غلامرضا زوزنی | شهرآرانیوز - هر سال از ۱۳ مهرماه تا ۷ روز بعد آن بهعنوان هفته نیروی انتظامی در کشور گرامی داشته میشود. اما برنامههای امسال بنا به دستور فرمانده نیروی انتظامی بهدلیل همزمانی این هفته با اربعین حسینی و مناسبتهای پایان ماه صفر به تأخیر افتاد. بهاینترتیب مراسمهای گرامیداشت این هفته از ۲۷ مهرماه آغاز شده است و تا ۲ آبانماه ادامه خواهد داشت.
یکی از برنامههای مرسوم و معمول در این هفته پخش فیلم و سریال از تلویزیون است که طرفداران خاص خودش را نیز دارد. این شبها از شبکه ۳، فیلمهای تلویزیونی ۹۰ دقیقهای پخش میشود که به مسائل مربوط به جانبرکفان نیروی انتظامی میپردازد. یکی از این فیلمهای تلویزیونی را با عنوان «مسلوب»، عادل تبریزی، سینماگر مشهدی، کارگردانی کرده است.
ساخته تبریزی
«مسلوب» مانند تمام فیلمهای تلویزیونی از ایندست به موضوع قاچاق اشیای قیمتی و قدیمی و تلاش نیروی انتظامی برای مبارزه با قاچاقچیان میپردازد. در این فیلم، افسر نیروی انتظامی در سالگرد درگذشت دختر و همسرش در مأموریتی با قاچاقچیان اشیای قیمتی مبارزه میکند. قاچاقچیان دختر و همسر یک کارشناس باستانشناس را گروگان گرفتهاند تا کارشناس را مجبور کنند در یافتن زیرخاکیها با آنها همکاری کند. افسر نیروی انتظامی داغدار باید بهگونهای نیروهای ویژه تحت امرش را فرماندهی کند تا نه جان کارشناس بهخطر بیفتد و نه همسر و فرزندش آسیب ببینند.
امکانات، تجهیزات، تخصص و تجربه
شاید بشود گفت «مسلوب» فیلمی مینیمالیستی است. مخاطب در سراسر فیلم با تعدادی تیپ روبهروست که هرگز به شخصیت تبدیل نمیشوند. مخاطب هرگز به درون افراد راه نمییابد و ارتباطش با بازیگران در کمترین سطح خودش باقی میماند. با اینکه شخصیتپردازی و نزدیکشدن به شخصیتهای فیلم میتواند ارتباط مخاطب با فیلم را قویتر کند، در «مسلوب» خبری از این برقراری ارتباط نیست. این نوع شخصیتپردازی به یکی از ویژگیهای فیلمهای پلیسی تبدیل شده است و در مقابل مخاطب با سطح بالایی از احساس هیجان روبهروست.
هیجان در فیلمهای پلیسی نیز نیازمند «اکشن» و صحنههای تعقیبوگریز است. بازهم «مسلوب» کمترین برخورداری را از این صحنهها دارد. همهچیز در فیلم پلیسی ساخته تبریزی در حداقل است. البته تمام این اتفاق حداقلی بهدلیل کارگردانی تبریزی نیست و باید گفت این ژانر در کشورمان از ابتدای ورودش در شکل خود مانده است.
نبود امکانات و تجهیزات از طرفی و نداشتن تخصص و تجربه برای ساخت ایندست فیلمها از طرف دیگر نیز باعث شده سینماگران کشورمان آنطور که شایسته است، نتوانند خود را بروز دهند. البته در برخی فیلمها که سطح خوبی از امکانات و تجهیزات وجود داشته است، از قضا آن معدود فیلمها از نظر محتوا عقب افتاده بودند. ایندست فیلمها فقط به تولیداتی فرمی تبدیل شدهاند که مخاطب را با دریافتهای آنی از هیجان همراه میکند.
غفلت از ژانر جذاب
یکی دیگر از مشکلات جدیای که در همه این سالها فیلمهای پلیسی ایرانی را به چالش کشانده است، به درگیری درونی انسانها برمیگردد. در همین فیلم تبریزی، افسر پلیس بهدلیل نبود همسر و فرزندش دچار درگیریهای درونی است که این موضوع او را از فعالیت فیزیکی بازمیدارد. درگیریهای شخصی و فردی و درونی در میان شخصیتهای پلیس به قالبی مرسوم در فیلمهای سینمایی و تلویزیونی پلیسی در ایران تبدیل شده است. در فیلمهای پلیسی ایرانی بهطور معمول شخصیت پلیس که در مرکز ماجرا قرار دارد یا مشکل خانوادگی دارد یا بر اثر حادثهای از نبود همسر و فرزندان خود رنج میبرد. این قالب در بعضی فیلمها خوب از آب در آمده است و در بسیاری چنگی به دل نمیزند.
آمیختهشدن مفاهیم ارزشمند با اهداف نیروی انتظامی و القای مفاهیم ملی و مذهبی در فیلمهای پلیسی نیز یکی دیگر از چالشهای ژانر پلیسی در کشورمان است. در واقع عینیکردن مفاهیم والای ارزشی و بهتصویرکشاندن آنها در قالب فیلم، به تمرین و تجربه نیاز دارد. فیلمسازی که نتواند بهدرستی این مفاهیم را از فیلتر ذهنی خود عبور دهد و آنها را با سروشکلی درست در داستانی متناسب به نمایش بگذارد، با خطر شعارزدگی روبهروست. دنیای فیلمهای پلیسی در عین حال که سینمای پرمخاطبی است، در کشور ما فراموش شده است. جای اینگونه فیلمها که هم در فرم و هم در محتوا حرفی برای گفتن داشته باشند، در سینما خالی است. بیگمان تماشای فیلمهای اکشنپلیسی روی پرده سینما و قاب تلویزیون جذابیتی کمنظیر دارد که توجه هنرمندان و حمایت مسئولان را میطلبد.