برخی میگویند این غائله خوابیدنی نیست، این غائله نزولی شدن سیر توان اقتصادی و صعودی شدن قیمت دلار و بازیهای سیاسی و اقتصادی خاکستریساز، همانها که روزبهروز بر زندگی جمعی اثر میگذارد و حس نومیدی را قوت بیشتری میبخشد، حس نومیدی از امکان دستیابی به رفاه نسبی و برنامهریزیهای بلندمدت برای آیندهسازی. شاید بتوان گفت اکثریت جامعه که شامل طبقات پایین و متوسط اجتماعی هستند نهتنها چشماندازی برای آینده روشن ندارند بلکه اکنون را هم ازدسترفته مییابند.
این اکثریت این روزها که علاوه بر محاصره در بحرانهای ناشی از کووید ۱۹ محاصرههای اقتصادی ناشی از سوءمدیریتها را هم تجربه میکند، در بیشتر موارد، در میان تحلیلهای تجربهمدار خود، میکوشد از کنار امید ازدسترفتهاش آهسته بگذرد یا با اندیشیدن به رویدادهای غیرمنتظره امیدواری را در خود برافروزد. میان این همه اندیشه انسانی که در یک قایق به طور مشترک در تلاطم بحرانهای اقتصادی و ناپیدایی رفاه اجتماعی پارو میزنند، سهم و جایگاه زنان چگونه است؟ هویت سنتی زنان میگوید: آرامش ببخش، امید را شعلهور نگهدار، درزهای کانون خانواده را رفو کن و ازهمگسستگیها را پیوند باش.
هویت مدرن زنان میگوید: بند کفشهایت را محکم ببند و در میدان کارزار اقتصاد، محکم قدم بردار و چارهساز دشواریهای اقتصادی باش. امید را شعلهور نگه دار. اگرچه در نوسان فشارهای روانی ناشی از انتظارات اجتماعی و در میدان رقابت اجتماعی انرژیات را تحلیلرفته مییابی، تسلیم نشو. در محیط کاری و اشتغال بدرخش. در محیط خانواده و خانهداری کم نیاور. به تحصیلاتت ادامه بده. یک زن فیلسوف باش که خوب میداند چگونه یک قورمهسبزی مجلسی و خانوادهپسند ارائه دهد. زنان در این روزهای نوسان رفاه اجتماعی و فقدان ثبات برنامه ریزی مالی به دلیل بحرانهای پیاپی اقتصادی، پاروهایشان را محکمتر در دست گرفتهاند. پارو میزنند و اگرچه آینده در غبار ناپیداست، اگرچه به دلیل اضطرابهای مضاعف اقتصادی و ناتوانی جمعی امیدشان را گهگاه از دست میدهند، زمینگیر میشوند، اما به سبب انتظارات اجتماعی ترکیبی که از نقش سنتی و مدرن زن ایرانی انتظار میرود، همچنان در عرصههای اجتماعی و فعالیتهای اقتصادی بلند میشوند.
هویت ملی زن ایرانی که در جامعه ایران همچنان نقش سنتی را برای زن پررنگ نگه داشته است و او را در فرایند جامعهپذیر شدن به زنی پیوسته راهرو و قوی شونده تبدیل کرده است، زنی که در ناملایمات بازنمیایستد، به زنان در بحرانهای کنونی این امید را میدهد که این روزهای سخت را همانند روزهای سخت دهههای پیشین که تاریخ اجتماعی ایران روایت میکند، پشت سر خواهند گذاشت. هویت زن ایرانی به او آموخته است که برای موفق شدن، از حرکت رو به جلو بازنایستد. با تمام دشواریها به نقشهای اجتماعی یک زن امروزی بپردازد و در کنار آن در خستگیها و ستیزههای اقتصادی، از بخش سنتی هویت خود مدد بخواهد. یعنی کانون خانواده را گرم و روشن نگه دارد تا بتواند آرامش ببخشد و متقابلا از سایر اعضای خانواده آرامش دریافت کند. در اقتصاد پرنوسان این روزهای جامعه ایران و طولانی شدن بحران کووید ۱۹ که عرصه بقا و شکوفایی را در محیط اقتصادی تنگ کرده است، محیط خانوادگی به پناهگاهی برای تجدید قوا و تابآوری تبدیل شده است، زیرا در فرهنگ ایرانی، هویت سنتی زنان به عنوان برپادارندگان آرامش تعریف شده است.
جایگاه زنان امروزه در جامعه ایرانی به عنوان امیدبخشان اجتماعی، امری کتمانناپذیر است. اگرچه حجم دشواریها از توان زنان افزون باشد، با درک روشنی از هویت خویش، خواهند توانست خود و سایر اعضای خانواده و متعاقبا جامعه را در خاکستریهای نومیدی، به سوی فرداهای روشن همراه باشند. با ارج نهادن به جایگاه آنان در مسیر روشناییبخشی به امیدهای خانواده، همراه آنان شوید و قوت قلب باشید.