در عصر جهانیسازی و سرمایهداری دانشبنیان، توجه جامعهشناسان، اقتصاددانان و جغرافیدانان در حوزه مدیریت شهری به موضوعی بهنام خلاقیت و نوآوری شهر جلب شده است. در یک شهر خلاق، ذهن انسانها منبع نوآوری و رشد اقتصادی شهر و موجب ارتقای کیفیت زندگی شهروندان در پرتو شهری دانشمدار و داناییمحور است. ریچارد فلوریدا، خالق ایده شهر خلاق، رشد شهر را در گرو ایجاد زیرساختهایی میبیند که افراد خلاق و شرکتهای دانشبنیان و نوآور را جذب کنند. از این دیدگاه نمیتوان با شیوههای گذشتهنگر برای آحاد شهروندان برنامهریزی و نیازهای مختلف شهروندان را اعم از انسانی و فرهنگی برطرف کرد، بلکه باید با بهرهگیری از خلاقیت و تأکید بر ابعاد مهم فرهنگی و انگارههای بومی و محلی، زندگی را برای شهروندان مفرح و لذتبخش کرد. در چنین شهری جریان دانش، ایده و یادگیری بهراه میافتد و این شهر بهفضایی جذاب برای افراد و بنگاههای نوآور تبدیل میشود.
ایده شهر خلاق بر پاسخ به ۲ پرسش اساسی استوار است؛ نخست اینکه چرا برخی مکانها (شهرها و مناطق) برای فعالیتهای جدید و خلاق از سایر مکانها جذابتر هستند و دوم اینکه چه عوامل مکانی باعث جذب فعالیت افراد خلاق جدید میشوند. توجه ویژه و ارتقای چشمانداز برنامهریزان شهری و مدیران نسبت به خلاقیت شهروندان یکی از ایدههای اصلی شهر خلاق است. چنین شهروندانی توانایی ارائه راهحل جدید برای مسائل و مشکلات پیشآمده را دارا هستند و با کمک به ارتقای ظرفیت و توانایی شهر، موجب جذب سرمایه انسانی خلاق بیشتری میشوند. از جمله ویژگیهای عمومی هر شهر خلاق این است که مکانی جذاب برای کار و زندگی شهروندان خود بهویژه نسل جوان باشد؛ مکانی جذاب برای گردشگران با هدف توسعه صنعت توریسم بهشمار آید؛ در شکوفاسازی بخشهای مختلف اقتصادی با بهرهگیری از فناوری و مدیریت صحیح آن توانمند باشد؛ مرکز جذب بنگاههای مختلف اقتصادی نوظهور محسوب شود.
از آنجا که حرکت در مسیر شهر خلاق صرفا از طریق کار یدی سخت حاصل نمیشود، بلکه لوازم و شرایط خاصی را شامل تمرکز، تنوع، پویایی و تحرک میطلبد، پایههای شهر خلاق را میتوان در ۳ زمینه اقتصاد، فرهنگ و مکان در نظر گرفت. بدون تردید شهرهای خلاق اقتصادهای خلاقی دارند. پایههای اقتصاد خلاق بر افراد خلاق، صنایع خلاق و شهرهای خلاق استوار است. اقتصادهای جدید از تولید محصولات فیزیکی بهسمت فرآوری و تولید کالاهای انتزاعی مانند دادهها، اخبار، تفریح، نرمافزار، تبلیغات و... پیش رفتهاند و معمولا در این نوع از اقتصاد، قدرت، پول و سرمایه بهسمت شرکتهایی سرازیر میشود که نوآوری اندیشهای و حقوق فکری مستقلی دارند. پیشرفت و توسعه اقتصادی در سایه توجه به صنایع خلاق در گروههای مختلف جامعه از مسیرهای تعالی اقتصاد خلاق است. در این راه فرهنگ جامعه نقش شگرفی در توسعه مبتنی بر خلاقیت شهر دارد. وجود متغیرهای اقتصاد فرهنگ در برنامههای تحول اقتصادی شهرها نشان از اهمیت موضوع فرهنگ دارد. شهرهای خلاق، شهرهایی با زمینههای فرهنگی و اجتماعی ترکیبی و متنوع هستند که عرصه را برای تعامل بیشتر و تبادل غیررسمی اطلاعات بین مردم خلاق فراهم میآورند که نهایتا به ایدههای جدید و تفکر خلاقانه منجر میشود و نقش مدیران در این مسیر بسیار حائز اهمیت است؛ بنابراین مهمترین اصولی که مدیران برای دستیابی به شهر خلاق باید مورد تأکید قرار دهند، عبارتاند از: انعطاف یعنی توانایی داشتن نگاهی متفاوت به محیط و رفتاری مناسب با آن؛ ابتکار که همان توانایی بهکارگیری راهحل ابتکاری است؛ خطرپذیری یعنی توانایی پذیرش پیامدهای شکست.