به گزارش شهرآرانیوز؛ هنر و هنرمند ایرانی، در هر بستری که نقش آفرینی کند، لاجرم آن اثر بر دل نشیند. هنر، بازتاب ذوق و درک زیبایی در فرهنگ ایرانی اسلامی است و در گذر تاریخ، به عنوان یکی از پایههای ماندگار هویت ملی و دینی ایرانیان محسوب میشود.
گونههای هنر، از گذشته تا امروز، جلوههایی از خلاقیت و مهارت هنرمندان این سرزمین را در قالب معماری، نگارگری، خوش نویسی، کاشی کاری، فلزکاری، چوب تراشی، منبت، شیشه گری و صدها هنر دیگر به نمایش گذاشته است. در این میان، بارگاه امام رضا (ع) به عنوان یکی از برجستهترین فضاهای هنری و مذهبی ایران، مجموعهای از بیش از صد نوع هنر اصیل ایرانی اسلامی را در خود جای داده است.
هنر در این مکان، از سطح تزیین و بنا فراتر رفته و به زبان زیباشناسانهای برای بیان ارادت و باور تبدیل شده است. بررسی و معرفی این آثار، نه تنها نگاهی به تاریخ و پیشینه هنر ایرانی است، بلکه فرصتی برای شناخت ارزشهای فرهنگی، هنری و معنوی نهفته در آن هاست؛ ارزشهایی که همچنان سرچشمه الهام برای هنرمندان امروز و فردا خواهند بود.

مدیر کلان پروژه مکتب هنر رضوی در گفتوگو با «شهرآرا»، با تأکید بر جایگاه حرم مطهر امام رضا (ع) در تاریخ هنر اسلامی و ایرانی، اظهار کرد: در هر پژوهش جدی درباره سیر و ویژگیهای هنر اسلامی، بررسی فضاها و ابنیه مذهبی که یکی از مظاهر تجلی هنر اسلامی هستند، از معیارهای اصلی شناخت تحول این هنر محسوب میشوند. در فرهنگ شیعی، حرمهای مقدس و به ویژه حرم امام رضا (ع) نه صرفا یک بنا، بلکه کانون درهم تنیدگی معرفت، ایمان و خلق هنری بودهاند و سرچشمه بسیاری از جریانهای هنر دینی در ایران پس از اسلام محسوب میشوند.
محمدجواد استادی بیان کرد: از سده سوم هجری تا امروز، برجستهترین هنرمندان مسلمان، چه شیعه و چه غیرشیعه، صادقانهترین و ماندگارترین آثار خود را با محوریت ارادت به امام رضا (ع) خلق کردهاند. مجموعه حرم مطهر حاصل بیش از ۹ قرن تداوم هنری است؛ تداومی زنده، پویا و در حال تکامل که هیچ گاه متوقف نشده و همواره در جست وجوی انتقال معرفت با زبان هنر و همراه با نوآوری در هر عصر بوده است. ب
ه گفته او، هنرهای حاضر در حرم، صرفا زیبایی بصری نیستند؛ هر عنصر و نقش، حامل معنا، تجربه زیارت و ادراک معنوی است. هنرمندان این فضا، زیبایی را زبان انتقال مفاهیم دینی و معرفتی قرار دادهاند. به همین دلیل، حرم مطهر هیچ گاه یک موزه تاریخی نیست؛ بلکه فضایی زنده و جاری برای انتقال تجربه دینی و البته سازنده آینده هنر دینی است.
مدیر کلان پروژه مکتب هنر رضوی تصریح کرد: براساس مطالعات موجود، تاکنون بیش از صد گونه هنری در حرم قابل شناسایی است؛ از معماری، خوش نویسی و کاشی کاری گرفته تا فلزکاری، منسوجات مذهبی، میناکاری، معرق، خاتم و دیگر صنایع ظریفه. این تنوع نشان میدهد که هنر رضوی یک سنت ایستا نیست، بلکه جریانی در حال تحول است که همگام با پیشرفت فناوری و نیازهای زمان، خود را نوسازی کرده است.
او با اشاره به فعالیت گسترده کارگاههای هنری در آستان قدس رضوی گفت: امروز در کنار میراث نزدیک به هزارساله، کارگاههای تخصصی در زمینههای گوناگون مانند مرمت و بازسازی آثار، فلزکاری، سنگ تراشی، نورپردازی، ساخت منسوجات و دیگر هنرهای دینی فعالاند و در بالاترین سطح کیفی، الگوی تداوم هنر رضوی را پیش میبرند.

استادی با بیان پیوند عمیق هنر رضوی با ریشههای فرهنگی خراسان یادآور شد: خاستگاه اصلی هنر رضوی، پیوند میان فرهنگ خراسان و حضور امام رضا (ع) است. از همان سدههای نخست هنرهای برخاسته از خراسان در مدار معرفت رضوی قرار گرفت و زمینه شکل گرفتن حرم شد و سپس در دورههای تیموری و صفوی، با توجه ویژه حکومتها به زیارت و گسترش تشیع، به اوج شکوفایی رسید.
گنبد طلایی، کاشیهای زرین فام، محرابها و صحنهای باشکوه، برجستهترین نمادهای این هنر هستند. او تأکید کرد: هنر رضوی سه ویژگی بنیادین دارد: نخست، تداوم تولید و پویایی مستمر؛ دوم، وفاداری به سنت و هویت دینی بدون توقف در گذشته؛ و سوم، توانایی برقراری ارتباط با زیست جهان انسان معاصر. از این منظر، حرم مطهر رضوی مهمترین پایگاه جریان زنده هنر اسلامی است؛ جریانی که از دل ارادت به امام رضا (ع) برمی خیزد و تا امروز الهام بخش مانده است.

استادی با اشاره به جایگاه زیارت در بنیانهای هنر اسلامی گفت: زیارت امام رضا (ع) صرفا یک آیین دینی نیست؛ بلکه تجربهای معنوی و تمدنی است که معماری، هنرهای وابسته به حرم و حتی ذائقه زیباشناختی مردم ایران را شکل داده است. همین امر سبب شده است که فضای حرم برای هر انسان، حتی فرد غیرمسلمان حسی از آرامش، امنیت و وابستگی ایجاد کند. این اثرگذاری عمیق، محصول درآمیختگی هنر با معنویت و «روح زیارت» است.
او درباره ایده «مکتب هنر رضوی» توضیح داد: سه سال پیش پس از تمرکز چند ماهه بر این موضوع ایده مکتب هنر رضوی را به عنوان الگویی برای جریان سازی این روند چندصد ساله مطرح کردم. این ایده به طور متمرکز در مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی، پیگیری شده است تا بتوانیم این جریان تاریخی را در قالبی منسجم بازشناسی و برای هنر معاصر بازتولید کنیم.
همان گونه که مکاتب هنری در غرب بر پایه مفاهیم یا مسائل فرهنگی شکل میگیرند، ما نیز در جهان اسلام نیازمند چارچوبهایی نظری هستیم. مکتب هنر رضوی بر سه رکن استوار است: ایده مرکزی «زیارت»، ساختار عینی تحقق آن در هنر و جامعیت در نسبت با نسلها و دورههای مختلف هنری.
استادی گفت: این مکتب صرفا مطالعهای تاریخی نیست؛ بلکه تلاشی آینده نگرانه است که به دنبال ارائه الگویی منسجم از ۸۰۰ تا ۹۰۰ سال سیر هنر رضوی است تا بتوان بر اساس آن، هنر دینی معاصر در حوزههایی مانند گرافیک، پویانمایی، موسیقی، هنرهای دیجیتال و هنر شهری و هر هنر دیگری در هر روزگاری را توسعه داد. در نگاه ما، هنر رضوی مختص و محصور در حرم نیست؛ بلکه گفتمانی فرهنگی برای امتداد اجتماعی زیارت در حیات امروز و آینده جامعه است.
او افزود: هنر در همه ابعاد زندگی انسان از پوشش و فضاهای شهری تا محیط کارجاری است. مکتب هنر رضوی میکوشد با بازتاب دادن هنر دین محور در قالبهای نو، به بهبود ذائقه فرهنگی و ارتقای سبک زندگی ایرانی کمک کند. تحقق این هدف، مستلزم کار نظری دقیق، حمایت نهادی و استمرار گفتوگو میان هنرمندان و اندیشمندان است.

دانشیار دانشگاه هنر ایران همچنین در گفتوگو با شهرآرا، با تأکید بر تنوع چشمگیر فرم ها، سبکها و دورههای تاریخی در معماری و هنرهای وابسته به حرم، به تفسیر این پدیده از منظر هنر ایرانی پرداخت.
علیرضا شیخی، در پاسخ به این پرسش که آیا این تنوع هنری صرفا یک توالی تاریخی است یا دارای یک منطق درونی است، اظهار کرد: تنوع تاریخی به طور قطع جایگاه خود را دارد؛ هنرهای وابسته به معماری برگرفته از دورههای تاریخی خود هستند. اما آنچه اهمیت مییابد این است که با وجود این تکثر و قدمت که آثاری از دوره خوارزمشاهی تا دوره معاصر را در بر میگیرد، یک خط ربط مفهومی در تمامی آثار، اعم از حجاری، کاشی کاری، آینه کاری و هنرهای چوبی و فلزی، قابل ردیابی است.
این آثار همگی حول محور حضرت رضا (ع) حرکت میکنند. او با ذکر مثالهایی از نقوش، به وجود اعداد مقدس نظیر ۵، ۸، ۱۲ و همچنین نقوش روایی مرتبط با حرم، مانند پرده منقوش شیر در ایوان ورودی شیخ طوسی، اشاره کرد که نشان دهنده وحدت مفهومی در این کثرت است.

شیخی با ابراز نگرانی، به وضعیت پژوهشها در این حوزه اشاره کرد: کار روی آثار و آرایههای معماری حرم به طور کلی فقیرانه انجام شده است. عمده پژوهشهای موجود تاکنون حول محور کتیبهها متمرکز بوده است؛ پژوهشگرانی، چون آقایان احتشام کاویانیان، عطاردی، اعتمادالسلطنه و صحرا گرد در دوره قاجار عمدتا به بازخوانی کتیبهها پرداختهاند. متأسفانه تحلیل جامع و دقیقی بر روی نقوش انجام نشده است، شاید به این دلیل که استخراج مفاهیم از نقوش به سادگی قرائت کتیبهها نیست، اما کتیبهها نیز مسائل مختلفی را مطرح میکنند.
او تأکید کرد: هنرهای حرم، بیانگر عرض ارادت بانیان و حاکمان در ادوار مختلف است. حاکمان و پشتیبانان در طول تاریخ، فارغ از تعلقات مذهبی خاص، ارادت خود را به آستان حضرت رضا (ع) ابراز کردهاند. این موضوع به طور گسترده حتی قبل از دوره صفویه نیز قابل پیگیری است و نباید به اشتباه این گستره هنری را تنها به دوره صفویه محدود کرد.
دانشیار دانشگاه هنر ایران درباره راهکارهای احیای این هنرها و جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته، به معضل سپردن کار به افراد غیرمتخصص اشاره کرد: یکی از معضلات جامعه هنری امروز این است که کار به کاردان سپرده نمیشود.
هنرمندانی که در این حوزه تخصص و سابقه دارند، با بی مهری روبه رو شدهاند. برای شناخت و معرفی این آثار، باید کار به متخصصان واگذار شود تا بتوانند مبانی هنری مرتبط با ساحت حرم را به درستی اجرا کنند. او با انتقاد شدید از اقدامات دوران معاصر بیان کرد: متأسفانه در این دوره، هم در معماری و هم در آرایههای وابسته، آنچه رخ داده از منظر هنری یک فاجعه است؛ به طوری که هیچ یک از بخشهای نوسازی شده با هم همخوان نیستند.
این نتیجه برون سپاری به افراد غیرمتخصص بوده است، هرچند میلیاردها هزینه صرف شده است. کاشی کاریها فاقد خوانایی برای مخاطب هستند و نقوش هم خوان نیستند. شیخی با اشاره به مقالهای در مجله جلوه هنر که به صورت علمی به نقد کاشی کاریهای دوره معاصر در حرم پرداخته است، ابراز امیدواری کرد که دوره کنونی نیز مانند ادوار گذشته، آثاری ماندگار از خود به جای بگذارد و دانشنامه هنری میتواند مرجع مناسبی برای این امر باشد.
او به طرحهای پژوهشی خود و بر ضرورت تحقق انسجام هنری اشاره کرد و یادآور شد: پیشنهاد طرح مطالعاتی در مفهوم مکتب رضوی لازم است، اما پیش از آن، باید پیمایش دقیقی از آثار موجود انجام شود. تا زمانی که شناخت کافی از مصادیق هنری موجود نداریم، طرح ریزی مکتب دشوار است.
خوشبختانه من سابقه پژوهش در آثار چوبی، فلزی و آینه کاری حرم را دارم و مقالاتی در مجلات تخصصی نظیر «مرمت و معماری ایران» و «مبانی نظریه هنرهای تجسمی» در همین زمینهها (از جمله کاشی کاری زرین فام خوارزمشاهی) منتشر کردهام. تنها پس از مشخص شدن مصادیق قوی و محکم است که مکتب هنر رضوی میتواند به شکلی مستحکم مطرح شود.