مهتاب علی نژاد | شهرآرانیوز؛ هویت زنان به گونهای شکل گرفته است که ایثارگر و حمایتکننده باشند. حس ایثارگری زنان که در هویت ایرانی به دلایل فرهنگی قویتر جلوه میکند سبب میشود آنان پیش از آنکه سلامت خود را در نظر بگیرند سلامت سایر افراد خانواده و کسانی را که در برابرشان احساس مسئولیت دارند در نظر آورند. ازخودگذشتگی در اثر یادگیری اجتماعی در هویت زنان شکل گرفته است و امری اجتماعیفرهنگی است. سلامت جسم یا سلامت روان زنان در واقع انشعابی از سلامت اجتماعی است. حال آنان خوب است اگر حال خانوادهشان خوب باشد و بیمار و رنجور میشوند اگر چنانکه انتظار دارند نیازهای خانواده تأمین نشود.
خودمحوری یا دیگرمحوری؟
باید تأکید کرد سلامت زنان از یک سو به میزان توجه خودشان به میزان سلامتشان و از سوی دیگر به میزان توجه جامعه و نهادهای اجتماعی به سلامت آنان بستگی دارد. جالب است بدانید حتی زمانی که میگوییم سلامت زنان به میزان توجه خودشان به حفظ سلامتشان بستگی دارد، باز هم پای جامعه در میان است، زیرا زنان از طریق فرایند جامعهپذیری و پرورش از کودکی تا بزرگسالی و آموزههای فرهنگی است که نوع رفتار با خود و میزان توجه یا رسیدگی به سلامت خود را فرامیگیرند. اگر به تجربیات خود رجوع کنید، احتمالا نمونههای متعددی از سبک خودمراقبتی را در میان زنان اطرافتان از خودتان گرفته تا مادران و خواهران و مادربزرگها و ... خواهید دید. میزان در اولویت قرار دادن خود در بین زنان متفاوت است. برخی رویکردی خودمحورتر و برخی رویکرد دیگرمحور دارند که به دلیل آموزشهای متفاوت خانوادگی و نسلی است، زیرا یکی از منابع بیقیدوشرط آموزشی زنان مادران و مادربزرگها در نسلهای پیشین هستند.
تقدس ازخودگذشتگی
اگر این سبکهای گوناگون را با دقت بیشتری ارزیابی کنید، به نقطه مشترکی بین همه آنها خواهید رسید. درک مشترکی از هویت زنان در همه آنان مشترک است: ایثارگری و تلاش حداکثری در راه تأمین نیازهای متفاوت افراد خانواده و دیگران مهم زندگیشان. روح جمعی غالب بر هویت زنان ازخودگذشتگی است. این امر در میان همه زنان جهان مشترک است، میزان فراوانی و عمق آن بسته به فرهنگ هر جامعه تفاوت دارد. در فرهنگ ایرانی، تقدس این ازخودگذشتگی آن را به بخشی جداییناپذیر از هویت زنان تبدیل کرده است. زنان سلامت خود را برای تأمین سلامت سایر افراد خانواده به مخاطره میاندازند، زیرا مادران و مادربزرگان آنان نیز چنین عمل میکردند. علت این است که جامعه از آنان انتظار دارد منبع لایزال عاطفه باشند و تحت هیچ شرایطی از ازخودگذشتگی دریغ نکنند.
زنان سالم از توانمندی بیشتر فرزندپروری برخوردارند
از سوی دیگر، سلامت زنان همبستگی مستقیمی با میزان توجه جامعه و نهادهای اجتماعی به موضوع سلامت دارد. به طور عقلانی و معمول، جوامعی که نهادهای اجتماعی آنها آگاهانه و مدبرانه طرحهای آموزشی و آگاهیبخشی و حتی تأمینکنندگی و اختصاص منابع برای اجرایی شدن طرحهای سلامت زنان را مورد توجه قرار دادهاند در بسترسازی برای تأمین سلامت عمومی جامعه نیز موفقتر عمل کردهاند، زیرا زنان سالم از توانمندی بیشتری برای پرورش نسل برخوردارند.
کووید ۱۹ و تأثیر آن بر سلامت زنان
زندگی در جهان پرمخاطره کنونی که با فشارهای اقتصادی مضاعف همراه شده وضعیت سلامت روان کل جامعه را در معرض آسیبهای متعدد قرار داده است. در این میان، مخاطرهآمیز شدن سلامت زنان که کانون خانواده نیز بر درایت و دانش و سلامت آنان استوار است و از آنان انتظار میرود آرامشدهنده سایر اعضای خانواده در شرایط بحرانی زیست اجتماعی و فردی باشند از این روند مستثنا نیست. بهویژه به این علت که بحران کووید ۱۹ و فراز و فرودهای قرنطینههای خانگی و محدودیتهای اشتغال و افزایش دورکاریها سبب شده روند معمول زندگی زنان با مخاطرات تازهای نظیر حضور مداوم اعضا خانواده در منزل روبهرو شود که سبک معمول زندگی زنان را تغییر داده است.
به این دلیل از حضور پررنگتر یا مداوم سایر اعضای خانواده به صورت بیستوچهارساعته در منزل با عنوان «مخاطره» یاد کردم که طولانی شدن مدت این بحران و افزایش تنشهای موجود در خانوادهها این موضوع را بر پژوهشگران اجتماعی آشکار کرد که افراد جامعه برای تعامل مثبت و همزیستی طولانیمدت در فضای محدود منازل شهری و در تنگناهای اقتصادی آموزش ندیدهاند و مهارت کنترل خشم، همدلی، مدیریت بحران هنگام کاهش منابع و امکانات جامعه و متعاقب آن در کانونهای خانوادگی را نیاموختهاند. در این میدان تنگنای زیستی، زنان بر اساس رویکردی هویتمحور و فرهنگی سعی داشتهاند و دارند که بحرانهای درون کانون خانواده را که ریشه اجتماعی دارند مدیریت کنند.
این در حالی است که خودشان نیز در معرض آسیبهای متعددی از قبیل اضطرابهای ناشی از تأمین نشدن اقتصادی برای بقای خود و خانوادهشان هستند. استرسها و فشارهای اجتماعی زندگی مدرن که این روزها با اضطرابهای اقتصادی متعدد و خستگیها و افسردگیهای ناشی از طولانیمدت شدن بحران کووید ۱۹ جلوهای مضاعف به خود گرفتهاند، در ابعاد متفاوتی سلامت زنان را بیش از گذشته در معرض خطر قرار دادهاند.
سازمانهای اجتماعی اعم از سازمان بهداشت و درمان تا آموزش سعی دارند با طرح همایشها و غربالگریها و برنامهها توجه عمومی را به افزایش آگاهی درباره اهمیت سلامت زنان در بین زنان و سایر اقشار جامعه جلب کنند، این نکته مهم است که سازمانهای متعدد تنها قادر خواهند بود مسیرهای حفظ سلامت را خاطرنشان کنند یا با برنامههای کوتاهمدت خود و تخصیص امکانات اولیه در بحث سلامت جسم وارد شوند و زنان را ترغیب کنند در کنار امر فرهنگی و انتظارات اجتماعی ایثارمحور، جایی هم برای توجه روزانه یا سالانه برای حفظ سلامت خود باز کنند.
جامعه به اصلاح تغییر نگرش نیاز دارد
این تدابیر راهگشا و خوباند، کوتاهمدتاند. علاوه بر آن، به تأمین اقتصادی نیاز دارند که برای همه زنان، دستیابی یکسان به راهکارهای پیشنهادی یا الزامی نهادهای اجتماعی امری پایدار نخواهد بود. اهمیت مدیریت بدن از جمله دستاوردهای اجتماعی در راستای حفظ یا افزایش یا حتی تلاش برای جلوگیری از فروپاشی سلامت زنان است. طبق پژوهشهای اجتماعی حوزه زنان، به نظر میرسد تمهیدات نهادی و سازمانی نظیر توجه دادن و آگاهیبخشی در زمینههای پزشکی مانند بهداشت باروری و خودمراقبتیهای لازم در فرایند زیست زنان از نوزادی تا مرگ، رویکردی مثبت و امیدبخش است، توجه به ریشهیابی علل اجتماعی بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی برای زنان مدل کارآمدتری برای حفظ یا سوق دادن جامعه به سوی جامعه سلامت خواهد بود. باورهای فرهنگی و انتظارات اجتماعی که از زن امروز در عرف اجتماعی وجود دارد مطابقت متناسبی با هویت زن امروز ندارد.
چنانچه جامعه بتواند انتظارات خود را اصلاح کند و نهادهای متولی به اصلاحات فرهنگی در راه فهم هویت امروزی زنان گام بردارد نوید روشنی خواهد بود برای سلامت زنان و سلامت عمومی جامعه، زیرا زنان به فهم صحیح و کمتناقضی از خود با توجه به معیارها و انتظارات اجتماعی دست خواهند یافت و کاهش تناقضهای میان آنچه از زنان خواسته میشود و آنچه ایشان میتوانند برآورده کنند با توجه به شرایط و امکانات زیستی عصر ارتباطات و بحرانهای فرهنگی و اقتصادی، به عملکرد بهتری در زمینه خودمراقبتی زنان و شفافیت مسیر برای سیاستگذاران عمومی در حوزه سلامت جامعه منجر خواهد شد. سلامت زنان امروزه بستگی مستقیمی با رفع تناقضهای موجود میان هویت زن امروز با انتظارات اجتماعی متضاد از او دارد. سلامت جسم در گرو سلامت روان و سلامت روان در گرو فهم روشن از هویت زنان است.