هدایت تحصیلی، لازمه یک انتخاب درست برای دانش‌آموزان است شرایط برگزاری مجازی دروس دانشگاه‌ها در تابستان ۱۴۰۴ جزئیاتی از خنثی‌سازی چهار عملیات انفجاری داعش در چهار استان کشور «انبه» میوه مفید برای سلامت قلب زنان ممنوعیت سگ‌گردانی در کاشمر «ذرت» انرژی‌ بخش طبیعی برای کودکان و بزرگسالان بیش از ۲۰۰ هزار دُز واکسن ۵ گانه به کودکان در مشهد و خراسان رضوی تزریق شد  برنامه‌های جدید سازمان حفاظت محیط زیست برای حفظ محیط دریایی قند کدامیک در ایجاد دیابت مؤثرتر است؛ نوشیدنی‌ها یا غذا‌های جامد؟ سلول‌های خورشیدی بر بام مدارس با هزینه خیرین راه‌اندازی می‌شوند ثبت‌نام آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش آغاز شد (۱۸ خرداد ۱۴۰۴) پیش‌بینی هواشناسی کشور امروز (یکشنبه، ۱۸ خرداد ۱۴۰۴) | رگبار باران و رعد و برق در ۱۲ استان طی امروز پارکینگ بیمارستان یا همراه سرای بیمار؟ | همراه سرای بیمارستان اکبر مشهد در حال ساخت پیگیری مجدانه مدیریت شهری درباره حادثه تصادف پاکبان مشهدی از مراجع قانونی تعیین تکلیف تمدید پروانه مراکز ماده ۱۶  در خراسان رضوی طی یک ماه آینده آقای قانون، هوای «محمد اقبالی»‌ها را داشته باش! سرانه فضای آموزشی دانش‌آموزان مشهدی پایین‌تر از متوسط استانی و کشوری | تحصیل در  ۳.۵ مترمربع زندان، پایان قرار دزد و پلیس | پلیس مشهد برای سومین بار خودرو را به صاحبش بازگرداند مهلت انتخاب رشته کنکور ارشد تا روز سه‌شنبه (۲۰ خرداد ۱۴۰۴) تمدید شد پزشکی قانونی ادعای تجاوز به الهه حسین نژاد را تکذیب کرد از بررسی ۴۷۰۰ خودرو تا کشف جنایت الهه حسین‌نژاد | توضیحات پلیس درباره نقش اسنپ در این قتل هولناک از سیکس‌پک تا سکته | جوانان ایرانی قربانی مکمل‌های بدنسازی ضرب‌وجرح دکتر پیروز مجتهدزاده، چهره ماندگار علمی کشور، در خانه مادرزنش! سرقت ۱۷ هزار دلاری زن خدمتکار از کمد صاحبخانه در مشهد مصرف تخم مرغ در سالمندان آسیبی به کبد نمی‌رساند ۵۳ هزار زن سالمند تنها در کشور شناسایی شدند | تلنگر حادثه الهه حسین نژاد برای بهزیستی کشته شدن یک قاتل محکوم به قصاص در بیمارستان کرج + جزئیات هشدار دادستان مرکز خراسان رضوی درباره آبیاری مزارع و باغات حاشیه شهر مشهد با پساب‌های تصفیه‌نشده و فاضلاب مرگ تلخ مادر مشهدی بر اثر توپ‌بازی پسر نوجوان در خیابان!
سرخط خبرها

یک گپ‌وگفت تلفنی چگونه بدهکارم کرد

  • کد خبر: ۴۹۵۰۶
  • ۲۲ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۷
یک گپ‌وگفت تلفنی چگونه بدهکارم کرد
حجت الاسلام محمدرضا زائری - پژوهشگرعلوم دینی
شنبه| تازه سوار خودرو شده‌ام که گوشی تلفن همراهم زنگ می‌خورد. با دیدن اسم یک دوست بدهکار، امیدوار می‌شوم که سرانجام قرار است پولی را که می‌خواسته است پرداخت کند بدهد و اول‌صبحی چیزی کاسب هستم. با خوشحالی تلفن را برمی‌دارم و درحالی‌که سلام‌وعلیک می‌کنم، وارد خیابان اصلی می‌شوم. دوست عزیز البته برای یک مشورت زنگ زده است و خبری از پرداخت نیست! دارم با لب‌ولوچه آویزان جواب مشورتش را می‌دهم که یک مأمور پلیس از روبه‌رو اشاره می‌کند و مجبور می‌شوم به‌سمت راست خیابان بیایم و توقف کنم. پلیس راهنمایی‌ورانندگی بابت مکالمه تلفنی در هنگام رانندگی جریمه‌ام می‌کند و من در فکر و حیرتم که چگونه الآن با این مکالمه تلفنی، چیزی هم بدهکار شده‌ام!



یکشنبه| حدود یک ماه است که در بنگاه‌های املاک به‌دنبال آپارتمانی مناسب برای اجاره می‌گردیم و البته با افزایش وحشتناک و باورنکردنی قیمت‌های رهن‌واجاره، کارمان بسیار سخت است. مشکل دیگر هم وضعیت ماست که با عبا و عمامه و چادرمشکی نمی‌توانیم به هرجایی برویم و برای همین انتخاب‌هایمان با این تیپ و ظاهر بسیار محدود می‌شود. در برخی مجتمع‌های مسکونی هم صاحب‌خانه یا همسایه‌ها با دیدن ما اخم‌وتَخم می‌کنند و علنی بی‌میلی خود را به همسایگی با چنین مستأجر جدیدی نشان می‌دهند! چنین واکنش‌هایی تا ۲ سال قبل که در جست‌وجوی خانه این‌طرف و آن‌طرف می‌رفتیم، این‌طور آشکار دیده نمی‌شد و این‌قدر علنی نبود!



دوشنبه| برای کاری به خارج شهر آمده‌ام و قصد دارم به‌سرعت برگردم و نماز خود را در خانه بخوانم، اما گرفتار بیماری خودروی کهن‌سال می‌شوم. رادیاتور ماشین سوراخ شده است و در این وضعیت برای تعمیرش هم نمی‌شود کاری کرد. از یک‌طرف گرفتار خریدن یک‌دبه آب و پرکردن رادیاتور هستم که بتوانم هرطور هست خود را به شهر برسانم و از طرف دیگر نگران قضاشدن نماز هستم. خوشبختانه همان اطراف مسجدی پیدا می‌کنم. چند نفر در شبستان مسجد مشغول کارند و می‌شود نماز خواند، ولی در‌های وضوخانه به‌علت کرونا بسته است و ناچار در یکی از مغازه‌های اطراف مسجد وضو می‌گیرم. پیرمرد صاحب‌بقالی با محبت راهنمایی می‌کند و قسمت وضوی این نماز شکسته‌وپریشان همراهی اوست. برای تشکر چیز‌هایی از مغازه‌اش می‌خرم و قدری بیشتر پول می‌دهم.



سه‌شنبه| کنار پیاده‌رو به‌انتظار تاکسی ایستاده‌ام. یک جوان موتورسوار توقف می‌کند و بی‌مقدمه می‌پرسد: «میشه ماسک رو بردارین؟» هم غافلگیر شده‌ام و هم لحظه‌ای دچار تردید می‌شوم...... نه قیافه و برورویی دارم که بخواهد به صورتم اسید بپاشد و نه عددی هستم که بخواهد ترورم کند! قدری مکث می‌کنم و در فکرم که برای چه این درخواست را دارد. بعد اضافه می‌کند: «می‌خوام ببینم خودتون هستید یا نه؟» ماسک را که از روی صورتم برمی‌دارم، لبخند می‌زند و درحالی‌که گوشی تلفن همراهش را از جیبش درمی‌آورد، می‌گوید: «می‌خوام سلفی بگیرم!» و موقعی که کنارم ایستاده است، آهسته می‌گوید: «این اولین باره که تقاضا می‌کنم با یک روحانی عکس بگیرم!»



چهارشنبه| هنگام خروج از ساختمان محل کار، چند نفر از بچه‌های نگهبانی جلوی مرا می‌گیرند و دور من جمع می‌شوند. یکیشان که نزدیک‌تر آمده است، می‌گوید: «حاج‌آقا یک سؤال داریم!» با تصور اینکه با هم بحثی درباره یک موضوع دینی یا مسئله شرعی داشته‌اند، خود را برای پاسخ آماده می‌کنم که می‌پرسد: «حاج‌آقا بالاخره ترامپ می‌شه یا بایدن؟»



پنجشنبه| کتاب «نا» که روایت داستان زندگی شهید سیدمحمدباقر صدر است، به‌دستم می‌رسد. خانم مریم برادران کاری فوق‌العاده و ماندگار نوشته است درباره این شخصیت استثنایی و نابغه کم‌نظیر شرق و جهان اسلام. روحش شاد که پس از شهادت دردناک و تلخش نیز همچنان غریب و مظلوم است.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->