سمیرا منشادی | شهرآرانیوز؛ اسم بازی بیسبال که میآید بیشتر ما تصور میکنیم مگر در کشورمان چنین بازیای وجود دارد که در مشهد هم باشد؟ سالهاست که در کشور و شهرمان بازیکنان باارزشی در زمینه این ورزش فعالیت دارند و حتی به مسابقههای بینالمللی میروند. شاید این ورزش مانند فوتبال، والیبال و کشتی در کشورمان چندان شناخته شده نباشد، اما سالهاست که بازیکنان علاقهمند در این زمینه رشته مورد علاقهشان را دنبال میکنند.
محسن سعیدی یکی از همین بیسبالیهایی است که سالها در این ورزش فعالیت داشته و امروز به عنوان کمک مربی، داور و سرداور آسیایی در این زمینه فعالیت دارد. او علاوه بر اینکه در زمینه بیسبال فعالیت دارد چند سالی است که باشگاه ورزشی خودش را در بولوار هفت تیر دایر کرده و در کنار همه فعالیتهایش این باشگاه ورزشی را هم اداره میکند. این ساکن محله شهید صیاد شیرازی معتقد است که برخلاف تصور عموم مردم این بازی هزینههای زیادی ندارد. او در ادامه بیشتر این موضوع را توضیح میدهد.
خانواده ورزشی
محسن متولد ۱۳۶۴ است و در یک خانواده فرهنگی به دنیا آمده است. پدر و مادرش سالها در آموزش و پرورش شهرمان شاگردان بسیاری را تربیت کردهاند. او سه برادر بزرگتر از خودش دارد که همه آنها در رشتههای مختلف ورزشی فعالیت داشتهاند. ورزشی بودن برادر سبب شده تا او هم گرایش به ورزش پیدا کند. این ورزشکار از فضای ورزشی خانوادهاش میگوید: «کشتی، شنا و دوومیدانی ورزشهایی است که برادرهای بزرگترم در آن سالها انجام میدادند. همیشه در خانه ما حرف ورزش بوده و هست حتی مادرم در جوّ ورزشی ما علاقه خاصی به فوتبال و تماشای آن پیدا کرده است.»
محسن به دور از چشم برادرهایش به سالن کشتی میرفته و از دور برادرش را که در حال انجام تمرین یا مسابقه بوده نگاه میکرده است. البته این موضوع برای سایر ورزشهایی که برادرانش انجام میدادند هم صدق میکند.
کوله ورزشی به جای کیف مدرسه
ازدواج پایان ورزش حرفهای برادرشها بوده، اما محسن تأثیرش را از آنها گرفته هر چند که دیگر برادرهایش ورزشی نباشند. این بیسبالیست توضیح میدهد: «تا قبل از اینکه برادر بزرگترم به دبیرستان ورزش برود و بعد هم در دانشکده منتظری قبول شود تصور میکردم نمیتوان ورزش را بهطور علمی دنبال کرد، اما بعد از آن بود که ورزش را جدیتر از قبل دنبال کردم.»
در تمام طول دوران تحصیلش پاتوق اصلی او باشگاههای مختلف بوده که برای تمرین در آن رفت و آمده داشته است. محسن توضیح میدهد: «به جای کیف همیشه کوله یا کیف ورزشی داشتم. یک جفت کفش به پا داشتم و دو جفت همیشه توی کیف ورزشیام بود.»
او بعد از مدرسه همیشه راهی باشگاههای مختلف برای تمرین کردن بوده است.
درس و مدرسه در کنار ورزش
این ورزشکار در تمام طول سالهایی که درس میخوانده حتی برای یک لحظه هم از ورزش غافل نشده است. او به جای کیف مدرسه کیف ورزشی داشته و به اینکه سایر دانش آموزان چه میگویند اهمیتی نمیداده است. سعیدی میگوید: «دوستانم به من میخندیدند که چرا کیف مدرسهام را با خودم نمیبرم، اما آنقدر در ورزش غرق شده بودم که اینها برایم مهم نبود. تنها هدفم ورزش کردن بود. برای اینکه زمان را از دست ندهم کیف ورزشیام همراهم بود و در کنارش کتابهایم را میگذاشتم. بعد از تعطیل شدن مدرسه مستقیم به باشگاه یا سالن تمرین میرفتم. از اینرو چندین رشته ورزشی را امتحان کردم، اما به دلایل مختلفی آن را کنار گذاشتم.» او رشتههای مختلفی از جمله شنا، دوومیدانی، پرتاب دیسک، وزنهبرداری و... را امتحان کرده و همین امر سبب شده بود تا آمادگی جسمانی خوبی داشته باشد.
آشنایی سرنوشتساز
یکی از دلایلی که به طور قطع سبب شده تا محسن از دوران کودکی ورزش را دنبال کند جوّ خانواده اش بوده است، اما اینکه بیسبال را انتخاب کرده و سالهاست در این زمینه فعالیت دارد داستان دیگری دارد. او میگوید: «تمام ورزشهایی که انتخاب کرده بودم خوب بودند، اما من در آنها موفق نبودم. به همین دلیل دنبال ورزشی بودم که با شرایط من هماهنگ باشد.»
در همین سالهاست که با پیشنهاد جالبی روبهرو میشود. او میگوید: «سال ۸۰ بود و به اتفاق دوستان به نمایشگاه بینالمللی رفته بودیم. در حال قدم زدن و بازید از غرفهها بودیم که پسری ۲۱ تا ۲۲ ساله مقابل من ایستاد. پرسید ورزشکاری؟ آن زمان اوج آمادگی جسمانی را داشتم و به اصطلاح روی فرم بودم. با اعتماد به نفس خوبی گفتم بله، ورزشکارم. گفت میخواهم تو را به یک ورزش جدید دعوت کنم. از او توضیح خواستم. او گفت بیسبال. گفتم مگر مشهد بیسبال دارد و چند سؤال دیگر کردم. آن پسر جوان که بعد فهمیدم فامیلش مشیریان است، گفت: این رشته ورزشی بسیار جذاب است و اینجا نمیشود به طور کامل صحبت کنیم.» مشیریان از او شماره تلفن خانهشان را میگیرد تا او را برای آشنایی با آن رشته ورزشی که هنوز چندان در جریان کم و کیفش نبوده، قرار بدهد.
عاقبت اصرار بجا
بعد از چند روز که محسن منتظر خبر یا تماسی از سوی مشیریان بوده بالأخره انتظارش به سر میآید و با او تماس گرفته میشود. به این ورزشکار میگویند برای چند روز بعد در ورزشکار تختی حاضر باشد. او با کنجکاوی خاصی به ورزشگاه تختی میرود و با جمعیت زیادی از پسرها روبهرو میشود که مثل او برای آشنایی بیشتر با این ورزش جذاب آمدهاند. سعیدی میگوید: «آن روز بیش از ۷۰ نفر برای آزمون آمده بودند. امتحان شروع شد و برخلاف انتظارم نمره قبولی را در آزمون نگرفتم.»
سرعت، پرتاب و چابکی از معیارهای امتحان بوده که او در برخی ضعیف عمل کرده و نتوانسته بود حد نصاب را به دست بیاورد. محسن نوجوان از اینکه نتوانسته در امتحان قبول شود خود را نمیبازد و راهی خانه نمیشود. بلکه راه دومی را انتخاب میکند. او میگوید: «متوجه شده بودم مشیریان بنیانگذار بیسبال در مشهد است. به همین دلیل پیش او رفتم و گفتم در امتحان قبول نشدم، اما به این بازی علاقه پیدا کردهام آیا امکانش هست مدتی را در تیم باشم تا با این بازی و قواعدش آشنا بشوم؟»
این اصرار او سبب شد تا مشیریان او را بپذیرد و از سال ۸۰ تاکنون در تیم بیسبال به عنوان بازیکن و کمک مربی فعالیت داشته باشد.
سرعت زیاد در یادگیری
بعد از آنکه مربی تیم با حضور این ورزشکار موافقت میکند و اجازه میدهد تا بهدلیل علاقهاش مدتی این بازی را دنبال کند، به سرعت آنچه گفته میشود را فرامیگیرد. همین امر موجب ماندگاریاش در تیم میشود و کمکم تبدیل میشود به بازیکنی که در تیم جای خودش را باز میکند. او همراه این تیم به مسابقههای بسیاری میرود. سعیدی درباره اولین دوره مسابقههای قهرمانی کشوری که در آن شرکت داشته اینگونه تعریف میکند: «سال ۱۳۸۱ همراه تیم راهی مسابقههای تهران شدم. در آن زمان هنوز لیگ وجود نداشت و بازیها به صورت قهرمانی انجام میشد. هر چند در آن بازیها مشهد مقامی کسب نکرد، اما بازیکنان تجربه خوبی برای سالهای بعد به دست آوردند.»
او معتقد است شاید تیمها در آن زمان چندان زیاد نبودند، اما جوّ و نحوه برگزاری بسیار حرفهای بود. او از جوّ حاکم بر تیم خودشان هم میگوید: «در تیم ما هم جوّ حرفهای حاکم بود و از نظر انضباطی و اخلاقی موردی نداشتیم.»
از قهرمانی تا داوری
بین سالهای ۸۰ تا ۸۷ که سعیدی به عنوان بازیکن در این رشته فعالیت داشته توانسته به همراه تیم مقامهای رنگارنگی را برای تیم مشهد به ارمغان بیاورد. بعد از عمل جراحی که داشته درمییابد که بهتر است با عنوان دیگری بهجز بازیکن تیم را همراهی کند. این بیسبالیست میگوید: «عمل جراحیای که داشتم هیچ ارتباطی به بیسبال نداشت. این مشکلی بود که سالها داشتم و در آن زمان نیاز به عمل جراحی داشت. بعد از آن بود که با مشاوره مشیریان به سمت داوری رفتم.»
او که سالها بیسبال را بازی کرده و به قوانینش آشنا بوده حالا میتوانسته در زمینه داوری هم فعالیت داشته باشد. از اینرو یک دوره کلاسهای داوری را در اصفهان میگذراند و مدرک داوری و سپس سرداوری آسیایی را به دست میآورد. این داور مشهدی میگوید: «داوری کردن در بیسبال بسیار سخت است، زیرا باید به تمام قواعد بازی اشراف داشته باشی. از سویی لباسهای داوری بسیار سنگین و گرم است و در فصل تابستان با یک معضل بزرگ روبهرو هستیم.»
با این حال عشق به بیسبال همه سختیها را برایش هموار کرده و او به جز هیجانهای بیسبال چیزی نمیبیند. او میگوید: «ما ۸ سر داور بیسبال در کشور بیشتر نداریم به همین دلیل زمانی که مسابقهها در حال برگزاری است شاید یک داور دو بازی یا بیشتر را در یک روز داوری کند که این کار بسیار سختی است.»
او از سال ۸۷ داوری را شروع کرده و در سال ۹۱ و ۹۲ مسابقههای چهار جانبه وبینالمللی را که با میزبانی مشهد بوده داوری کرده است.
داوری در مقابل تیم مشهد
سعیدی در مسابقههای زیادی داوری کرده است بنابراین دور از انتظار نیست که برای تیم شهر خودش هم داوری کرده باشد. داوری کردن برای تیمی از شهر خودت آن هم تیمی که تک به تک اعضایش را بشناسی و به نحوی در پرورشدادنش سهیم باشی کار چندان سادهای نیست. سعیدی هم این را قبول دارد و در این باره میگوید: «یکی دیگر از مواردی که داوری کردن را برایم سخت میکند قضاوت برای تیم خودمان است، اما در تمام این سالها تلاش کردهام منصفانه قضاوت کنم. بهویژه هنگامی که یکی از دو تیم مشهدی است. در چنین بازیهایی به اصرار خودم سر داور نمیشوم که اگر خطایی از دیدم پنهان ماند یا قضاوت نادرستی کردم مرجع بالاتری برای قضاوت باشد.»
گاهی بازیکنان مشهد اعتراض میکنند و گاهی از اینکه او داور بازیشان شده گله دارند، زیرا به گفته سعیدی در داوری بسیار سختگیر و جدی است، اما بعد بازی او از بازیکنان دلجویی میکند و میگوید مسابقه جدای از مربی و همشهری بودن است. گاهی هم بازیکنان از او بهدلیل رفتارشان هنگام بازی عذرخواهی میکنند.
حذف کار برای ورزش
سعیدی تا مقطع کاردانی درس خوانده و این روزها در حال آماده شدن برای شروع درسش در رشته تربیتبدنی است. او از همان دوران نوجوانی کار کردن را شروع کرده و از گفتن آن هیچ ابایی ندارد. او میگوید: «کار میکردم تا هزینههای باشگاه و وسایل مورد نیاز ورزشیام را تأمین کنم.»
همزمان با درسش در سمتهای مختلفی در شرکتها مشغول به فعالیت بوده، اما کار کردن و همزمان بازیکن یا مربی بودن با هم جور در نمیآمده و گاهی مجبور بوده یکی را به نفع دیگری لغو کند. سعیدی برایمان توضیح میدهد: «بارها بهدلیل جلسههای کاری به تمرین نرسیدم، به مسابقهها نرفتم و... این حذف ورزش برایم سخت و سنگین بود. در نهایت به این نتیجه رسیدم که باید یکی از این دو را انتخاب کنم. از آنجایی که عاشق ورزش بودم ورزش را انتخاب کردم. من خودم و زندگیام را وقف ورزش کردهام.»
او در نهایت به دنبال کاری میرود که به آن عشق و علاقه داشته است. با آنکه بیش از ۸ سال سابقه کار در شرکتهای مختلف و بازرگانی را در کارنامه کاریاش داشته و در این زمینه خوب عمل کرده آن را کنار گذاشته تا در زمینه بیسبال بیشتر و بهتر تمرین کند.
باشگاه ورزشی جوانها
بالأخره سعیدی به این نتیجه میرسد که برای درآمد داشتن و دور نشدن از ورزش تنها راه چاره ادغام کردن آنها بایکدیگر است. از اینرو در سال ۹۳ باشگاه ورزشی را در بولوار هفتتیر دایر میکند. سعیدی از بر پا کردن این باشگاه ورزشی اینگونه برایمان تعریف میکند: «مبلغی پول در این سالها جمع کرده بودم. اما برای راهاندازی یک باشگاه ورزشی به پول بیشتری نیاز داشتم. به همین دلیل وام گرفتم و با آن وسایل مورد نیاز را تهیه کردم.»
این کار نقطه عطفی در زندگیاش بود، زیرا هم تمرینها را در باشگاهش دنبال میکرده و هم در کنارش کار و درآمد داشته است. او میگوید: «بازیکنان تیم بیسبال برای تمرینهای بدنسازیشان به باشگاهم میآمدند.»
سعیدی به نکته دیگری هم در صحبتهایش اشاره میکند و آن هم اینکه باشگاهش جوانترین ورزشکاران را دارد. او میگوید: «میانگین سنی افرادی که به این باشگاه میآیند بین ۱۷ تا ۲۴ سال است.»
۳۰۰ جلد کتاب در باشگاه ورزشی
سعیدی علاقه زیادی به کتاب خواندن دارد. این علاقه در وجودش را از همان دوران کودکی که پدر و مادرش برایش کتاب داستان یا داستانهای شاهنامه را میخوانند شکل گرفته. هنگامی که به سن نوجوانی و جوانی میرسد بخشی از درآمدش را به خرید کتاب اختصاص داده است. جالب است بدانید که او بخشی از باشگاه ورزشیاش را تبدیل به کتابخانهای کوچک کرده و کتابهایش را به افرادی که متقاضی هستند امانت میدهد.
او میگوید: «در زمانهایی که فراغت دارم در باشگاه کتاب به دست میگیرم و میخوانم. بسیار پیش میآمد که بچهها از کتابی که میخواندم پرس و جو میکردند. بعد هم میخواستند که کتاب را به آنها بدهم که بخوانند. این موضوع چندین بار تکرار شد، به همین دلیل به ذهنم رسید، میتوانم کتابخانهای اینجا دایر کنم و کتابها را در اختیار درخواستکنندگان قرار بدهم. از اینرو ۶۰ جلد از کتابهایم را به باشگاه آوردم. بچهها هم حدود ۵۰ جلد کتاب با موضوعهای ورزشی، مربیگری، داوری، تغذیه در ورزش و حتی رمان به این کتابخانه اهدا کردهاند. در حال حاضر این کتابخانه ۳۰۰ عنوان کتاب دارد.»
کتاب، سرگرمی یک ورزشکار
بزرگترین سرگرمی این ورزشکار حرفهای بعد از ورزش کتاب خواندن است. او در این سالها تلاش کرده تا با در دسترس قرار دادن کتابها در باشگاه ورزشیاش فرهنگ مطالعه کردن را در بین ورزشکاران و همتیمهایش بالا ببرد. او میگوید: «کتابها رایگان و امانتی در اختیار متقاضی قرار میگیرد. به طور معمول کتابها برحسب متقاضیای که دارند مدت زمان امانتشان تعیین میشود. برخی کتابها درخواستکننده بیشتری دارد به همین دلیل مجبورم به امانت گیرنده تأکید کنم که تا دو هفته بیشتر نمیتوانید پیش خودتان نگهدارید. برخی کتابها هم که متقاضی کمتری دارد میتوانند تا یک ماه هم آن را پیش خودشان نگهدارند.»
سعیدی در صحبتهایش اشاره میکند حتی اگر کتابها خراب شود یا برگردانده نشوند هزینهای بابت آن دریافت نمیکند. همانطور که اشاره شد با اینکه بیشتر کتابهای این کتابخانه کوچک در زمینه ورزش هستند، اما سعیدی کتابهای دیگری از جمله مذهبی، عرفانی و رمان هم در کتابخانهاش دارد.
مربی پایه برای بیسبال
این ورزشکار خودش را مدیون تیم بیسبال میداند و برای همین معتقد است که تا جایی که برایش امکان دارد به این تیم خدمت کند. سعیدی میگوید: «بعد از اینکه دیگر نتوانستم به عنوان بازیکن در خدمت تیم باشم به سمت مربیگری پایه رفتم. هر زمان که بازیکن جدیدی وارد تیم میشود برای آشناییاش با قواعد و قوانین بازی اقدام میکنم.»
سعیدی از اینکه میتواند بدین شکل به تیم محبوبش خدمت کند خوشحال است. هر چند از بازی کردن دور است. او در کنار آموزش بیسبال در باشگاهش استعدادیابی هم انجام میدهد. سعیدی میگوید: «بارها در باشگاه جوانان مستعد را برای بیسبال شناسایی و به تیم هدایتشان کردم. برخی هم استعدادشان در سایر رشتهها مانند والیبال، کشتی و... است که با رایزنیهایی که انجام میدهم آنها را به رشتهای که در آن علاقهمند هستند هدایت میکنم.»
شناخت کم مردم از ورزش
سالهاست که بیسبال در شهرمان ریشه گرفته و مسابقههای بسیاری برگزار شده، اما سعیدی میگوید مردم هنوز درباره این رشته مهیج شناختی ندارند. او توضیح میدهد: «هنگامی که بازیکنان تمرین میکنند نوجوانان و خانوادههایشان برای دیدن بازی و تمرین جمع میشوند. اولین سؤالشان این است که آیا مشهد تیم بیسبال دارد؟ لیگی موجود است؟ امکان بازی برای دختران هم در بیسبال وجود دارد؟ این نشان میدهد که مردم شناختی از این بازی ندارند. به همین دلیل ساعتهایی را برای پاسخگویی اختصاص میدهیم. این بازی برای دختران هم هست و به نام «سافتبال» انجام میشود.»
این سرداور بیسبال درباره هزینههای این بازی هم میگوید: «هر رشته ورزشی هزینه دارد. به عنوان مثال هزینه یک جفت کفش ورزشی برای فوتبال، فوتسال، والبیال بین ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان است و به طور متوسط یک سال عمر مفید دارد یا سایر موارد، اما در بیسبال یک جفت دستکش میخرید و برای حدود ۱۰ سال مورد استفاده است.»