به اتفاقات ۱۰ روز اخیر در حوزه اقتصاد ایران نگاه کنید تا متوجه شوید چرا یک معمای حلشده در بازارهای کشورهای دیگر همچنان در کشور ما به معمای پیچیده تبدیل شده و سطوح مختلف حاکمیتی را درگیر کرده است؛ چالش پراید صدمیلیونی، معمای قیمت تخممرغ و کره، راز نوسان شدید بازار سهام و راه نجات آن، بیانگر خروج بازارها از تعادل در نتیجه سیاستهای مداخلهجویانه دولتهاست و این چالشها پدیدههای تکرارشونده دستکم پس از جنگ تحمیلی در اقتصاد ایران هستند و هرازگاهی یک بازار کالایی دچار نوسان قیمتها و شکاف بین عرضه و تقاضا میشود.
هم بازار خودرو، هم بازار کالاهای اساسی نظیر تخممرغ و کره، هم بازار سهام و مسکن در روزهای اخیر شاهد نوسان شدید قیمتها بوده و منطق دولتها و سیاستگذاران برای مدیریت بازار هم تکراری و بدون نتیجه مطلوب و پایدار است. کافی است از خود بپرسیم که آیا با آغاز دور جدید قرعهکشیها و ثبتنامهای فوقالعاده، آرامش به بازار خودرو برمیگردد؟ آیا با عرضه دولتی تخممرغ یا سهمیهبندی کره، معاش مردم از خطر در امان خواهد بود؟ آیا رشددادن شاخص بورس با دوپینگ منابع مالی بانکها و صندوق توسعهملی با هر کیفیتی میتواند یکی از بهاصطلاح شفافترین بازارهای ایران یعنی بازار سهام را از خطر ریزش اعتماد و سرمایههای مردم مصون نگه داشت؟
آنچه این روزها در اقتصاد و بازار مشاهده میشود، بارها تکرار شده است و بازهم تکرار خواهد شد؛ تا زمانی که تفکر تصمیمسازان و مسئولان بر «نرخگذاری» بهجای «ریلگذاری» باشد، تردیدی نباید کرد که در بر همان پاشنه میچرخد؛ مادامیکه دولتها و تصمیمسازان در سطوح مختلف قدرت و حاکمیت خود را در نقش بازیگر، داور و مسئول برگزاری مسابقات اقتصادی و رئیس سازمان رقابت و انحصار در اقتصاد ایران بدانند؛ هرچند یک بار، نام یک بازار بهعنوان برنده بازارها اعلام میشود و بازده آن بازار بهعنوان قدرت و ظرفیت سرمایهگذاری جدید معرفی میشود، اما نتیجه واقعی از قبل روشن است؛ تضعیف اقتصاد ملی بهدلیل تفکرات نرخگذاری در اقتصاد بهجای ریلگذاری.
از هماکنون روشن است که نه بختآزمایی و پیشفروش، بازار خودرو را بهثبات میرساند و همچنان در جهانی که خریدار خودرو دست برتر را دارد، در ایران خریدار بهدنبال خودرو خواهد دوید و فروشنده هم در چاه بدهیها و زیانها فروتر خواهد رفت؛ نه بازار کالاهای اساسی با رانت دلار دولتی از نوسان قیمتها و کمبود عرضه در امان خواهد بود و نه دستوریشدن حمایتها از بازار سهام، برای این بازار پایدار خواهد بود. رنجی که اقتصاد ایران میبینند، هدردادن منابع مالی و مادی در نتیجه تفکرات اشتباهی است که همچنان میخواهد نقش سوپرمنبودن دولت در اقتصاد را اثبات کند تا جایی که دولت حالا شده بیمه کننده ریسک بازار سهام! انتخاب تفکر نرخگذاری بهجای ریلگذاری البته بر رفتار اقتصادی مردم هم اثر گذاشته است و همه دنبال کنترل قیمتها و تنظیم بازارها هستند و شگفت این است که وقتی در یک بازار نظیر بازار سهام، روند شاخص وارد یک فاز اصلاح شدید میشود، این بار همان مردم خواستار حمایت از بازار برای رشد قیمت سهامشان میشوند؛ تا جایی که یک مقام ارشد دولتی بهاصطلاح روی به کفسازی برای شاخص بورس میآورد و از آن بهعنوان کف حمایتی بازار نام میبرد!
هم مردم و هم تصمیمسازان درون قدرت ضرورت دارد که به بازی بازندهبازنده و تکرارشونده دخالت دولتها در اقتصاد پایان دهند و همه بپذیریم وقتی سطح دخالت ارکان قدرت به نرخگذاری تقلیل پیدا میکند، بهطور فزایندهای ریلگذاری هم بهصورت انحرافی در راستای دفاع از تفکر نرخگذاری صورت میپذیرد و این شائبه در سطح افکار عمومی مطرح میشود که مشکلات اقتصادی ایران حلناشدنی است! اقتصاد ایران را میتوان با کمترین هزینه از بحرانهای جدیتر و عوارض خطای تصمیمگیریها نجات داد، اما نه با شعار «من بلدم» بلکه با برنامه «نجات اقتصاد ایران از دست نرخگذاران». تا حالا اثباتشده که نرخگذاران در اقتصاد دنبال کاسبی خودشان هستند تا نفع مردم.
این کاسبی میتواند در دوران شدت تحریمها به یکشکل بروز کند، بههنگام انتخابات بهشیوهای دیگر و بههنگام تورم بهرنگی دیگر. تندترشدن سیر تحولات بازارها دیگر، چون گذشته اجازه تأخیر در تصمیمگیری را نمیدهد. نفع مردم در انتخاب روش درست برای مدیریت اقتصاد کشور بهگونهای است که نیاز به دخالت دولت و مجلس برای کنترل قیمتها نباشد. مدیریت بازارها منطق خاص خود را دارد و بهمعنای کنترل قیمتها نیست. قبول ندارید؟ صبر کنید؛ چند هفته دیگر بازار دیگری دچار نوسان میشود و فرمانهای اقتصادی کنترل بازارها تکرار خواهد شد!