ایران و افغانستان، طرح‌های مشترک محیط‌زیستی اجرا خواهند کرد ۱۳ لژیونر فوتسال افغانستان در باشگاه‌های ایران، عراق و عربستان نمایشگاه هنری «حس همسایگی ۲» با مشارکت ایران و افغانستان گشایش یافت در دیدار با نماینده ویژه کشور نروژ در امور افغانستان تأکید شد؛ حمایت از میزبانی ایران از پناهندگان افغانستانی ویدئو| دعوت تاجران افغانستانی از عراقچی برای حضور در ولایات افغانستان فرماندار تایباد: حکومت سرپرست طالبان توجه ویژه‌ای به مرز دوغارون دارد | دوغارون هفتمین بندر خشک جمهوری اسلامی ایران طالبان: پشتیبان مردم و مقاومت فلسطین هستیم برگزاری نشست هم‌اندیشی دومین نمایشگاه حس همسایگی | پیوند هنر و صنعت برای تشویق سرمایه گذاران افغانستانی مسیر ریلی هرات -خواف آماده جابه‌جایی مسافر است وقوع انفجار در هرات افغانستان (۱۶ دی ۱۴۰۳) طالبان: اشتغال زنان در سازمان‌های غیر دولتی ممنوع است اولین قطار ترانزیتی چین به افغانستان از خاک ایران عبور کرد قلب کشور دوست در مشهد طالبان راه یک رودخانه دیگر را هم سد کرد (۹ دی ۱۴۰۳) وقوع یک انفجار شدید در کابل (۸ دی ۱۴۰۳) روزانه ۱۰۰۰ دستگاه تریلی از مرز ایران و افغانستان تردد می‌کنند یک مقام طالبان: مرز میان افغانستان و ایران از مصون‌ترین مرزهاست سفر جمعی از مدیران اقتصادی خراسان رضوی به ولایت هرات در افغانستان معاون سخنگوی طالبان: ما منزوی نیستیم خلیل‌الرحمان، وزیر مهاجران طالبان، کشته شد (۲۱ آذر ۱۴۰۳) سرپرست جدید سفارت ایران در کابل: مهاجرین قانونی افغانستانی، روی چشم ما جا دارند
سرخط خبرها

شعری عاشورایی از محمدکاظم کاظمی

  • کد خبر: ۴۰۶۴۱
  • ۰۵ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۹:۰۲
شعری عاشورایی از محمدکاظم کاظمی
«هفتاد و دو تیغ» محمدکاظم کاظمی نام شعری از محمدکاظم کاظمی شاعر نام آشنای افغانستانی است، او این شعر را در سال ۱۳۶۸ در رسای شهدای کربلا سروده است.
به گزارش شهرآرانیوز، «هفتاد و دو تیغ» - محمدکاظم کاظمی‌.
 
آی دوزخ سفران! گاه‌ِ دریغ آمده‌است‌
سر بدزدید که هفتاد و دو تیغ آمده‌است‌
 
طعمه تلخ جحیمید، گلوگیرشده‌
چرک‌ِ زخمید ـ که کوفه است ـ سرازیر شده‌
 
فوج فرعونید یا قافله قابیلید؟
ننگ محضید، ندانم ز کدامین ایلید
 
ره مبندید که ما کهنه‌سواریم‌ای قوم!
سرِ برگشت نداریم، نداریم‌ای قوم!
 
حلق بر نیزه اگر دوخته شد، باکی نیست‌
خیمه در خیمه اگر سوخته شد، باکی نیست‌
 
خیمه تشنه است، غمی نیست، گلاب‌آلوده است‌
سجده بیمار، نه بیمار، شراب‌آلوده است‌
 
آب‌ِ این بادیه خون است که وانوشد کس‌
زهر باد آن آب کز دست شما نوشد کس‌
 
شعله گر افسرد، خاکستر ما خواهد رفت‌
تن اگر خفت به صحرا، سر ما خواهد رفت‌
 
راه سخت است، اگر سر برود نیست شگفت‌
کاروان با سر رهبر برود نیست شگفت‌
 
تن به صحرای عطش سوخته، سر بر نیزه‌
برنمی‌گردیم زین دشت، مگر بر نیزه‌
 
تشنه می‌سوزیم با مَشک در این خونین‌دشت‌
دست می‌کاریم تا مرد بروید زین دشت‌
 
آی دوزخ‌سفران! گاه‌ِ سفر آمده‌است‌
سر بدزدید که هفتاد و دو سر آمده‌است‌
 
(شهریور ۱۳۶۸)
 
محمدکاظم کاظمی متولد ۱۳۴۶ در هرات و ساکن ایران است. او عضو گروه علمی برون‌مرزی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است، که از سال ۱۳۶۵ فعالیت‌های ادبی‌اش را آغاز کرده است. در سال ۱۳۶۷ به عضویت گروه شعر حوزه هنری مشهد درآمد و در سال ۱۳۶۹ به انجمن شاعران انقلاب اسلامی افغانستان پیوست.
 
انتشار مثنوی «بازگشت» در فروردین ۱۳۷۰ مایه شهرت او شد. این شاعر علاوه بر سرایش شعر، در زمینه‌های آموزش شعر، برگزاری محافل انجمن‌های ادبی مهاجران افغان در ایران، انتشار نقد‌ها و مقالاتی در مطبوعات، و تألیف و ویرایش کتاب‌هایی در زمینه زبان و ادبیات فارسی فعالیت داشته است. از آثار محمدکاظم کاظمی می‌توان به «پیاده آمده بودم»، «روزنه»، «همزبانی و بی‌زبانی»، «گزیده غزلیات بیدل» و ... اشاره کرد.
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->