به گزارش شهرآرانیوز؛ بحران کرونا همچنان در جهان پیش میرود و قربانی میگیرد. به نظر میرسد که وضعیت فعلی تا مدتی دراز با ما خواهد بود. در چنین چارچوبی، به نظر میرسد که جهانی کمابیش نوین دربرابر بشر قرار گرفته باشد. گفتوگوی پیش رو با اسلاوی ژیژک، فیلسوف و نظریهپرداز اسلوونیایی، که در تاریخ ۱۴آگوست در خبرگزاری راشا تودی منتشر شد، بر چنین محوری میچرخد؛ دنیایی نو که تردید و بیم و امید بر آن سایه افکنده است و با اینحال باید در جهت تغییر سازوکارهای موجود قدم برداشت.
ژیژک که اخیرا کتاب «پاندمی! کووید۱۹ جهان را تکان میدهد» از او در ایران ترجمه و منتشر شده، گفته است: آنچه مرا میترساند این است که بسیاری میگویند در این شرایط صرفا باید به دانش متکی باشیم. البته تاحدی حق با آنهاست،، اما خود دانش نیز تصویری درست و حسابی از وضعیت فعلی در دست ندارد.
اکنون با یک پاندمی مواجه هستیم و این وضعیت با دیگر فجایع طبیعی ارتباط دارد. آنچه واقعا مرا نگران میکند، وضعیت پس از نشت نفت در زیرمجموعه «نوریلسک» در شمال روسیه است. همه میدانند که دلیل اصلی این واقعه آبشدن یخهای سیبری درپی گرمایش زمین و... بود؛ بنابراین با فاجعهای دیگر مواجه هستیم. از سوی دیگر با تنشهایی اجتماعی سروکار داریم. برخی طبقات و نژادها در رنج دائم هستند و این به انفجار ناآرامی و آشوب میانجامد. بیایید صادق باشیم؛ آمریکا در آستانه نوعی جنگ داخلی قرار دارد.
ایالات متحده درحال دوپاره شدن است: از یک سو، کشور مردمانی که ماسک میزنند و کشور افرادی که به این تمهیدات بیتوجه هستند. از سوی دیگر، با فاجعه اقتصادی نیز مواجه هستیم. میدانیم که وضعیت آمارها در آمریکا و اروپا به چه صورت است و هنوز بهای آن را پرداخت نکردهایم. کشورهای اروپای غربی و ایالات متحده برای مواجهه با این وضعیت به چاپ پول روی آوردهاند. اما تا زمانی مشخص میتوان به این روند ادامه داد. دست آخر، با بحران روانی و روحی نیز سروکار داریم. این موضوع را نباید دستکم گرفت. آیا از نخستین نشانههای اعتراضهای «غیرمنطقی» عمومی خبر دارید؛ مانند نمونه آلمان که حدود ۲۰ هزار نفر در برلین به خیابانها آمدند؟ این تظاهرات عاری از هرگونه آگاهی بود. منطق چنین تظاهراتی این است که «فقط میخواهم به شکل پیشین زندگیام وفادار بمانم و حاضر نیستم از قوانین احمقانه پیروی کنم.»
مردم از اخباری که مدام درباره کرونا منتشر میشود، تنشهای مدام و... خسته شدهاند. البته با کسانی که نگاه اقتصادی واقعگرایانه دارند و معتقدند که تا ابد نمیتوانیم در قرنطینه بمانیم، موافقم. اما نکته اینجاست که طبقه متوسط، روشنفکران و کارمندان رسمی هیچگاه در قرنطینه نبوده است. گروه اندکی امکان قرنطینه را داشتند و باقی مجبور به ادامه کارشان بودند؛ بنابراین حرفم این است که ممکن است وضع بهتر شده باشد و بتوانیم وضعیت را کنترل کنیم، اما باید بپذیریم وضعیت فعلی ملغمهای است از امید با سازوکار دائمی پیش رو و باید شکل زندگی، ازجمله اقتصاد، را تغییر دهیم. حرف و پیام اصلی من این است که باید حماقت مبتنیبر «طی چند ماه، زندگی مسیر عادی خود را پی خواهد گرفت» را کنار گذاشت. زندگی هیچگاه به حالت عادی بازنخواهد گشت!
منبع: خبرگزاری ایبنا