به گزارش شهرآرانیوز؛ ۱۷ سال پیش که حزب بعث عراق سقوط کرد، آیین پیادهروی اربعین بار دیگر احیا شد. از آن سال به بعد هر ساله جمعیت عشاق بیشتر و بیشتر شده تا رسیده به بیش از ۲۰ میلیون زائر پیاده. این یعنی امسال که بهخاطر کرونا پیادهروی اربعین تعطیل شده، بیش از ۲۰ میلیون دل، بیقرارِ قدم قدم، رسیدن به یار است. همین بیقراری را بهانهای کردیم تا چند نفر از زائران پیاده اربعین، اینجا و از دل مشهد، شهر آقا امامرضا (ع) به آقا امامحسین (ع) سلام بدهند.
برشی از آخرالزمان
محمد مهدی خالقی - فیلم ساز
من به روایتی دوبار به پیادهروی اربعین رفتهام و به روایتی سهبار. یکبار برای ساخت فیلم مستند از گروهی رفتم که اتفاق خوبی را در اربعین رقم میزدند؛ آنها تعدادی عروسک و اسباببازی برای کودکان مسیر پیادهروی اربعین ساخته بودند و به بچهها هدیه میدادند و ما دربارهشان یک فیلم کوتاه ساختیم. آنبار بهطور کامل مسیر را پیاده طی نکردم. دوست داشتم مثل بقیه مردم به این سفر بروم؛ همین بود که دو سال بعد با خانواده عازم شدیم و این مسیر را طی کردیم. پیادهروی اربعین سفری فراموشنشدنی و تکرارنشدنی است؛ یک برش و نمونهای است از آن چیزهایی که ما اعتقاد داریم در آخرالزمان بعد از ظهور حضرت مهدی (عج) اتفاق میافتد و به ما وعده داده شده است.
اما روایت بار سوم برمیگردد به سال پیش که برای پیادهروی به عراق نرفتم، اما به شکل دیگری در مسئله پیادهروی اربعین شریک بودم. پارسال با کمک یکی از دوستان و جمعی از بچههای هنرمند زاهدان، به این منطقه رفتیم برای استقبال از زائران پیاده پاکستانی که مسیر عبورشان ایران است و در زاهدان اقامت کوتاهی دارند. هدف، آموزش و همراهی با بچههای هنرمند زاهدانی بود و اینکه فیلم مستندی از این واقعه ساخته شود. تجربه شیرینی بود، زیرا درحقیقت یک نوع مشارکت در پیادهروی اربعین بود و میشد مسئله جهانی اربعین را از یک زاویه متفاوت دید؛ مسئلهای که زوایا، قصهها و روایتهای بسیاری در سراسر جهان دارد و آن مرحله نهاییاش در عراق اتفاق میافتد. اما امسال هم که نمیتوانیم به چنین سفری برویم، به نظر میرسد خود فراق زیارت اربعین باعث میشود که ما قدرش را بدانیم و فکر کنیم به این ثروت و گنج، به این بهشتی که در آن حضور داشتهایم و برای سالهای بعد برنامهریزی و سعی کنیم در خودمان تغییر ایجاد کنیم.
مهمترین دستاورد سفر اربعین میتواند تغییر در یکیک آدمها باشد برای رسیدن به ارزشهای والای اسلامی، انسانی و اخلاقی. طبق تأکید رهبر معظم انقلاب بر خواندن زیارت اربعین که جزو نشانههای مومن به حساب میآید، فکر میکنم بشود با خواندن این زیارت، قدری درد نرفتن به پیادهروی را التیام بخشید. ضمن اینکه آنهایی که امسال نیت سفر داشتند و امکانش فراهم نشد، بیایند به اندازه همان ایامی که در پیادهروی میگذراندند، وقتشان را به مسئله مواسات، همدلی و دستگیری از مستضعفان و محرومان جامعه اختصاص بدهند و نیت کنند که بهجای پیادهروی، این کار را انجام میدهند.
دلخوشیم به سلام از راه دور
بسم رب الحسین. سفر اربعین با همه جذابیتها و حال خوب پیاده روی اش، امسال به آرزویی دست نیافتنی تبدیل شده و داغش را بر دل همه مان گذاشته است، داغی که التیامی ندارد و ما دل خوش کرده ایم به روضهها و سلامهای از راه دور. مزه آن روزهای گرم و سخت و پرتاول و خستگیهای مفرط پیاده روی از خاک پدری به عرش خدا، هنوز به وضوح زیر دندانمان است و هروقت سلامی رو به کربلا میدهیم، همه وجودمان از این فراق آتش میگیرد. اما این ماییم و تکلیف این روزهایمان، تکلیفی که عقل ما به اقتضای شرایط موجود صادر میکند و ما به خوبی میفهمیم که بزرگان و علمای ما بر چه مبنایی منع از سفر میکنند.
درست است که در روایات به حضور در مکانهای مقدس، به ویژه حرم سیدالشهدا (ع) بسیار تأکید شده است، از آن بیشتر، به ارتباط قلبی و روحی محبان اهل بیت (ع) با ایشان اشاره شده که این نکته زمان و مکان نمیشناسد و در هر زمانی، با هر مسافتی به ما این اجازه را میدهد که به ائمه هدی متوسل شویم و از جان و دلمان گره گشایی کنیم. شکوه پیاده روی اربعین به عنوان یک نماد بین المللی از عظمت و هیبت واقعه عاشورا، انکارناشدنی است، اما باید به این مهم توجه کنیم که ما موظف به وظیفه ایم، نه احساساتمان. این موقعیتها تمرین پرورش نفس است، پرورش نفس برای نزدیک کردن رابطه قلبی خود با امام معصوم، فارغ از مناسبتها و حرمها و.
شکی در این نیست که ما به هردو اینها نیاز داریم، اما این دلیل نمیشود که اگر راه حرم بسته شد، سیر نفسانی ما نیز متوقف شود. همین جاست که به ما تأکید شده است که ارتباط قلبی خود را با خداوند متعال و ائمه معصوم تقویت کنیم. قرائت ادعیه، شرکت در مجالس روضه، مطالعات معرفت افزا و عبادت در مسیر خدمت به مردمی که این روزها گرفتارند، اگر اجرش از پیاده روی بیشتر نباشد، کمتر نیست و ما به این باور داریم و روی این مسائل حساب ویژه باز کرده ایم. امیدواریم به خان کرم سیدالشهدا (ع) و عنایات خاصه ایشان به عزاداران و محبانشان، و به این سلامهای از راه دور دل خوش کرده ایم.
جواد خانی، عضو موکب القلم، ۳ نوبت زیارت
در انتظار معجزه
نمیدانم حال بقیه مسافران اربعین چگونه است؛ اما این را خوب میدانم که حال دلم اصلا خوب نیست. پاهایم برای رفتن به این سفر و تجربه دوباره خستگیها و تاولهای این راه، بی قراری میکند. پنج سال پی درپی، در چنین روزهایی به برکت چله زیارت عاشورا، راهی کربلا بودم. یادش به خیر دغدغهها و نگرانیهای شیرینِ پیش از عزیمت به پیاده روی اربعین، از راضی کردن خانواده گرفته تا سپردن فرزندانم به مادری عزیزتر ازجان، بستن کولهای سبک، سفر تا مرز و شوق عبور از آن.
یاد پیاده روی در خنکای نیمه شب و سپس، پیداکردن جای خواب در بین موکبهای شلوغ هم به خیر. موکبهایی که خانه ام نبود، ولی استراحت کوتاه در آنها عجیب به جسم خسته، جان دوباره میداد. یادش به خیر مرور پیوسته مصیبتهای اسرای اهل بیت (ع) و اشکهایی که به یاد اشکهای بی بی زینب (س) بی اختیار جاری میشد. همیشه اعتقاد داشته ام که پیاده روی اربعین، همراه شدن با قافلهای است که سالار آن، عمه سادات و حضرت سجاد (ع) هستند و اگر این نبود، شیدایی برای سفری پررنج، چه معنایی میتواند داشته باشد؟
میوه این زیارت با آن همه مرارت و مشکلات، عطش بیشتر و رویش تازه جوانههای عشق است؛ طوری که حتی هنگام زیارت وداع هم به سال آینده و توفیقی دوباره فکر میکنی. چه بهشتی بود اربعین... نمیدانم به کدام گناه و با خوردن کدام میوه ممنوعه از این فیض محروم شده ام. هنوز هم ناباورانه منتظر معجزه ام؛ چیزی از جنس یک خبر که دقیقه ۹۰ اعلام شود و بگوید که راه باز است، بسم ا.... میان کشمکش عقلی که میگوید باید میماندی و خوب کردی که ماندی و عشقی که میگوید کاش آنجا بودی، به چند دلخوشی، دلگرم شده ام؛ به اینکه اگرچه لیاقت خستگی و وصال به زیارت را نداشته ام، غریبهای عزیز در آن سرزمین، برای انجام زیارت اربعین، نائبم شده است. دلخوشم به کلام حضرت اباعبدا... که فرمودند: هر آنکه در دل خود به یاد ماست، زائر ماست. دست ارادت بر سینه و با قلبی مملو از یادتان عرض میکنم: حضرت عشق! زیارتم را بپذیر. امسال، به ناچار، به تو از دور سلام.
فاطمه شهامت، ۵ نوبت زیارت
حال ما خوب است، اما تو باور نکن
دیگر برایت عادی شده بود. شیطان بود یا هر چیز که میخواهی اسمش را بگذاری، یک ماه مانده به اربعین، خاطرات پیاده روی سالهای گذشته را پیش چشمت میآورد. مثلا زخم و تاول پاها که سادهترین سختی این راه بود و نمیگذاشت درست راه بروی یا مثلا آن دفعه که زیر باران ماندی و تب و لرز، روی جسمت چنبره زده بود و بنای برخاستن هم نداشت. یا آن دفعه که اعضای کاروان یکی یکی با علائمی مشابه به بستر بیماری میافتادند و چند روزی زمین گیر میشدند. یا آن شب که از زور خستگی نای راه رفتن نداشتی و موکب خالی پیدا نمیشد یا آن روز که راه را گم کرده بودی...
صدایی که منبعش را نمیشناختی فیلمها را از بایگانی ذهنت بیرون میآورد و صحنهای را نشانت میداد که حرم اباعبدا... (ع) جای سوزن انداختن نداشت و چشمهای به اشک نشسته ات، حسرت حضور زیر قبه حضرت را مرور میکرد. دست آخر هم پیشنهاد میداد که بی خیال سفر شو، خدایی که خداست شاید در فرصتی بهتر، زیارتی به دور از ازدحام را نصیبت کند.
نفس لوّامه بود یا هر چیز که میخواهی اسمش را بگذاری، یک ماه مانده به اربعین، خاطرات پیاده روی سالهای گذشته را پیش چشمت میآورد؛ مثلا میزبانهایی که فقر از سر و روی زندگی هایشان میبارید، بااین حال به عشق اباعبدا... (ع) روی فرششان سفره میانداختند، بهترینهایی را که در توانشان بود، پیش رویت میگذاشتند و با زبان اشاره التماس میکردند که بفرما. یا مثلا آن دخترک که با عبا و روسری مشکی مندرس در مسیر پیاده روی زوار ایستاده بود و توی سینی اش مقداری نان خشک دیده میشد.
مردم چه خوب معنی اخلاصش را میفهمیدند و برای برداشتن نانهای متبرکش سر و دست میشکستند. یا مثلا هم کیشانی که زبانت را نمیدانستند و تا میدیدند از خستگی، نای برداشتن کوله پشتی ات را نداری، ناگفته به یاری ات میآمدند. یادت هست عمودهایی را که شمارشان بالا میرفت و اشکهایی را که روانتر از قبل روی چهرهها جاری بود؟
یا مثلا زیارت عاشوراهایی که زمزمه شان شب و روز نمیشناخت و از تو، آدم دیگری ساخته بود؟ پیاده رویهای شبانه، خلوتهای بی نظیر، زیارت ائمه نجف، سامرا، کاظمین، کربلا و باز هم کربلا...
امسال، کار به کشمکش این دو نکشید که اگر میکشید باز هم دومی برنده میشد و عازم میشدی به سفری پررنج با حلاوتی عجیب وغریب که گفتنش به زبان نمیآید. عازم میشدی اگر خدا میخواست و خدا نخواست، بی آنکه چرایش را بدانی. چیزی که برایت مانده است یک مشت حسرت است با چاشنی بغض.
بگذریم. حال من و دیگر جاماندگان پیاده روی اربعین خوب است، اما تو باور نکن.
سعید شجری، ۳ نوبت زیارت
تاولهایی که آرزو میشوند
دمپایی یا کفش اسپرت؟ کدام را باید همراه خودم ببرم. گوشی زنگ خورد و بیمقدمه «تو که بدون بالش خودت خوابت نمیبره میخوای کجا بری؟ اصلا تا حالا غیر دستپخت مامانت چیز دیگهای خوردی» زنگ زده تا منصرفم کند. موفق نمیشود، اما مردد میشوم. خودم هم شنیدهام نظافت خیلی رعایت نمیشود و پیادهروی خیلی زیاد است، اما باید برای یک بار هم که شده تکلیفم را با خود مشخص کنم؛ هم دمپایی را میگذارم داخل کوله و هم کفشهای پیادهروی.
الان که به آن روزها فکر میکنم با خودم میگویم فقط لطف خود امام حسین (ع) بود که من را طلبید و رفتم. در مسیر نه تمیزی و کثیفی مهم بود نه جای خواب. مغناطیسی دارد که همه را به خود جذب میکند. زائر امام حسین (ع) بودن کافیاست تا همه با تو مهربان باشند؛ همه نوکرت باشند. بندهای اسارتت هر چه هست؛ پاره میشود. کمی که پایت خسته میشود تازه اول خوشحالی است، درد سنگینی شانه در دلت گل میکند تا خودت را بگذاری جای بیبی زینب کبری که «چگونه این مسیر را طی کرده؟» مسیری که به یاد آنها و کاروان اسرا در اربعین حالا تکهای از بهشت است.
مسیری که تبلور کوچک زمان ظهور است و این کوچک است، بزرگ را تصور کنید. تصور بودن در رزمایش آمادگی ظهور چنان دلتان را قرص میکند که قدم پشت قدم بردارید و برسید.
حالا که بهشت اربعین و تاول پاها آرزو شده از همینجا شروع کنیم و شبیه معشوق باشیم. پس گوش دل را باز کنید تا جواب سلامتان را از نزدیک و خودش بشنوید. السلام علیک یا عشق؛ به تو از دور سلامای عشق.
فاطمه شرکت توتونچی، ۲ نوبت زیارت
زائر همیشه حسینیم، هر کجا باشیم
ھرسال ھمین روزها بود که مهیای سفر به کربلا میشدیم و با رفقای چندساله و قدیمی راه میافتادیم سمت کربلا؛ هربار از جادهای میرفتیم که معروف بود به طریق العلما. این جاده چندکیلومتری از جاده اصلی دور است و صفای دیگری دارد. یک بار در این مسیر به موکبی رسیدیم که دختربچهای عراقی خادمش بود و از زوار پذیرایی میکرد. نوای «حلابیکم، حلابیکم» که زمزمه میکرد، توجه ھر رهگذری را جلب میکرد.
ما هم میهمان موکبش شدیم. یکی از رفقا مِن باب تشکر، هدیهای تقدیمش کرد و دخترک شروع کرد به خواندن روضه خانوم حضرت رقیه (س). عجیب بود یک کودک روضه کودک امام (ع) را میخواند؛ حال چشمهایمان بارانی شد. عین همین الان که عجیب دلتنگ خاطرات خوب آن مسیر شدهام و حتی دلم برای لحظه ھای عادی آن مسیر تنگ شده است. نمیدانم بوده که زائر پیاده باشید؛ بوده که دل بدهید به مسیر دلداگی و قدم بگذارید توی جاده؟ حتی خستگی و بی حالی آدم، قشنگ است به سبب اینکه میدانید در چه مسیری قدم برمی دارید و قرار است به چه سرزمینی برسید.
در کل مسیر به فکر مصیبت ھایی ھستید که به بی بی جانمان، حضرت زینب (س)، گذشته. هرگز فکر نمیکردم امکان تجربه مجدد آن حال و ھوای وصف نشدنی و خاص برای امسال مقدور نباشد و سعادت زیارت سلب شود و چنین در حسرت بمانیم، اما ناچاریم به دل سپردن به خاطرات و خدمت به عاشقان اباعبدا... (ع). این است که امسال با رفقا سعی کردیم عزاداری محلهای راه بیندازیم و با رعایت ضوابط معین، فضای عزاداری را آماده کنیم برای مردم و با شرایط پیش آمده بسازیم تا ان شاءا... امسال اسممان را در لیست نوکرھا نوشته باشیم و برات کربلا را برای سال ھای آتی بگیریم. هرچه نباشد ما زائر همیشه حسینیم، هر کجا باشیم.
سید محمدصادق علوینیا، ۷ نوبت زیارت
امسال زائر امام حسین (ع) زمان باشیم
ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه
امسال به دلیل ویروس کرونا توفیق پیاده روی اربعین و زیارت عتبات عالیات از محبین و مشتاقان امام حسین (ع) سلب شد؛ حال که این توفیق عظیم از ما سلب شده است، چگونه با اهل بیت عصمت و طهارت مواسات داشته باشیم؟ توفیق راهپیمایى اربعین نداشتیم، اما توفیق قدم برداشتن برای خدمت رسانی به امام زمان عجل ا... تعالی فرجه الشریف، از ما گرفته نشده و راهش بسته نیست.
برای التیام قلب اندوه بار حضرت مهدى (عج)، روحنا و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه، هزاران راه هست که باید بجوییم و بپوییم آنها را.
مثلا میشود به اندازه هزینه سفر کربلا برای امام زمان (عج) خرج کنیم. میتوان با انجام کارهای فرهنگی و برپایی یک موکب یا یک مجلس فرهنگی، مخصوصا در حاشیه شهر مشهد که به شدت نیازمند امور معنوی هستند، به آنها خدمت کرد و با اهدای بستههای فرهنگی یا برگزاری مسابقات فرهنگی، بذر محبت به امام حسین (ع) و اولاد معصومش را در دل، بیش از پیش شکوفا کرد.
زائر هرساله امام (ع) که پیاده به پابوس میرفتی! یک هفته از کار و زندگی ات بزن و تمام وقتت را وقف مولاى طرد و تنهاشده ات کن و در انجام کار فرهنگی تلاش کن و آن قدر برایش قدم بردار تا پایت تاول بزند! همین که بتوانی یک نفر را به امام زمان (عج) وصل کنی قطعا برنده ای؛ و این را بدان؛ جامانده واقعی کسی است که زیر قبه امام حسین (ع) هم میرود و برای فرج دعا نمیکند. پس هرقدر که به امام حسین (ع) ارادت داری، برای امام حسین (ع) زمانت، حضرت صاحب الزمان (عج)، دعا کن.
اللهم عجل لولیک الفرج.
یک زائر جامانده، اربعین ۹۹، ۵ نوبت زیارت