به گزارش شهرآرانیوز، کارگردان جوان نمایش «رومئو و ژولیت» که نمایشش در سیوهفتمین جشنواره تئاتر فجر درخشید، قرار بود این نمایش را بازتولید کند و سال ۹۹ در چنین روزهایی آن را روی صحنه سالن تئاتر مولوی تهران ببرد که بهدلیل شرایط کرونایی، از بهمنماه سال گذشته تمریناتش تعطیل شده است. مسعود صفری این روزها در کنار مطالعه و تحقیق، مشغول بازی در پروژهای نمایشی در پایتخت است. او که سالها روی یک طرح تحقیقی کار میکند، معتقد است: «باید در سازوکار تولید هنرهای نمایشی به گذشته بازگردیم.»
مسعود صفری با بیان اینکه شرایط بیماری کرونا بهگونهای است که کار تئاتر بهویژه تمرین را سخت کرده است، میگوید: این معضل ویژه مشهد نیست، اما نکته فراموششدهای که باید به آن توجه کرد، نبود زیرساخت برای حمایت از هنرمندان است. کمبودی که اگر وجود نداشت، در این برهه خطرناک هنرمندان میتوانستند به تولیدات دیگری دست بزنند یا دستکم از نظر معیشتی و روانی در حالت بحرانی قرار نگیرند.
بیشتر بخوانید: نمایش «کشتهشده» روی صحنه تئاتر مستقل مشهد
صفری که میگوید سالها بهصورت پژوهشی روی موضوع تئاتر کار میکند، توضیح میدهد: نظر من این است که سازوکار تولید هنرهای نمایشی در ایران متناسب با وضعیت اجتماعی و اقتصادی ما نیست. یعنی از اساس نه دولت آنچنان از تئاتر حمایت میکند و نه ما شرایطی داریم تا مثل شرکتهای اروپایی سازوکار اقتصادی داشته باشیم. بنابراین فکر میکنم باید بازگشتی داشته باشیم به تئاترهای ایرانی مثل معرکهگیری که واسطهای بهنام دولت ندارد و بهطور مستقیم با مردم ارتباط برقرار میکند و اقتصاد خودش را از همانجا تأمین میکند.
او در بخشی دیگر از صحبتهایش میگوید: من فکر میکنم ما بیش از حد تحتتأثیر سازوکار سنت نمایشهای اروپایی قرار گرفتهایم. درحالیکه میتوانیم از فرم تئاترهای ایرانی تأثیر بپذیریم و از فرم سنتها و سازوکار اقتصادی آنها الهام بگیریم.
بیشتر بخوانید: بازدید محمدرضا کلایی و مدیران شهری از پردیس تئاتر مشهد
صفری میگوید لزوم این بازگشت به گذشته فقط بهدلیل کرونا نیست، زیرا هنرمندان تئاتر پیش از کرونا هم از نظر معیشت اصلا وضع درستی نداشتند: «بهعنوان مثال من نتوانستم از نمایش رومئو و ژولیت که خیلی هم پرفروش بود و جوایز زیادی برد، یک هزار تومان دستمزد بردارم، زیرا اگر این کار را میکردم به بچههای گروهم چیزی نمیرسید. کارگردانی که بیش از یکسال وقت گذاشته است روی کار، چقدر باید دستمزد داشته باشد؟ اگر ماهانه یکمیلیون تومان هم حساب کنیم، برای یک سال، من باید ۱۲ میلیون تومان برمیداشتم، اما واقعا چیزی دست مرا نگرفت. از طرف دیگر این دستمزدها با این نرخ تورم برای اعضای گروه بیشتر به یک شیرینی میماند یا غنیمتی که پس از پایان نمایش تقسیم شود، نه دستمزد. از همینرو معتقدم سازوکار اقتصادی نمایشهای سنتی ما بدون واسطه دولت، دستکم تکلیفش روشن بود؛ آدمی معرکه میگیرد و همانجا هم دستمزدش را برداشت میکند، نه اینکه یک سال وقت بگذارد، از هزار جا مجوز بگیرد، اگر همهچیز خوب پیش برود، با هزینه تولید زیاد شاید شانس بیاورد پولی بهعنوان دستمزد دستش را بگیرد.
بهگفته صفری اجراشدن چنین چیزی کار آسانی نیست و در گام اول باید مدیریت شکل و شیوه انقلابی پیدا کند، یعنی از حیطه کلمات و سخنرانیها خارج شویم و برای یک اتفاق عملی تلاش کنیم. درحالیکه وضعیت الان بهگونهای است که مدیران ما بههیچوجه حاضر نیستند با عدهای اهل تخصص مشورت کنند که وضعیت از کجا سرچشمه میگیرد و به کجا میرود.