امیری| بهگزارش شهرآرانیوز، جایی از فیلم، «قیصر امینپور» پشت پنجرهای در یک مهمانپذیر قدیمی ایستاده است. سالهای گذشته از همان پنجره میتوانست حرم امام رضا(ع) را ببیند، اما در آن زمان همهچیز عوض شده است.
با اینکه چند روزی است ضبط فیلم «کوچههای خراسان» بهنویسندگی محمد نقایی و کارگردانی مشترک امیر بشیری و سجاد انتظاری، از مجموعه چهارقسمتی «روایت» تمام شده است، «حجت طباطبایی»، بازیگر نقش قیصر امینپور، هنوز حسوحال این پلان را فراموش نکرده است.
او که شباهت ظاهریاش به چهره قیصر امینپور دلیل مهم انتخابش برای بازی در این نقش بوده است، اندک طبع شعری هم دارد و بهقول خودش دوبیتیها و اشعاری هم گفته است. با این حال نکته دیگری که ۲ کارگردان این مجموعه را ترغیب کرده است تا از طباطبایی برای ایفای این نقش استفاده کنند، بازیهایی است که از او در تئاتر «بیژن و منیژه» و فیلم «زنبورک» بهخاطر داشتند.
آنگونه که طباطبایی میگوید، در ابتدا برای بازیکردن نقش قیصر امینپور تردید داشت. بازیکردن نقش شخصیتی معروف پیچیدگیهای خودش را دارد و تمرکز زیادی میخواهد و او باتوجهبه گرفتاریهایی که داشته، نگران بوده است نتواند از پس این نقش برآید.
طباطبایی دراینباره میگوید: این کار را یک ماه پیش به من پیشنهاد کردند که سر پذیرفتن یا نپذیرفتن آن در کشوقوس بودم، زیرا بهنظر من بازیکردن در نقش شخصیتی معروف چالشهای خودش را دارد، ضمن اینکه قطعا تمرکز زیادی میخواست و این باتوجهبه گرفتاریهای روزمره من کمی سخت بود. با این حال نقش را پذیرفتم و کار را شروع کردیم.
طباطبایی درباره شباهت چهرهاش به قیصر امینپور میگوید: یکی از دوستانم عکس من و مرحوم امینپور را کنار هم گذاشته و برایم فرستاده بود که از این شباهت خیلی شوکه شدم، اما آنچه باعث شد من درباره این شاعر معاصر کنجکاو شوم، اصرار خواهرم در سالهای گذشته برای رفتن به دانشگاه تهران برای گذراندن کارشناسیارشد ادبیات بود. او میگفت دوست دارد استادش قیصر امینپور باشد. این باعث شد برای شناخت این شخصیت کنجکاو شوم. بعدها هم که شعر «ایستگاه» او را خواندم، بهنوعی با این شاعر آشنا شدم و پس از آن برخی اشعارش را دنبال میکردم که بهنظرم اینها در پذیرفتن آسانتر این نقش برایم تأثیرگذار بود.
طباطبایی از همان ابتدای قطعیشدن ماجرا، درباره اشعار و شخصیت قیصر امینپور جستوجو میکند تا حالوهوای این شخصیت بیشتر دستش بیاید. دراینباره میگوید: با اینکه مثل هر بازیگر دیگری سعی داشتم بیشتر شبیه به نقشم شوم، متوجه شدم کارگردانها بیشتر بر حالوهوای اثر تأکید میکنند، از این رو دستم را باز گذاشتند که این باعث میشد بهتر بتوانم حس شاعرانهای را که در وجودم نشسته بود، دنبال کنم.
طباطبایی میگوید چیزی که بیشتر از همه باعث بازی یکدست و روان او شد، اول بخش شاعرانگی فیلم است که به روحیه خودش هم نزدیک بوده و دوم موضوع امام رضا (ع) است.
بهگفته او این ۲ بخش در فیلمنامه پیوند جدانشدنی پیدا کرده بودند و همین سبب شد او بهعنوان بازیگر بتواند ارتباطهای خوبی با این کار برقرار کند: همه اینها سبب شده بود تا من نه آنقدر در نقش غرق باشم که موبهمو قیصر امینپور را تکرار کنم و نه آنقدر درگیر تکنیک شوم. فقط سعی کردم از هر دوی اینها به مقدار کافی بهره ببرم.
با همه اینها نمیتوان چالشهایی را که یک بازیگر برای نزدیکشدن به چهرهای مشهور با آنها روبهرو میشود، نادیده گرفت. طباطبایی دراینباره میگوید: بهطبع این چالشها از ابتدا همراه من بوده است و همین الان هم منتظرم ببینم خروجی کار چه از آب درمیآید. در حقیقت من در پروژهای بودم که چیزی میان تلهفیلم و تئاتر است. خود مخاطب متوجه خواهد شد قرار نیست صددرصد قیصر امینپور را ببیند، بلکه قرار است با یک برش از حسوحال این شخصیت آشنا شود. اینها کار را راحت میکرد، برای همین با شروع اولین پلانها حس کردم کاملا در نقش قرار گرفتهام. اما نکتهای که سعی کردم خیلی رعایت کنم، درک خواسته کارگردانها بود. در جاهایی اگر تصمیم با خودم بود، طوری دیگر رفتار میکردم، مثلا دوست داشتم حس شاعرنگی بازیام را بیشتر از چیزی که بود، دنبال کنم، اما با درک خواسته کارگردانها توانستم به تعادلی در ایفای این نقش برسم.
در یکی از سکانسها، حجت طباطبایی و «جعفر دهقان» در نقش «باباریحانه» روبهروی هم بازی میکنند. طباطبایی خاطره جالبی از اولین رویاروییاش با این بازیگر مطرح کشور دارد. او تعریف میکند: اولینبار که با آقای دهقان رودررو شدم، درحالیکه نه گریمی بر چهره داشتم و نه ماسک اجازه میداد چهرهام کامل مشخص باشد، جعفر دهقان گفت: قیصر امینپور این است؟ این شوخطبعی او در خاطرم مانده است، اما بازیکردن مقابل این بازیگر خودش ماجرای دیگری بود. از ابتدا قصد داشتم برای بازی با آقای دهقان خودم را بسیار آماده کنم، اما شرایط بهگونهای پیش رفت که پلان، بدون هیچ آمادگیای از سوی من شروع شد. میخواستم دیالوگها را مرور و بهاصطلاح مال خود کنم، اما اصلا وقت نشد. موضوع را به آقای دهقان گفتم. با لحنی دوستانه و مهربانانه گفت:اشکالی ندارد، کمک میکنیم. توی دلم گفتم چه کمکی آخر؟ اما واقعیتش این بود که بازی آقای دهقان طوری بود که من با یک مرور ساده بین بازیهایمان توانستم دیالوگها را مال خود کنم و خیلی روان و یکدست بیانشان کنم. این اهمیت بازیگر روبهرو را نشان میدهد که چقدر میتواند تأثیرگذار باشد.
هنوز هم معلوم است که طباطبایی به حالوهوای کار نزدیک است. او میگوید: داستان روایتی یکخطی بود، خیلی ساده و بدون پیچیدگی. همین باعث شده بود حالوهوای کلی کار دلنشین باشد، یعنی در این کار ما با یک برش از زندگی یک شاعر معاصر روبهرو هستیم که حالش خوب نیست و بهدلیل همین حال خرابش به مشهد میآید و در یک مهمانپذیر قدیمی ساکن میشود، محلی که همیشه با دوستانش، یعنی سلمان هراتی و سیدحسن حسینی، به آنجا میرفت. در پایان شعر «کوچههای خراسان» را میسراید. اگرچه بخشی از این داستان حاصل تخیل ذهن نویسنده است، در این اثر میتوان برشی واقعی از زندگی قیصر امینپور و حالوهوای او را دید.
طباطبایی که خود کارمند اداره کل ارشاد خراسان رضوی است و برای تولید بسیاری از کارهای سینمایی، خودش باید مجوز صادر کند، درباره مراحل دریافت مجوز این اثر میگوید: این کار از همان ابتدا در ارشاد مجوز گرفت و مراحل قانونیاش را طی کرد. ما در ارشاد شورایی داریم که از این نوع کارها که به شخصیتهای فرهنگیهنری معاصر و تاریخی میپردازد، بسیار استقبال میکند و اتفاقا دوست داریم چنین آثاری بیشتر تولید شود.
«کوچههای خراسان» چهارمین قسمت از مجموعه تلویزیونی «روایت» است که روزهای گذشته در مشهد جلو دوربین رفته بود. این فیلم درباره مرحوم قیصر امینپور و شعر «کوچههای خراسان» اوست که در مدح امام رضا (ع) سروده است و در 25 دقیقه به حالوهوای سفری که امینپور به مشهد داشته است، میپردازد.
فیلم «کوچههای خراسان» را محمد نقایی نوشته و امیر بشیری و سجاد انتظاری آن را کارگردانی کردهاند.
این مجموعه بهتهیهکنندگی محمدعلی چمیگو و بهسفارش مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس ساخته شده است که در قالب فیلمی کوتاه ارائه میشود. 3 قسمت قبلی نیز درباره شخصیتهای تاریخی و معاصری بود که لحظههایی از زندگیشان با امام هشتم (ع) پیوند خورده است. «دعبل خزاعی»، «شیخ بهایی» و «سردار شهید قاسم سلیمانی» موضوع 3 قسمت پیشین بودند.