضوع، اینگونه مطرح میشود که اقتصاد روسیه مکمل اقتصاد ایران نیست؛ ایران و روسیه هر دو نفت و گاز تولید میکنند. ایران باید با کشورهایی که مصرفکننده نفت و گاز هستند، ارتباط برقرار کند نه با کشوری که خود تولیدکننده است. ازطرفی روابط ایران و روسیه طی این سالها تنها به تجارت نفت و گاز ختم نشده و عمده همکاری ایران با روسیه طی این ۳۹ سال پس از فروپاشی شوروی، درباره مسئله اتم بوده است؛ فناوریای که هیچ کشوری جز روسیه در اختیار ما قرار نداد. امکانی که ما توانستیم آن را بومی و از این طریق به تولید هزار مگاوات برق اتمی در سال دست پیدا کنیم. ارتباط ایران و روسیه درباره مسائل دفاعی، خرید تسلیحات نظامی و همچنین مسائل هستهای نیز بوده است. مسائلی که ایران بهدلیل تحریمها با محدودیتهای زیادی درباره آنها مواجه بود و بهجز روسیه هیچ کشوری در این زمینه با ایران همکاری نکرد. نکته مهم دیگر اینکه ایران و روسیه همسایه یکدیگر هستند و باید ملاحظات همسایگی را در راستای تأمین امنیت و منافع مشترک بهکار ببرند. رابطه با همسایه چه به آن کشور احتیاج داشته باشد چه نداشته باشد، باید همیشه برقرار باشد.
در جهان امروز، کشوری موفق است که یک سبد متنوع از همکاریهای اقتصادی با بیشتر کشورهای جهان در دست داشته باشد، بهطوریکه در شرایط فعلی و نبود تحریمها، به نفع ایران است که با همه کشورها در ارتباط باشد، نه اینکه خود را تنها به شرق و غرب متکی کند؛ روابطی که باید متقابلاً سودمند نیز باشد. روابط، زمانی پایدار است که منافع، دوطرفه باشد. نگاه منتقدان به روابط ایران با کشورهایی همچون روسیه و چین، این است که انگار ایران دارای حق انتخابهای متعددی است و به میل خود، روسیه و چین را انتخاب کرده است، با این حال سازوکارهای بسیاری برای بسط و بهبود روابط ایران و روسیه در آینده با توجه به شرایط و موقعیت ایران در منطقه و خارج از آن وجود دارد. اولین راهکار این است که یک نظر کارشناسی در مجلس یا شورایعالی امنیت ملی یا هر نهاد تصمیمگیرنده دیگری در این باره مطرح شود؛ اینکه ایران باید در روابط با چین یا روسیه، سیاست واحدی را درپیش گیرد. درست نیست که بلافاصله پس از ارتباط با این کشورها، مخالفان و موافقان این موضوع با یکدیگر بجنگند. سیاست خارجی نباید اسیر بازیهای جناحی شود.