چندی پیش یادداشتی از آقای دکتر بابک زمانی را خواندم که در نقد سخنان وزیر محترم بهداشتودرمان بود.
آقای وزیر گفته بود که در چند هفته یا چند ماه اخیر یک ساعت خواب مداوم نداشته است. آقای دکتر زمانی به صفت تخصص خود که مغز و اعصاب است، عارضهها و خطرهای نخوابیدن یا کمخوابی مفرط را در فرد تحلیل و تعجب میکند که چگونه ممکن است که بتوان با کمتر از ۷ ساعت خواب، سلامت بدنی و روحی و روانی کافی برای انجام مسئولیتها داشت.
در حقیقت خوابیدن بهعلت تنبلی و بیتعهدی نیست، همچنانکه خوردن بهعلت شکمبارگی نیست؛ حدی از این دو نیاز طبیعی بدن است. در گذشته هم برخی مسئولان یا اطرافیان آنان افتخار میکردند که برای مثال در شبانهروز کمتر از سهچهار ساعت میخوابند و همهاش در حال فعالیت هستند!
در ادامه نیز خبر رسید که رئیسمجلس مبتلا به کووید ۱۹ شده است. البته این وضعیت خطرناکی است که اگر با حضور در جلسههای رسمی آن را به دیگران و افراد نزدیک منتقل کرده باشد، نوعی مسئولیت متوجه ایشان است که با همراهان راهی بیمارستان کروناییها شدند و برنامهای نمایشی را بهاجرا گذاشتند.
همینجا تأکید کنم که مبتلاشدن به کرونا میتواند برای هر کسی رخ دهد و گریزی از آن نیست، همچنانکه تصادف هم رخ میدهد؛ حتی اگر خیلی هم رعایت کنیم، باز هم ممکن است یک خودرو از پشت سر به ما بزند یا از جلو کنترل خود را از دست دهد و بهچپ منحرف شود، اما تصادفی که ناشی از سبقت یا سرعت غیرمجاز ما باشد یا حقتقدم را رعایت نکنیم یا خوابآلوده باشیم یا خودروی ما نقصفنی داشته باشد، قابلقبول نیست.
این رفتار در آن دسته از جوانان ماجراجویی که در خیابانهای شهر لایی میکشند و ۱۲۰ کیلومتر سرعت میروند دیده میشود، اما از افراد جاافتاده که برای جان خود و دیگران ارزش قائل هستند، چنین رفتاری پذیرفتنی نیست.
همه اینها را گفتم تا به یک نکته مهم بپردازم. اینکه ما باید نگاه خودمان را به کار و زندگی سیاسی و مدیریتی تغییر دهیم. دوره این گذشته است که فکر کنیم یک مسئول باید همهجا حاضر باشد، روزی ۲۵ ساعت کار کند (!) و بهفکر سلامت خودش نباشد و بیمحابا رفتار کند، کم بخوابد، کم بخورد یا کفشپاره بهپایش داشته باشد یا رسوب حساب بانکیاش چندمیلیون تومان باشد. در دنیای امروز کمیت کار در برابر کیفیت کار و مدیریت هیچ اهمیتی ندارد. چرا بردهداری در جهان برچیده شد؟
این نبود که بشر متوجه زشتی این کار شد. این را که از ابتدا میدانست زشت است. بلکه به این دلیل بردهداری منسوخ شد که کار برده دیگر فایده ندارد. کار برده کمکیفیتترین کار است. امروز باید افراد مجرب و حرفهای و تحصیلکرده را استخدام کرد و نه برده مجانی. امروز اگر کسانی حاضر شوند که با اراده خود در نقش برده به کشورهای پیشرفته بروند، نخواهند پذیرفت. آنان دنبال حذب بهترین متخصصان آزادفکر هستند؛ بنابراین کمیت کار هیچ اهمیتی ندارد. از این رو اگر کسی بخواهد رئیسجمهور شود، پیشنهاد میکنم که با همه وزرای خود انجام موارد زیر را شرط کند.
ـ هیچکس حق ندارد روزانه کمتر از ۶ تا ۷ ساعت بخوابد.
ـ هیچکس حق ندارد که روزانه کمتر از ۲ ساعت برای امور شخصی خود وقت بگذارد.
ـ هیچکس حق ندارد که کمتر از ۳ ساعت برای خانواده و ارتباطات اجتماعی غیرحرفهای خود وقت بگذارد.
ـ هیچکس حق ندارد که کمتر از ۲ ساعت برای مطالعه آزاد وقت بگذارد؛ بنابراین حدود ۱۰ تا ۱۲ ساعت وقت برای انجام امور و وظایف محوله میماند. البته هفتهای یک روز را باید استراحت کند. سالانه بهاندازه مناسب یکیدو هفته با خانواده خود مرخصی برود. همه اینها نهتنها در سلامت فکر و جسم او برای انجام وظیفه مؤثر است، بلکه مهمتر این است که نشان میدهد مدیریت او بهنحو نظاممند و اصولی درحال شکلدادن امور است و وابسته به حضور شخص خودش نیست. کسانی که قادر به دفاع از کیفیت کار خود نیستند، سعی میکنند با افزایش کمیت آن خود را موجه جلوه دهند. نتیجه روزی ۲۵ ساعت کارکردن و نخوابیدن را همه دیدهایم؛ جز فساد و ناکارامدی چیز دیگری نصیب مردم نشده است.