مرتضی اخوان | شهرآرانیوز - فارغ از اینکه تمام آثار ساختهشده بعد از شیوع کرونا، خوب یا بد از کار درآمده است، باید واقعیتی را قبول کرد؛ اینکه سیمای ملی بعد از همهگیری کروناویروس یا به اجبار یا خودخواسته به سمت استفاده از چهرههای جدید و جوان در عرصه فیلمسازی تلویزیونی رفته است.
سریال
«نجلا» به کارگردانی خیرا... تقیانیپور، شب گذشته و بعد از کشوقوسهای فراوان به پایان رسید تا حالا بهتر و بیشتر بتوان درباره آن صحبت کرد. مجموعهای که اگرچه با حواشیخوانی رسانهای برای توجه به آن، تلاش فراوانی شد، اما حقیقت آن است که هرگز نتوانست موفقیت چندانی به دست آورد و در زمره آثار درجه ۲ سریالسازی سیما باقی ماند.
فرسنگها فاصله با «مدار صفر درجه»
در «نجلا»ی خیرا... تقیانیپور که یک تئاتری تمامعیار است و شاید این اولین تجربه جدی کارگردانی تلویزیونی او باشد، در وهله اول با لهجه جنوبی و موقعیت جغرافیایی، روبهرو هستیم. کارگردان جوان از چه رو و با چه هدفی، کیلومترها دورتر از زادگاهش تهران، آبادان را برای ساخت اولین ساخته تلویزیونی خود انتخاب میکند، موضوعی است که بر همه پوشیده است. با این همه، چالش سخت آقای کارگردان، استفاده درست از لهجه است. شاید یکی از جدیترین دلایل استقبالنکردن مخاطبان سیما از «نجلا»، لهجه آبادانی غلطی بود که به طور غلو شده و فارغ از تکنیکهای مرسوم گفتاری محلی از سوی بازیگران غیرجنوبی فیلم ادا میشد. لهجهای که با لهجه عربیِ بازیگران عربزبان سریال، درمیآمیخت و مخاطب را گیج میکرد و از تماشای فیلم منصرف.
شاید این تصور وجود داشته باشد که لهجه جنوبی ایران و عربی آنقدر پیچیدگی و دشواری دارد که کارگردان راه گریزی از آن نداشته است، اما حقیقت این است که نمونه مشابه و ناقض این را میتوان کتاب «مدار صفر درجه» نوشته احمد محمود دانست. اگرچه شاید در مقام قیاس نتوان یک اثر تصویری را با یک اثر مکتوب مقایسه کرد، اما کتاب «مدار صفر درجه»، نمونه خوبی از شیوه ادای نوشتاری برای لهجه آبادانی است. لهجه شیرینی که در کتاب مذکور به راحتی میتوان آن را ادا کرد و حتی اگر هیچ شناختی از لهجه آبادانی نداشته باشید، باز هم میتوانید بعد از خواندن چند صفحه از کتاب، ناخودآگاه خود را از نظر لهجه و فرهنگ با مردمان خونگرم جنوب کشور همسان ببینید.
قصه خوبی که بد خوانده شد
گروه نویسندگان «نجلا»، مهدی حمزه، حسین امیرجهانی و هادی قربانی اگرچه خط داستانی جذاب و پُرکششی را ترسیم کرده بودند، اما همچون ضعف بسیاری از فیلمنامهنویسان ایرانی که شاید متأثر از سیاستهای سیمای ملی ماست، پایانی خوبی برای آن ننوشتند. «نجلا» ماجرای دختر و پسر عاشقپیشهای است که در دل بحرانهای سال ۵۸ درگیر اتفاقاتی میشوند که آنها را به خاک عراق میکشاند. قصهای که اگر از سوی کارگردان آن خوب خوانده میشد شاید میتوانست پُر از تعلیقهای تصویری باشد که آن را به سمت اثری درخور پیش ببرد. با این حال، قصه خوب «نجلا» پرداخت مناسبی نداشت مورد توجه و استقبال مخاطبان قرار گیرد.
چشمان نجلا
«نجلا» نه تنها در هسته بازیگران اصلی خود یک بازیگر آبادانی یا جنوبی هم نداشت بلکه نقش اصلی آن را دختری اهل تهران و با معیارهای زندگی پایتخت ایفا میکرد. سارا رسولزاده، بازیگر نقش «نجلا» متولد تهران است و در کارنامه هنری او ایفای نقشی کوتاه در مجموعه تلویزیونی «پردهنشین» و حضوری جدی در «عاشقانهها»، سریال شبکه خانگی را میتوان نام برد.
رسولزاده صرفا به خاطر چشمانش که به درستی با نام «نجلا» شخصیت اصلی داستان که به معنی «زنی با چشمان فراخ» است برای این سریال انتخاب شده است. بازیگری که بعد از سالها دوری از جعبه جادویی با نقشی متفاوت و دشوار به روی آنتن رفت، اما در حساسترین زمانهای فیلم، مانند یک آماتور ظاهر شد. به عنوان مثال «نجلا»ی داستان در سکانس کلیدی اعتراف به سفر کربلا برای پیدا کردن فرزندش حسین و تعریف معجزه اباعبدا... الحسین (ع) درهنگام تولد پسرش، آنقدر ضعیف ظاهر میشود که در منولوگ چند دقیقهای، نه تنها قطرهای اشک در چشمانش ندارد بلکه زاری تصنعی او هم خوب از کار در نمیآید.
به عبارتی او در اندازه یک نابازیگر در این سکانس ایفای نقش میکند که نه موسیقی خوب فیلم و نه بازی عمیق حسام منظور هم به او کمکی نمیکنند. البته نباید از این مسئله هم غافل شد که کارگران در بازی گرفتن از ستارههایی، چون حسام منظور هم در این اثر ناتوان بوده است. منظور که در چند سال اخیر، با آثاری، چون «بانوی عمارت» و «برادرجان» در تلویزیون جای خود را باز کرده، در «نجلا» نتوانست به اندازههای قبلی خود نزدیک شود. استفاده بد از لهجه و زبان بدن شاید بدترین اتفاقی بود که برای یک تئاتری تمام عیار، زیر نظر یک کارگردان جوان و البته تئاتری میتوانست رقم بخورد.
حاشیههای «نجلا»
یکی از اتفاقاتی که در طول سریال «نجلا» سرو صدای زیادی در رسانهها و فضای مجازی داشت، ماجرای نطق جلیل مختار، نماینده مردم آبادان در مجلس شورای اسلامی بود. این نماینده، در حالی خواستار توقف پخش این سریال شده که تطابقنداشتن فیلم با واقعیت فرهنگ مردم آبادان را موجب اختلافپراکنی در جامعه دانسته بود. ادعایی که پیشتر بارها در آثار مشابه سیمای ملی که با قومیتهای مختلف سر و کار داشت، از سوی برخی از بهارستاننشینها مطرح شده بود و عمدتا کسی به آن وقعی نمینهاد! با این همه، پاسخ کارگردان جوان، تهیهکننده و حتی گروه بازیگران این اثر نشان از آن داشت که گویی این حاشیهسازی، خودساخته و حاصل روابطعمومی سریال بود تا «نجلا» در شب و روزهای پایانی صفر، مورد توجه مردم قرار بگیرد. اتفاقی که البته تا حدودی رقم خورد، اما در واقع هیچگاه «نجلا»، «مدار صفر درجه» احمد محمود نشد.