امیرمنصوررحیمیان | شهرآرانیوز - شهریور برای خودش فصلی است. فصلی بلاتکلیف، بین پاییز و تابستان؛ فصلی که ظهرهایش گرماند و غروبهایش رنگ و بوی آبان میدهد. انگار پارچهای تابستانی است که زیر باران پاییزی خیس شده باشد و گویی مهر بیاجازه آمده است وسط تابستان شلتاق میاندازد. هر روزش هم آبستن هزار طور آب و هوا و هزار اتفاق است. اینها را گفتم که ربطش بدهم به یکی از هزار اتفاقی که در پانزدهمین روز شهریورِ ۶۳ سال قبل در شهرستان کوچک سبزوار افتاد. دقیقاً وسط ناکجای ماههای سال و همین روز، خانواده -شلوغ و پرجمعیت به تعریف امروز و معمولی با تعبیر آن سالها- «دیواندری» صاحب یک پسر دیگر شدند و اسمش را «علی» گذاشتند. پسری که بعدها در زمره کاربلدترین کارتونیستها قرار گرفت و اسمش با هنر ایران گره خورد. کسی که سالها بعد، با محدود شدن فضای مطبوعاتی ایران به شرکت در نمایشگاههای بینالمللی روی آورد و در طول چند سال جوایز متعددی را از آن خود کرد. بهطوریکه او را پر افتخارترین کارتونیست نمایشگاهی دههه ۷۰ لقب دادند.
بگذریم، آن روزها دنیا اصلا به بیرحمی و سیاهی این روزهایش نبود. سبزوار واقعا سبز بود. خبری از ساختمانهای سیمانی و جادههای پت و پهن خطکشی شده نبود. علی دیواندری از همین نقطه جغرافیایی در پهنه خراسان به سفری روی پهنه کاغذ و از آنجا به دورترین بلاد رفت. سالها بعد این را در ابتدای کتاب «لبخند بزن مونالیزا» مینویسد:
«گذرنامهٔ اصلی من یک کاریکاتور بود، با آن به پرواز درآمدم و از مرز هفت کشور کهن عبور کردم، لب اقیانوس آرام نشستم و پاهایم را در آبهای بینالمللی شستم. جادوی طنز و تصویر که باید آن را تماشا کنی. کلمه اینجا نارسا است.» در مورد زندگی او نمیخواهم زیاد صحبت کنم.»
تمام اطلاعاتی که لازم است قاطبه مردم -اعم از آشنا و غریبه- بدانند در اینترنت موجود است و کسی نیست که این روزها با این دانای همهچیزدان ناآشنا باشد. صفحه شخصیاش هم در اینستاگرام، ویکیپدیا و انواع و اقسام سایتهای خبری، هر چیزی که لازم بوده است را در مورد او نوشتهاند یا خودش به اشتراک گذاشته است. ولی اگر بخواهیم بهطور خلاصه او را بشناسیم باید عرض کنم که «علی دیواندری» کارتونیست، نقاش، مجسمهساز و گرافیست سبزواری، متولد پانزدهم شهریور ۱۳۳۶ است. طبق معمول این قسم آدمها، از کودکی دستش به قلم میچسبید و استادی جز غریزهاش نداشت.
اینقدر به کارش اصرار کرد تا در سال ۱۳۵۲ اولین اثرش در روزنامه کیهان چاپ شد. سال ۱۳۵۵ در حالی که جوان نوزدهسالهای پر از حرفهای ناشنیده و خطهای دیدهنشده بود، با برگزاری نمایشگاهش در زیرزمین ساختمان فرهنگ و هنر سبزوار مخالفت میشود. علی برای تُنگ شیشهای سبزوار ماهی بزرگی بود. برای همین به دریای تهران میرود. سال ۱۳۵۸ وارد دانشکده هنرهای زیبای میشود و الباقی داستان، که تا امروز هم خوشبختانه ادامه دارد.
آثار دیواندری اینقدر زیادند که نمیشود آنها را یک به یک شمرد. از نقاشی با سبکهای سوررئال و کوبیسم و آبستره گرفته تا قلمزدن برای انواع و اقسام مجلات و روزنامهها. از طراحی آرم و جلد کتابهای مختلف گرفته تا انواع مجسمهها با متریالهای مختلف، که همه اینها را هم در حد اعلا به سرانجام رسیده است. فهرست بلند بالای جوایز دیواندری، قضاوت را در مورد آثارش سخت میکند.
حدود ۵۰ جایزه بینالمللی و کلی نمایشگاه گروهی و هزار نقد و بررسی قضیه را جدی میکند. اینکه بدانی در مورد آثار کارتونیست یا نقاشی قرار است صحبت کنی که قبلا در بوته نظر آدمهای خبره گداخته شده است، کافی است تا قید حرفزدن در مورد آن را بزنی! نقدهایی که بر او و کارش وارد شدهاند نشان میدهد که او و آثارش دیده شدهاند. نقدهایی از این دست که: کارهایش شخصیت واحدی ندارند و سبک و سیاقش به کلی با قبل و بعدش متفاوت است و هنوز نتوانسته خط منحصر به خودش را پیدا کند و ... که بگذریم، جوایزی را در جشنوارههای بزرگ و معتبر جهانی، در گوشه و کنار دنیا کسب کرده است و اهل هنر برای آنها و خالقشان احترام قائلاند، نشان میدهد تا اینجای کار را درست آمده است.
ضمن اینکه هنرمند باید همیشه راههای تازهای برای بیان خودش پیدا کند. از این موضوع هم نمیشود گذشت که نوشتن در مورد آدم حی و حاضر سخت است و هرچیزی بنویسم ممکن است حق مطلب را ادا نکند! شهرت اصلی علی دیواندری به خاطر آثار کاریکاتور اوست. آثاری از او در سطوح بینالمللی دیده شده است که کلاً فضایی متفاوت با کارتونهای مطبوعاتی آن دوران داشته است. انگار اصلا آنها را برای نمایش در سطح دیگری از فهم هنری کشیده است. آثار معروف دیواندری در موزهها و نگارخانههای دائم بیشتر کشورهایی که در آنها موفق به کسب جایزه شده است، نگهداری میشوند.
طعنه به توهم آمریکا
«پیروزی عقیم» نام این اثر است که اولین اجرای آن در سال ۱۹۹۰ در ماهنامهٔ «پن استف» آمریکا به چاپ رسید. طرح نهایی این اثر که با راپید روی مقوا اجرا شدهاست، در سال ۱۹۹۷ جایزهٔ دوم جشنوارهٔ بینالمللی کاریکاتور «موفلون قبرس» را از آن خود کرد و نسخهٔ اصلی این کارتون در موزهٔ کاریکاتور قبرس واقع در شهر «نیکوزیا» نگهداری میشود. این اثر در کتاب و مجلات زیادی، در بیرون و داخل کشور به چاپ رسیده است. این کارتون موقعیت، با یک مشاهده سطحی، چیزی نیست جز تلفیق دو غیر متجانس و استفاده از تضاد دو عنصر، که با کمترین شباهت در کنار هم قرار گرفتهاند و بیننده را دچار تناقض میکنند.
از آنجایی که در کارتون گاهی ایده کار در سطح اول توجه قرار میگیرد، باید دید این کار در چه برحهای از زمان کار شده است. سال ۱۹۹۰ سال پرفراز و نشیبی برای دولتمردان آمریکایی بوده است. اولین چاپ این اثر هم در ماهنامهای آمریکایی برای طعنهزدن به این اتفاقات بوده است. رکود اقتصادی آمریکا و جنگ خلیج فارس اتفاقات مهم آن روزگار بود. گزارشهای ارائه شده از سوی دولت آمریکا در سالهای آغازین دهه ۱۹۹۰ میلادی نشان میدهد که در این سالها علاوه بر سقوط بازار سهام و بازار اوراق قرضه دولتی تولید ناخالص داخلی آمریکا ۲۵ درصد کاهش یافت و نظام بانکی بسیار ضعیف شد.
پس از آن هم جنگی با تمام قوا برای نشان دادن قدرت پوشالی و نجات از بحران اقتصادی. پیروزی عقیم، تلنگری است به توهم پیروزی آمریکا، به تلاش برای نشان دادن وارونه حقیقت، به قبول نکردن شکست و رد واقعیتها. توهمی که بیشتر در سر آدمهایی همچون سیاستمداران آمریکایی است که نمیخواهند واقعیتهای روز جامعه را ببینند و این ماجرا تا امروز هم ادامه دارد. اثری شیوا و به اندازه کافی بلیغ، به قول خود دیواندری: معتقدم کاریکاتور پیامش را در نهایت ایجاز به مخاطبانش انتقال میدهد. کاریکاتور عصارهٔ تلخ و شیرین اندیشههای بشری و بیانکننده والاترین مضامین با حداقل مواد (قلم و کاغذ) در حداکثر تیراژ در دنیای معاصر است.
نخستین کارتون علیه جنگ تحمیلی و رژیم صدام
این اثر نیز به عنوان اولین اثر کارتون بعد از شروع جنگ شناخته میشود و موضوع آن تجاوز رژیم صدام به ایران است. شرحی که سایت تخصصی ایران کارتون، درباره این اثر نوشته نیز درخور توجه است که در ادامه میخوانید:
علی دیواندری اولین کسی است که سه روز بعد از حمله رژیم بعث عراق در کیهان در تاریخ دوم مهرماه ۱۳۵۹ اولین کاریکاتور بعد از جنگ را کار کرد. البته قبل از شروع جنگ، هم جواد علیزاده و هم محسن نوری نجفی درباره تعرض صدام به بخشی از خاک ایران ماهها قبل از تجاوز سراسری عراق در کاریکاتورهای شان تذکر داده بودند.
در واقع صدام از موقعیت و شرایط خاص بعد از انقلاب و مباحثی که بعضی از گروهکهای مخالف ایران به آن میپرداختند نظیرجریان خلق عرب (که توسط صدام تجهیز و حمایت میشد) که به تجزیه ایران در جنوب کشورمان توجه داشت استفاده کرد و به ایران در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ حمله سراسری نمود، البته ناگفته نماند به طور قطع این تجاوز با چراغ سبز ابرقدرتهای آن زمان نظیر آمریکا و شوروی صورت گرفت. این مسئله در اولین کاریکاتور بعد از شروع جنگ در اثر دیواندری به چشم میخورد. این کاریکاتور و کاریکاتورهایی از این دست اسناد روشنی از تجاوز آشکار صدام به ایران است. صدام از همان ابتدا جنوب ایران را قادسیه نام گذاشت و تصور میکرد بخش عمدهای از ایران را ظرف کمتر از یک هفته از آن خود میکند.
برخی از کارتونهای علی دیواندری