امروزه با افزایش چشمگیر هزینههای زندگی و محدود شدن فرصتهای کسب درآمد خانوارها، لزوم توجه به اقتصاد خانواده و مدیریت هزینهها بهخصوص برای خانوارهای شهری در ایران افزایش پیداکرده است. نگاهی به مهمترین نتایج طرح آمارگیری درآمد و هزینه خانوارها در سال١٣٩٧ در مناطق شهری ایران نشان میدهد که:
الف) متوسط هزینه کل خالص سالانه یک خانوار شهری حدود 3/39میلیون تومان بوده است که نسبت به سال1396 حدود 20درصد افزایش یافته است. از هزینه کل سالانه خانوار شهری حدود 5/9 میلیون تومان با سهم حدود 24درصدی مربوط به هزینههای خوراکی و دخانی و 8/29میلیون تومان مابقی با سهم حدود 76درصدی مربوط به هزینههای غیرخوراکی بوده است. در بین هزینههای خوراکی و دخانی، بیشترین سهم با ٢١درصد مربوط به هزینه گوشت و در بین هزینههای غیرخوراکی بیشترین سهم با 45درصد مربوط به هزینه مسکن، سوخت و روشنایی بوده است. البته در استانهای مختلف ایران این عدد متفاوت است. استان تهران با حدود 58میلیون تومان، بیشترین هزینه سالانه خانوار و استان کرمان با حدود 24میلیون تومان، کمترین هزینه و استان خراسانرضوی نیز حدود 34میلیون تومان هزینه سالانه خانوار را در مناطق شهری در سال ١٣٩٧داشتهاند.
ب) متوسط درآمد اظهارشده سالانه یک خانوار شهری در سال1397 حدود 5/43میلیون تومان بوده است که نسبت به سال قبل6/18درصد افزایش داشته است. بر این اساس در سال١٣٩٧ رشد متوسط درآمد سالانه خانوارهای شهری نزدیک به رشد هزینه کل سالانه بوده است. منابع تأمین درآمد خانوارهای شهری نشان میدهد که 4/33درصد درآمد از مشاغل مزد و حقوقبگیری، ١٧درصد از مشاغل آزاد کشاورزی و غیرکشاورزی و6/49درصد از محل درآمدهای متفرقه خانوار تأمین شده است. استان تهران با حدود 64میلیون تومان درآمد سالانه بیشترین و استان آذربایجان غربی با حدود5/26میلیون تومان کمترین درآمد سالانه خانوار را به خود اختصاص دادهاند و درآمد سرانه خانوار در استان خراسانرضوی حدود 36میلیون تومان برآورد شده است.
با بررسی آمار هزینه کل سالانه خانوار شهری و درآمد متوسط خانوارهای شهری و مقایسه ترکیب هزینههای سالانه خانوارها میتوان دریافت که فاصله بین درآمد و هزینه سالانه خانوارها در سالهای اخیر کاهش پیدا کرده است و مجال زیادی برای پسانداز یا سرمایهگذاری برای خانوارها وجود نداشته است. برای بهبود این وضعیت یا باید درآمد خانوارها افزایش یابد یا اینکه هزینه خانوارها به شکلهای مختلف کاهش پیدا کند. در مبحث اقتصاد خانواده به این موضوع پرداخته میشود که چگونه میتوان درآمد خانوار را افزایش داده یا هزینههای خانوار را کاهش داد. فعلا بحث کاهش هزینهها بررسی میشود. همانگونه که اشاره شد، حدود 24درصد کل مخارج خانوارهای شهری مربوط به هزینههای خوراکی و دخانی است که به روشهای مختلفی میتوان در خانواده آموزشهایی ارائه کرد که سهم این هزینه از کل هزینه خانوار کاهش پیدا کند. جلوگیری از اسراف یا مصرف بیرویه مواد خوراکی، استفاده درست از موادی مثل روغن و شکر که هم برای سلامتی خانواده و هم برای اقتصاد خانواده اهمیت دارد، کاهش استفاده از غذاهای آماده یا فستفودها، نگهداری صحیح میوهها و سبزیجات و نظایر آن ازجمله آموزشهایی است که میتواند به خانوارها برای کاهش هزینهها کمک کند. از طرف دیگر حدود 34درصد از کل مخارج سالانه خانوارها مربوط به مسکن، سوخت و روشنایی است که بیشتر آن مربوط به اجاره منازل مسکونی یا قبضهای پرداختی است. نکته جالب آنکه از کل هزینههای سالانه خانوارهای شهری فقط حدود 3درصد مربوط به تفریح و سرگرمی و خدمات فرهنگی است که به نظر میرسد خانوارها برای افزایش سهم این ردیف از کل مخارج سالانه باید برنامهریزی کنند.