اگر نگاهی به آمارهای جهانی بیندازیم نکتههای زیادی دستگیرمان میشود. اینکه در جریان روزمرهگی چه بلاهایی سر خودمان میآوریم و از آن بیخبریم. یکی از این آمارها که اتفاقا مدتهاست منتشر شده است میگوید زنان ۲ برابر مردان به آلزایمر مبتلا میشوند. آلزایمر همان بیماری غریبی است که مثل خوره آهستهآهسته به جان خاطرات و دانستههای ذهنی آدم میافتد و همه را محو میکند. وقتی این خبرها را میخوانیم، هراس برمان میدارد که نکند من آلزایمر بگیرم، و بعد همه چیز را مرور میکنیم که من هنوز خوب به خاطر دارم کتکی که در کودکی از پدر و مادر خوردم، ماجرای قهر و آشتی با دوست قدیمیام، دعواهای والدینم و همه سختیهای زندگی مشترکم. اما در روزی که خودمان زمانش را به خاطر نخواهیم آورد دچار آلزایمر میشویم و زندگیمان با محو خاطراتمان تمام میشود.
سؤال این است: حدس میزنید چرا میزان ابتلای زنان به آلزایمر بیش از مردان است؟ علتهای پزشکی و جسمی را که کنار بگذاریم، تحقیقات تازه نتیجه جالبی دارد. تحقیقات نشان میدهد اضطراب یکی از دلایل اصلی ابتلا به آلزایمر است و از آنجایی که زنان زندگی پرنگرانی و پراضطرابتری را تجربه میکنند، بیشتر مستعد درگیر شدن به آلزایمر هستند.
حالا به زندگی خود برگردید. نگاهی به تنشها و نگرانیهای روزمره خود بیندازید و آنها را مرور کنید. هرکدام از ما دستکم چندتا را همیشه همراه خود حمل میکنیم: نگرانی از سلامتی پدر و مادرمان، از دستدادن کار، ناباروری، اختلافات زناشویی، بیماری فرزند، هزینههای زندگی و اجارهخانه، ازدواج بچهها و سر و سامان دادن به زندگی آنها. برخی از ما به درجهای از تجربه نگرانی رسیدهایم که میتوانیم برای اتفاقاتی که هرگز نیفتادهاند و نخواهندافتاد سناریو بنویسم و روزها و شبها گریه و زاری کنیم. استرس تجربه یک احساس است برای مشکل رخداده، اما اضطراب احساس یک ماجرای رخنداده است. مردان به ماجراها به شکل سیستمی نگاه میکنند و نگران موضوعی میشوند که آن را میبینند، اما اگر در دلمشغولیهای خودتان، مادرتان یا خواهرانتان عمیق شوید، خواهید دید که بیشتر آنها یا اصلا وجودندارند یا ارزش این همه نگرانی را ندارند.
این بار نگاهی بیندازید به زنان سالمندی که در اطرافیانتان به آلزایمر مبتلا شدهاند. کلامشان را که مرور کنید، چیز زیادی از زندگی یادشان نیست، اما هنوز غصه برادری را میخورند که جوانمرگ شد یا نگران دختری هستند که هیچوقت ازدواج نکرد. این یعنی تمام زندگیشان با غم و غصه این و آن عجین شده است که حتی زوال حافظه هم دست از سرشان برنمیدارد. پس در روحیات خود عمیق شوید و اضطراب را پیدا کنید. اگر احساس نگرانی مداوم در شما وجود دارد، به دنبال درمانش باشید، زیرا زندگی هدیهای است که به هرکدام از ما داده شده است و حق داریم تا آخرین لحظه باکیفیتترین آن را تجربه کنیم. درمان اضطراب در موارد حاد به کمک درمانهای روانپزشکی و در موارد خفیفتر با جلسات مشاوره قابل کنترل است.