شیما سیدی| برقرار کردن ارتباط با انسانهای 12هزار سال پیش، حس عجیبی است؛اینکه بتوانی با نگاهی به نقش و نگارهایی که روی سنگ به یادگار گذاشتهاند، به عمق افکار و احساساتشان سفر کنی. این حس ناب را میتوان با گشتی در سنگنگارههای بهجامانده از اجداد ندیدهمان، که روزگاری در دل درههای بینالود زندگی میکردند، تجربه کرد. ولی نه امروز؛ امروزی که حال این دفترچههای سنگی، نزارتر از همیشه است و کسی نیست که سنگشان را به سینه بزند. ابر و باد و مه و خورشید و فلک و بیشتر از همه؛ انسانهای نادان دست به دست هم دادهاند تا چندینهزار سال تاریخ بشر را نابود کنند و کیست که جلودارشان باشد؟
مخدوشکردن و کشیدن طرحهای جدید روی سنگنگارههای ماقبل تاریخی، فرو کردن میلگرد در دل سنگهای حاوی سنگنگاره و حمل آن توسط کامیونها و تبدیل کردنشان به مصالح ساختمانی، آن هم در شرایطی که هنوز پژوهش جامعی درباره اطلاعاتی که میتوان از دل این سنگنگارهها بیرون کشید، انجام نشده، آسیبی جبرانناپذیر است که موجب ازبینرفتن بخش بزرگی از سنگنگارههای محدوده طرقبه و شاندیز و تاریخ بشریت میشود.
سنگی که ناآگاهی به چاه میاندازد و صد عاقل نمیتوانند کاری کنند!
کافی است کلیدواژههای «سنگشتر» و «کمرمقبولا» را در اینترنت جستوجو کنید تا چندین صفحه پیش رویتان باز شود و اطلاعاتی از بزرگترین مجموعه سنگنگارههای ایران در طرقبه و شاندیز شرح دهد. بیشتر که بخوانید، از ضرورت تبدیل این منطقه به پارک ملی سنگنگارهها و ثبت جهانی آن، مطالب بسیاری دستگیرتان میشود. اما به میان مردم که بیایید، کمتر کسی است که اطلاعی از این سنگنگارهها داشته باشد. نه مکانش تابلوگذاری شده و مشخص است و نه حتی پژوهش جامعی درباره اطلاعات نهفته در دل آن صورت گرفته است. حتی آمار درست و دقیقی هم از تعداد این سنگنگارهها دردست نیست، چنانکه در گفتوگو با مسئولان تعداد آن از 53 تا بیشاز 5000کلونی بیان میشود. برخی نیز آمار تعداد سنگنگارهها را بهصورت جزئیتر 23هزار قطعه شناساییشده بیان میکنند. اینکه سنگها دقیقا در کدام روستاها و درهها پراکندهاند و کدام مسیر، بهترین راه برای معرفی سنگنگارههاست هنوز مشخص نشده است. تمام این ناآگاهیها که البته زمانی با سیاست اینکه هرچه کمتر شناخته شوند، از آسیبهای انسانی بیشتر درامان خواهند بود، موجب شده دور از چشم مردم علاقهمند به این یادگاریهای تاریخی و در خلوت کوه، هر روز از تعداد سنگنگارهها کاسته شود.
دیوارکشی و ویلاسازی تا پای «سنگ شتر»
همراه با رجبعلی لبافخانیکی، یکی از باستانشناسان خراسانی، راهی شهرستانهای طرقبه و شاندیز میشویم تا از یادگاریهای اجداد چندهزارسالهمان بیشتر بشنویم. مقصد اولمان «سنگشتر» است. وارد جاده شاندیز که میشویم، بعداز طیکردن مسافت کوتاهی، از دوربرگردان بهسمت مشهد برمیگردیم، مقابل مدرس11، بعداز پل هوایی سمت راست میپیچیم و بعداز پیمودن چند متر، ماشین پای «سنگشتر» ترمز میکند. غم و حیرت توأمان بر چهره لبافخانیکی نقش میبندد، میگوید: «تا دو سال پیش، اوضاع مثل امروز وخیم نبود؛ ببینید کوه را مسطح کردهاند. دیوارکشی هم تا پای سنگشتر پیشروی کرده است. احتمالا بهزودی اینجا ویلایی سبز خواهد شد.» سپس رد گودالهای ایجادشده در دل خاک را نشانمان میدهد و میگوید: «سابق، پای این کوه پر بود از کلونیهای کوچک سنگنگاره، اما امروز فقط همین سنگ بزرگ مانده است.»
هر نقش سنگی باید با دقت مطالعه شود
پای سنگی بزرگ پر از نقش و نگار ایستادهایم که لبافخانیکی برای نشاندادن اهمیت سنگ در زندگی بشر، سنگ را وسیله و ابزار تفاوت انسان و حیوان بیان میکند و توضیح میدهد: «تا حدود یکمیلیون سال پیش انسان تفاوت چندانی با حیوان نداشت و حتی بسیار آسیبپذیرتر از حیوان بود. وسیله دفاعی نداشت، نمیتوانست استتار کند و... . این موارد داشت منجر به انقراض نسل بشر میشد، تا اینکه حدود یکمیلیون سال پیش، انسان توانست از زدن دو سنگ به هم، در یکی از سنگها دَمتیز ایجاد کند و همین نجاتش داد. بعد از آن انسان با سنگ تیز توانست حیوانات را شکار و غذا تهیه کند. این نخستین قدم تسلط انسان بر طبیعت بود.» این باستانشناس، تعداد سالهایی را که سنگ، یار و یاور انسان بوده است بیشاز 990هزارسال میشمارد و میگوید: «انسان از سنگ ابزار ساخت، روی آن نقش زد، سپس خط نوشت و کتیبه ساخت. بنابراین نقش سنگ چنان مهم بوده است که دورههای فرهنگی گذشته انسان را به دوران سنگ بیان میکنند؛ دوران کهنسنگی، میانسنگی، نوسنگی و... .» او تمام این سخنها را بر زبان میراند تا تأکید کند «هر نقشی که روی سنگ داریم باید با درایت و دقت مورد مطالعه قرار دهیم.»
روزگاری سنگ حکم رسانه را داشته است
نقشهایی که روی سنگ روبهرویمان حک شده بسیار متنوع است، از بز کوهی و شیر گرفته تا انسان و تله و خورشید. درباره معنی این نقش و نگارها که میپرسیم، لباف که پیش از این مقالهای درباره نگارههای سنگشتر تهیه کرده است، میگوید: «نقشهای روی سنگها بسیار متنوع و متفاوت هستند. برخی نقشهایی است که انسان بهواسطه آن میخواهد حرفی بزند و بهعبارتی رادیو، تلویزیون، روزنامه و بهطورکل رسانه در گذشتههای دور و نزدیک بوده است. این سنگها که معمولا درکنار شاهراههای اصلی قرار داشتند، وسیلهای برای خبررسانی بودهاند؛ مسائلی چون جنگ، تاج گذاری و... با سنگ اطلاعرسانی میشده است. برخی هم نقل وقایع تاریخی هستند مثل سنگنگارههای نقش رستم. بعضی از سنگنگارهها هم کتیبه هستند، مثل بیستون. اما برخی از آنان صرفا با هدف سرگرمی توسط چوپانان کشیده شده است. علائم و نشانههایی چون صلیب شکسته، خورشید، کوه، درخت، آب و... ازجمله نقشهایی هستند که انسان میخواهد با آنها حرفی بزند. اما نقش بز کوهی، سگ، تله و... سرگرمی هستند. یک چوپان که گلهاش را در دشت میچرانده مینشسته و پای این سنگ، نقشی از آنچه میدیده و بهعبارتی دنیا و دغدغهاش بوده میزده است. اما از روی همین نقشها هم میتوان برداشتهای مهمی کرد؛ مثلا در حدود 5000سال پیش چه حیواناتی در اینجا زندگی میکردند. ازآنجاکه شیر پای ثابت طرحهاست، نشان میدهد حتما در آن زمان در دشت توس شیر وجود داشته است و انسانها آن را دیده و نقشش را کشیدهاند. لبّ کلام اینکه هرکدام از اینها جایگاه و مقامی دارد و قابل مطالعه و برداشت است و از هیچیک نمیتوان گذشت.»
قدمت نقش و نگارها با ابزارشان تخمین زده میشود
برخی از سنگنگارهها تقریبا به رنگ برنز درآمده است و بهسختی میتوان آنها را مشاهده کرد و برخی دیگر از سفیدی برق میزند. از لباف درباره قدمت سنگنگارهها و نحوه تشخیص قدمت آنها که میپرسیم، میگوید: «بیشتر این سنگنگارهها متعلق به دوران نوسنگی است، اما دوران نوسنگی از 12هزار سال پیش شروع میشود و تا 5000سال پیش ادامه مییابد. بنابراین قدمت این سنگنگارهها هم متفاوت است و حتی برخی از آنها تنها هزار سال قدمت دارند. بهترین راه برای تشخیص قدمت سنگنگارهها دقت در نقشونگار آنهاست. مثلا بعضی از این نگارهها نقش اسب دارد. اسب حیوانی است که آریاییها با خود آوردند؛ پس یعنی سنگنگارههای با طرح اسب مربوطبه 2500سال تا 3000سال پیش است. بعضی از آنها نقش شمشیر دارند. شمشیر تاریخ مشخصی دارد. برخی تیروکمان است و برخی از انسانها برهنه کشیده شدهاند که نشان میدهد نسبتبه طرح انسانهایی که لباس به تن دارند، قدیمیترند. بنابراین از روی ابزار و وسایلی که دارند، میتوان تاحدی تاریخگذاری کرد.»
درباره آزمایش کربن14 که روشی مرسوم در باستانشناسی برای تشخیص قدمت است، میپرسیم و لباف پاسخ میدهد: «این آزمایش را درباره قدمت سنگ نمیتوان انجام داد.»
نقشهای اضافهشده، تاریخ را مخدوش میکند
به نقش آدمی که روی شیر سوار شده است، اشاره میکنیم و میپرسیم: این یعنی انسان شیر را رام کرده است؟ با تأسف سری تکان میدهد و میگوید: «این نقش آدم روی شیر را یک فرد بیفکر به طرح قدیمی اضافه کرده است و قدمت چندانی ندارد. متأسفانه این نقشهای جدید که گاه به تقلید از نقشهای قدیمی تکرار شده است یا روی آنها سوار شده، کم نیست. اینها نقشهای قدیمی را خراب میکنند و باید تمیز داده شوند.»
اولین قدم شناسایی و تفسیر نقشهاست
مقاله استاد لباف درباره «سنگشتر» در پاژ و مجموعه مقالات او درباره «لاخمزار» را خواندهایم، اما تأکیدهای چندباره او بر لزوم مطالعه این سنگنگارهها باعث میشود بپرسیم: تابهحال فردی درباره سنگنگارههای طرقبه و شاندیز تحقیق جامعی انجام داده است؟ «خیر» کشداری میگوید و ادامه میدهد: «تابهحال هیچکس این کار را انجام نداده است. من هم کاری نکردهام؛ تنها یک مقاله نوشتهام. اما باید درقالب تعریف یک پروژه از متخصصان بخواهیم نقش و نگارهای این دره را شناسایی و تعبیر و تفسیر کنند. این اولین و اساسیترین قدم است. اگر راولینسون کتیبه بیستون را نمیخواند، ما از 2000سال تاریخ مملکتمان بیخبر بودیم. همین کتیبهها و سنگنگارهها تاریخ دوره ایلام، هخامنش و ماد و... را مشخص کرد. این سنگنگارهها هم پدیده مهمی هستند و نباید ناشیانه آنها را معرفی کرد. اینها قابل مطالعه هستند؛ باید کسانی که تخصص دارند، روی اینها کار و درنهایت آن را تبدیل به جاذبه گردشگری کنند.»
این باستان شناس اضافه می کند:« البته اخیرا خانواده بازوبندی کتابی با عنوان موزه های ماندگار منتشر کرده انده که به معرفی اجمالی سنگ نگاره های دره بینالود می پردازد اما تحقیق علمی جامعی نداشته ایم.»
باید سنگنگارهها را به حرف بیاوریم
صحبت از جاذبه گردشگری که میشود، از چند و چون پیشنهاد لباف میپرسیم. میگوید: «قطعا هدف نهایی تبدیل این مکان به جاذبه گردشگری و معرفی آن به دنیاست، اما نه به این شکل رهاشده. باید حتما سنگنگارهها به جدید و قدیم طبقهبندی و توضیحات مکتوبش روی تابلو نوشته شود. فضاسازی درست و یک مسیر محور تعیین شود. راهنمایی باشد و برای گردشگران توضیح دهد. حتی میتوانیم یک اتاق معرفی شبیه سینما درست و نقش و نگارها را یکییکی معرفی کنیم و درباره فلسفه وجودیشان حرف بزنیم. از نمونههای مشابه آن در سراسر کشور و دنیا بگوییم. خلاصه اینکه این سنگنگارهها همینطور روی سنگ ساکتاند، اما یک دنیا حرف نگفته دارند. ما باید سنگنگارهها را به حرف بیاوریم.»
سنگنگارهها به اندازه تخت جمشید مهم است
پیشکسوت باستانشناسی خراسان، ایدهآلها را میگوید و سپس با تأسف به زمان حال بازمیگردد: «در شرایط امروزی، سنگها بسیار آسیبپذیرند. مهمترین آسیبی که به اینها وارد میشود، آسیبهای انسانی است. چندین کلونی از این نقشها همینجا بود که اکنون دیگر وجود ندارد. متأسفانه کسانی که آگاهی ندارند، اینها را بهعنوان سنگ ساختمان میبرند. نگاه کنید تا پای سنگنگاره دیوارکشی کردهاند. دلیلش شاید این است که ما آنها را نمیشناسیم و به اهمیتش واقف نیستیم. نمیدانیم باید با این دارایی ارزشمند چه کنیم. این سنگنگارهها بههماناندازه تختجمشید و کتیبهها ارزش دارند، همانطور که تختجمشید از 2500سال پیش به ما اطلاعات میدهد، این سنگنگارهها نیز از 6000سال پیش اطلاعات درون خود نهفته دارند. ما چگونه از تخت جمشید محافظت میکنیم؟ باید از این سنگنگارهها هم همانطور محافظت کنیم. بههرحال بزرگترین سؤال برای انسان همیشه خود انسان بوده است؛ اینکه انسان چگونه موجودی بوده است. این سنگنگارهها خیلی خوب میتوانند تاریخ انسان را معرفی کنند.»
برتری سنگنگارههای طرقبه و شاندیز به فراوانی آن است
صحبت از اهمیت سنگنگارههای طرقبه و شاندیز تا حد تخت جمشید که میشود، میپرسیم: آیا سنگنگارههای دره بینالود در دنیا و ایران منحصربهفرد است؟ لباف پاسخ میدهد: «انسانها در تمام دنیا قریحه، هنر و نبوغ داشتها و هرجا تخت سنگی صاف یافتهاند، روی آن نقش زدهاند. بنابراین این سنگنگارهها منحصر به توس نیست و مشابه آن را میتوانید در سیستانوبلوچستان، نهبندان، بیرجند، یزد(مجموعه ارنان)، کرمان و... هم ببینید. در دنیا هم نمونه فراوان دارد؛ ازجمله در ازبکستان، قزاقستان، تاجیکستان، سنگنگارههایی وجود دارند و حتی برای آنها کتاب هم نوشته شده است. سنگنگارههای قُبوستان در جمهوری آذربایجان ثبت جهانی شده است. شاید وجه برتری سنگنگارههای دشت توس به فراوانی آن باشد. بهدلیل آب و هوای مناسب و مرتعهای خوب در گذشته، جمعیت زیادی اینجا ساکن بودهاند. کلونیهای فراوانی از سنگنگارهها وجود دارد، هرچند آمار دقیقی از آن در دست نیست؛ اما از هزار تا 5000کلونی بیان میشود که نشان از فراوانی آن دارد.»
کمرِ کمرمقبولا را شکستند!
برای تماشای وضعیت سنگنگارههای کمرمقبولا راهی طرقبه میشویم، از امامخمینی9 بهسمت دره داغستان میپیچیم و در مسیر سنگلاخی و نامناسب حدود 2کیلومتر و 600متر دیگر میرانیم تا به سنگنگارههای چندینهزارساله برسیم. سنگنگارههایی که اجدادمان با آگاهی از رازی علمی، آن را روی سنگهای خارا نقش کردهاند، پیشرویمان است. آنها میدانستند که بهدلیل جنس سنگهای این مناطق، نقشی که روی آنها حک شود، همیشه مقداری روشنتر از زمینه خود خواهد بود؛ چراکه آفتاب با تابش گرم خود، هر دو سطح (یعنی سطح سنگ و سطح نقش کشیدهشده بر آن) را به یک اندازه دچار تیرگی میکند و بههمیندلیل، نقشنگارهها که سطحهای تازهتری بهنسبت زمینه خود هستند، تا همیشه، مقداری روشنتر باقی خواهند ماند. آنها با استفاده از همین اصل علمی، نقوشی را بر سنگها ترسیم کردهاند که امروز پساز چند هزار سال، هنوز قابل تشخیص است. آنها میدانستند اما متأسفانه بسیاری از انسانهای این عصر فناوری با ناآگاهی خود دست به نابودی میراث چند هزارساله زدهاند. وارد کمرمقبولا که شوید رد نوشتههای اسپریشده با رنگهای مختلف روی کمرمقبولا کمرتان را میشکند! عباراتی که به زبان انگلیسی و فارسی روی سنگنگارهها حک شده ظاهر بسیار زشتی به این مجموعه داده است. برخی هم ظرافت بیشتری به خرج داده و سعی کردهاند دستخط اجداد ندیدهشان را تقلید کنند و به طرح و نقش آنان چیزی افزودهاند که متأسفانه این کار، پنجرهای که این نقوش باستانی میتوانست به باورها و جهانبینی باستانی پدران و مادران ما باز کند، بسته است. بااینحال هنوز تنوع سنگنگارهها در کمرمقبولا بسیار بیشتر از سنگ شتر است. اینجا میتوانید ردی از آریاییهای اسبسوار، انسانهای کمندانداز بزهای کوهی با شاخهایی به شکل ماه و... را
ببینید.
آن سوی دره مشرف به طرقبه نیز دستکم 6کتیبه کوفی دیده میشود. 2کیلومتر دیگر که در همین جاده مسیر را ادامه دهید، سنگهایی عظیمالجثه با ظاهری بهشکل قارچ، سر عقاب، ماهی و... میبینید. این سنگها میلیونها سال پیش براثر یک آتشفشان زیر آب به وجود آمدهاند و همان زیر هم سرد شده و امروز به این شکل پیش چشم ما قرار گرفتهاند. بیشک تماشای این سنگها درقالب بوستان سنگی، برای گردشگران منحصربهفرد خواهد بود.
توافقات اولیه برای ایجاد پارک ملی کمرمقبولا انجام شده است
سید حسن حسینی، فرماندار طرقبه شاندیز سال 95 با بیان اینکه بخشی از میراث تاریخی و هویت طرقبه و شاندیز سنگنگارهها هستند، وعده داد کمرمقبولای طرقبه به پارک ملی سنگنگارهها تبدیل میشود. برای پیگیری این وعده با او به گفتوگو نشستیم. حسینی از آخرین وضعیت طرح پارک ملی کمرمقبولا میگوید: «برابر تخمینهای زده شده 23 هزار سنگنگاره در شهرستان طرقبه و شاندیز و دره داغستان وجود دارد. بخشی از این سنگنگارهها متأسفانه در مرور زمان از سوی عوامل محیطی و انسانی تخریب شدهاند و باید برای حفظ سنگ نگارههای باقیمانده تلاش کنیم، اما هزینه نگهداری از این سنگنگارهها که در گسترهای وسیع پراکنده شده، بسیار سنگین است. ما نیاز به کمک بخش خصوصی داریم. اکنون این کار با کمک بخش خصوصی شروع شده و هنوز در مرحله رایزنی است. توافقات اولیه انجام شده و موافقت میراث فرهنگی را گرفتهایم و به زودی وارد مرحله اجرایی خواهد شد.» حسینی ابراز امیدواری کرد با کمک بخش خصوصی گردشگر بتواند به نحو مطلوب از فضا استفاده کند و از آن سو بخشی از هزینههای نگهداری از آن نیز تأمین شود. حسینی با نام بردن از شرکت زرمهر مارلیک گفت: «قرار است این شرکت پارک را به نحو مطلوب ایجاد کند» مشاهداتمان مبنی بر دیوارکشی تا پای سنگ شتر را با فرماندار طرقبه و شاندیز در میان میگذاریم، او با ابراز بیاطلاعی از این موضوع میگوید: «این موضوع را حتما به میراث فرهنگی اطلاع دهید تا اگر قرار است ویلاسازی شود اعمال قانون کنیم.»
پیش از هر تصمیمی باید نشست علمی
24 فروردین همین امسال بود که ثبت ملی سنگنگارههای «کمرمقبولا» از سوی معاون رئیس جمهور به استاندار خراسان رضوی ابلاغ شد و این به معنای وظیفه این استان در محافظت از این میراث ارزشمند ملی است. البته ثبت این سنگنگارهها پیشتر در سال 96 تأیید شده بود. سنگنگارههای «سنگ شتر» نیز حدود 15سال قبل به ثبت ملی رسیده بود. با این حال اوضاع و احوال امروز سنگنگارههای طرقبه و شاندیز چندان مساعد نیست. موضوع دیوارکشی تا پای سنگ شتر را که با مدیر میراث فرهنگی طرقبه و شاندیز در میان میگذاریم، احمدزاده از آغاز مطالعات درباره حریم سنگنگارهها خبر میدهد و میگوید: «مطالعات آغاز شده است، اکنون نیز ما تا حد امکان با کمک شهرداری طرقبه و شاندیز از ساختوساز در اطراف سنگنگارهها جلوگیری میکنیم.» برای آگاهی بیشتر درباره وضعیت سنگنگارهها و سیاستهای میراث فرهنگی برای محافظت از آنها با مرجان اکبری، معاون میراث فرهنگی استان خراسان رضوی تماس میگیریم، او نیز پیشنیاز هرگونه سیاست و تصمیمگیری درباره سنگنگارهها را مطالعه بیان میکند و میگوید: «واقعیت این است که برای سیاستگذاری درباره سنگنگارههایی که شما نمیدانید دقیقا چیست و من هم نمیدانم، باید حتما نشستهای علمی برگزار شود، گفتوگوهای علمی پیش بیاید، چون اصل کار ما بر پایه پژوهش است. مثلا در مورد خانههای قدیمی خیلی از افراد میگفتند اینها قدیمی نیست، پدران ما در این خانهها زندگی میکنند. ولی وقتی جلسات و در آن ویژگیهای خانههای قدیمی معرفی شد، همه فهمیدند منظور از خانه قدیمی چیست. درباره این سنگنگارهها نیز برای اینکه محتوا به مردم شناخته شود حتما باید نشستهای علمی آغاز کننده کار باشد.»
سنگنگارههای طرقبه و شاندیز ظرفیت ثبت جهانی دارد
قُبوستان، منطقهای در 60 کیلومتری باکو را مثال میزنیم و از میزان شناخت تمامی مردم شهر درباره سنگنگارهها میگوییم، اکبری پاسخ میدهد: «سنگنگارههای قبوستان ثبت جهانی شده است و به همین خاطر مردم شهر باکو نسبت به آن اطلاعات دارند، به عقیده من سنگنگارههای ما هم همین اندازه ارزش دارند.» میپرسیم برای ثبت جهانی آن چه باید کرد؟ میگوید: «اول باید میزان اثر مشخص شود، باید همه را دعوت کنیم تا روی پروژه کار و نقطه نظرات خودشان را بیان کنند. سپس بر اساس این اطلاعات باید مشخص شود که آیا این سنگنگارهها همسطح سنگنگارههای قبوستان است یا پایینتر یا بالاتر؟ البته این تنها یک روش علمی است. ما منتظر خواهیم بود که با روشهای علمی و دقیق کار را پیش ببریم.»
شهرداریهای طرقبه و شاندیز باید از سنگنگارهها محافظت کنند
از وضعیت فعلی سنگنگارهها و احتمال طولانی شدن روند این تحقیقات و آسیب دیدن سنگنگارهها در این مدت که گله میکنیم میگوید: «ما به شهرداری طرقبه و شاندیز پیشنهاد دادیم و گفتیم شما باید آستین بالا بزنید. البته که ما هم کنارتان خواهیم بود اما شما باید شروع کننده کار باشید و کار را دست بگیرید. ما حتما حمایت میکنیم اما از ما توقع نداشته باشید همه استان را رها کنیم و فقط به طرقبه بپردازیم.»
محوطهسازی شود اما پارک تخصصی فعلا خیر
پیشنهاد سال95 فرماندار طرقبه و شاندیز مبنی بر تبدیل کمرمقبولا به پارک ملی سنگنگارهها را با معاون میراث فرهنگی استان در میان میگذاریم و نظرش را جویا میشویم. میگوید: «اینکه کمرمقبولا یک پارک طبیعی با مسیر بازدید ایمن و تابلوگذاری شده با نور مناسب بشود، خیلی هم خوب است، اما لازم است دقت کنیم ساختوسازی در این پارک صورت نگیرد و حالت طبیعی آن حفظ شود. برای تبدیل این پارک به پارک تخصصی هم لازم است قبلا جلسات علمی و نشست برگزار شود و تحقیق درباره این پارک به دانشگاه و مجامع علمی بیاید.»
اکبری در پایان تعداد کلونی سنگهای شناسایی شده در درههای طرقبه و شاندیز را بر اساس تحقیقات دهههای گذشته 53 کلونی بیان میکند.