محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز - آگاهی درباره چیزهایی که به درست یا غلط، عده زیادی از مردم از دانستن آن محروم هستند، همیشه چیز جذابی است. از نوع روابط شخصی آدم های معروف و شکل زندگی و خصوصیات اخلاقی شخصی شان تا زندگی مالی آدم های مهم سیاسی و خانواده و اطرافیان آن ها. این میل دائمی به دانستن چیزهایی که توده مردم نمی دانند، سال هاست که در ترکیبی از راست و دروغ پیچیده شده است. حالا و با گسترده شدن فضای مجازی، مخلوطی از افشاگری های درست و نادرست و لازم و غیرلازم در هم تنیده شده و هرکس گوشه ای از افشای زندگی و مناسبات مالی و خانوادگی افراد سرشناس حوزه های مختلف را در دست گرفته است و ماجرا را با گمان خود جلو می برد.
در روزهای گذشته یکی از صفحه های پرطرف دار اینستاگرام که تا پیش از این به نمایش زندگی بچه پول دارها می پرداخت و دنبال کننده زیادی هم داشت، با تغییر رویه به افشاگری درباره زندگی افرادی که به اصطلاح آن ها را آقازاده می نامیم پرداخته و قرار است صفحه سرگرمی سازش را از این به بعد با رنگ وبویی اجتماعی و سیاسی پیش ببرد. به همین بهانه قرار است با بعضی صفحه ها و افرادی که در حوزه های مختلف به برملاکردن ناگفته ها و نادیده ها دست می زنند و واکنش کاربران به این صفحه ها بپردازیم.
دنبال کننده بیش از چند صدهزار نفر، به احتمال یا برای سلبریتی های سینمایی و ورزشی و سیاسی است یا اینفلوئنسرهایی که با داشتن استعدادی یا ارائه خدمت خاصی خود را در اینستاگرام مطرح کرده اند، اما فردی به نام امین فردین با ادعای افشاگری درباره سلبریتی ها خود را اولین خبرنگار پاپاراتزی ایرانی می خواند! او در بیوگرافی اینستاگرامش خود را ضدسلبریتی و افشاکننده زندگی آنان می داند. خیلی از صفحه های زردی که در اینستاگرام می بینید هم خود را از مطالب این صفحه تغذیه می کنند.
اگر فراموش کنیم که پرداختن به خصوصی ترین لحظات و روابط آدم های معروف، اصولا کار عبث و در خیلی اوقات غیراخلاقی است و بخواهیم از لحاظ فنی و رسانه ای به کار این نوع محتواهای زرد بپردازیم، باید بگوییم که مشکل اصلی این صفحه و به تبع آن همه این نوع صفحات زرد اینستاگرامی که در حوزه سلبریتی های هنری و ورزشی به تعبیر خودشان افشاگری می کنند، در این است که اصول اولیه این شکل از کار رسانه ای را هم رعایت نمی کنند و به جای انجام تحقیق گسترده در روابط آدم ها و به دست آوردن اطلاعات از نزدیکان آن ها، حدس وگمان های خود را با تیتری درشت و مخاطب جذب کن روی اینستاگرام بارگذاری می کنند یا اطلاعاتی را که همه می دانند با روایتی آمیخته با دروغ های جذاب بازخوانی می کنند و مخاطب ساده دل هم سر درآوردن از زندگی آدم معروف ها را باور می کند.
پس اولین پیشنهاد می تواند این باشد که حتی اگر خیلی وقت اضافه و حوصله سرآمده دارید و برای سرگرمی هیچ راهی بهتر از پیگیری زندگی آدم های مشهور ندارید، در صفحه اصلی خودشان بچرخید و جزئیات ماجراها را تصور کنید، نه اینکه یک دروغگوی افسانه پرداز را در این بین بال وپر بدهید تا واسطه شما و زردی آدم ها شود!
در کشور ما علاوه بر اخبار زندگی سلبریتی ها که در همه جای دنیا پرطرف دار و داغ و جذاب است، شکل دیگری از پیگیری افراد سرشناس وجود دارد و آن هم سر درآوردن از زندگی فرزندان بعضی مسئولان رده بالای سیاسی یا فرهنگی و اجتماعی است. این گزینه که در خیلی از کشورهای دیگر به دلایل متعددی مثل نظارت شدید بعضی نهادها و رسانه های رسمی روی زندگی مدیران ارشد، قفل است، در غیاب روزنامه نگاری رسمی و تحقیقی در ایران، به جولانگاه افرادی تبدیل شده است که برای پاسخ به نیاز درست مردم برای برقراری عدالت، روی موج سوار می شوند و دروغ و راست را برای جذاب شدن به هم می بافند.
شاید اگر در رسانه های رسمی با فراغ بال می شد زندگی مالی و روابط غیرمحرمانه و غیرامنیتی مدیران ارشد سیاسی و فرزندان آنان را بررسی و نقد کرد، دیگر صفحه ای که نامش بچه پول دارهای تهران است و تا پیش از این با نشان دادن زندگی جوانان خوش گذران پول دار دنبال کننده جذب می کرد، حالا به صفحه ای مثلا اجتماعی تبدیل نمی شد که خیلی از مطالبی که به آقازاده ها نسبت می دهد، غیرواقعی و افسانه ای باشد.
نیاز درستی علیه زندگی اشرافی و متفاوت از طرف مردم به بعضی مسئولان و وابستگان به آنان شکل گرفته است که بین مقام های عالی کشور هم حمایت می شود. بد نیست حالا که این نیاز شکل گرفته است و مخاطبان مجازی می خواهند تغذیه شوند، خوراک پر از ناخالصی رسانه های بی دروپیکر به مردم خورانده نشود و البته بازی افشاکن تا افشا کنم و افشا نکن تا افشا نکنم بین بعضی مدیران فاسد هم ایجاد نشود!