محمد امیرپور | شهرآرانیوز؛ متولد مالمو است. زلاتان ابراهیموویچ که این روزها دنیا را با نمایش شگفتانگیزش در لباس میلان متحیر کرده، متولد یکی از محلههای مهاجرنشین و حاشیهای مالمو است، با پدری که اعتیاد را به خانوادهاش ترجیح داد و مادری که برای گذران بخورونمیر زندگی، روزی ۱۴ ساعت در خانههای مردم مستخدمی میکرد. شروع داستان پسر افسانهای مالمو هم مثل همه اسطورههای دیگر تاریخ است. آدمی معمولی و فقیر که طناب پادشاهیای را که برایش آویزان میکنند، میگیرد و بالا میرود.
زلاتان همین کار را کرد. با اینکه نیمی از عمرش را در مالمو سپری کرده بود، وقتی شانس در خانهاش را زد و طنابی را که استعدادیابهای آژاکس برایش فرستاده بودند، گرفت، دیگر پایین نیامد. زلاتان این روزها و حتی در ۳۹ سالگی مشغول بالا رفتن از طناب خوشبختیاش است.
او خود را با الفاظی مثل «پادشاه» صدا میکند و هرروز در شبکههای اجتماعی پست میگذارد، اما کمتر پادشاهی توانسته است مانند او از دل خانوادهای فقیر و رفیقانی که تفریحشان دزدی کردن از مغازهها بود، امپراتوریای راه بیندازد که شبیه آن نقلقول معروف است که آفتاب درش غروب نکند. از سوئد تا هلند، از ایتالیا تا فرانسه و از انگلستان تا آمریکا همه افسانه زلاتان ابراهیموویچ را شنیدهاند.
غول احساساتی
زلاتان همیشه فوتبال را آمیخته با احساساتش بازی میکند. برای همین هم وقتی که روابطش با گواردیولا در بارسلونا خوب پیش نرفت، حتی چندماه هم اوضاع را تحمل نکرد و بلافاصله درخواست خروج از بارسلونا را داد. زلاتان با سبکوسیاق مربیان شبیه خودش راحت است؛ کسانی که میتوانند با بازیکنان و ستارههایشان ارتباط برقرار کنند. مثلا درباره مقایسه مورینیو و گواردیولا گفته بود: «گواردیولا همیشه قبل از مسابقه جملاتی درباره عرق ریختن و خون دادن برای باشگاه در رختکن و پیش از مسابقه بلغور میکند، اما مورینیو در تمام روزهای سال جوری با بازیکنان برخورد میکند که موقع مسابقه حاضرند برایش در زمین سرشان را هم بدهند.»
رابطه خوب زلاتان و آنچلوتی در سالهای حضور در پیاسجی باعث شده بود او بهترین نمایشش را در لباس پاریسیها انجام بدهد. زلاتان این روزها در میلان هم با استفانو پیولی احساس راحتی دارد. رابطهای نزدیک که وقتی سال گذشته مدیران میلان مذاکراتشان را با رالف رانگنیک آغاز کردند تا او را جایگزین پیولی کنند، زلاتان اعلام کرد درصورتیکه پیولی سرمربی فصل بعد میلان نباشد، او هم در تیم نخواهد ماند. رابطه نزدیک با سرمربی و اعتماد کادرفنی به او، همیشه میتواند کیفیت زلاتان را چندبرابر کند.
زانوی آهنی
حتی سختجانترین فوتبالیستها و ستارههای دنیا در اواخر دوران بازی شکننده میشوند. مصدومیت بلندمدت برای هر بازیکن بیشتر از ۳۴ سال میتواند نقطه پایان دوران فوتبال او باشد. حتی بازیکنان پابهسنگذاشتهای که تلاش کردهاند از پس مصدومیت سختشان بربیایند و دوباره به فوتبال برگردند، معمولا درخشش گذشتهشان را نداشتهاند؛ مثل آرین روبن که بعد از مصدومیت طولانیاش که حتی او را به فکر خداحافظی هم انداخت، تلاش کرد این فصل دوباره در لیگ هلند و با خرونینخن بازگردد، اما نتیجه تا الان ناامیدکننده بوده است. زلاتان، اما سال ۲۰۱۶ و در ۳۶ سالگی دچار مصدومیتی در زانویش شد که او را ۹ ماه خانهنشین کرد.
حتی مینو رایولا، مدیربرنامهاش، پیشنهاد کرد بهترین زمان برای خداحافظی است، اما زلاتان دستبردار نبود. ۹ ماه گذشت و او خودش را درمان کرد. بعد هم به آمریکا رفت و در ۵۶ مسابقه، ۵۲ گل برای الای گلکسی زد. پادشاه در ۳۶ سالگی یکی از سختترین مصدومیتهای فوتبال را پشت سر گذاشته بود و قدرتمندتر از گذشته برگشت. او این روزها در میلان ستون تیم است و برای همین هم در لیگ اروپا و هم در لیگ بازی میکند. سوئدی ۳۹ ساله بدون حتی از دست دادن یکی از مسابقات میلان، در ترکیب حضور دارد و این یعنی با بدنی عجیب و منحصربهفرد روبهرو هستیم. شاید این نقلقول از پزشکی که زانوی او را عمل کرد، بهترین توضیح درباره بدن خارقالعاده ابراهیموویچ باشد: «تاکنون زانویی مانند زانوی زلاتان ندیدهام!»
پیشوای میلان
او تمامنشدنی است. کافی است بدانید زلاتان ۲۲۸ تا از گلهایش را بعد از سیسالگی زده است. بیشتر از همه گلهایی که ستارهای مثل مایکل اوون در دوران بازیاش زده است. همین آمارها هم او را به پیشوای انقلاب میلان تبدیل کرده است. میلان یکسال پیش در همین روزها مشغول دستوپازدن در رتبههای نازل دوازدهم و سیزدهم بود، با مارکو جامپائولویی که البته انتهای فصل را در میلان ندید و خیلی زود اخراج شد. اما ورود استفانو پیولی با یک تصمیم مهم در باشگاه همزمان بود. موافقت با جذب زلاتان ۳۸ ساله. ستارهایی که البته دستمزد زیادی به باشگاه تحمیل میکرد و ممکن بود کارایی چندانی هم نداشته باشد، اما کادرفنی تصمیمش را گرفته بود.
آنها میخواستند روحیه بازنده میلان را عوض کنند و برای این کار نیاز به یک رهبر داشتند. نه تیم گتوزو و نه میلان جامپائولو رهبری درون زمین نداشتند، اما زلاتان آمده بود که انقلاب میلان را رهبری کند. سیستم بازی ۳-۳-۴ روسونری، به ۱-۳-۲-۴ تبدیل شد و ستاره سوئدی در نوک خط حمله قرار گرفت. تقریبا تمام توپهای میلان در زمین حریف ابتدا باید به زلاتان برسند. بعد هم او تصمیم میگیرد که حمله بعدی تیم از کدام بخش زمین و با کدام بازیکن اتفاق بیفتد. در آخر هم این دوباره زلاتان است که باید پاس نهایی را وارد دروازه کند.
تاکتیکی بهشدت ساده که نیاز به فداکاری و مطیع بودن بازیکنان کناری زلاتان دارد. به همین دلیل هم سالماکر و رافائل لیائو برای بازی در ترکیب اصلی انتخاب شدند. بازیکنانی که وظیفه دارند توپ را از زلاتان بگیرند، آن را تا محوطه جریمه ببرند و دوباره برای ستاره سوئدی بفرستند تا شلیک نهایی را خودش انجام بدهد. انقلاب میلان همینقدر ساده، اما کارآمد بود. تیمی که یکسال پیش در انواع و اقسام مشکلات و بحرانها غوطهور بود، در این هفتهها صدرنشین سریآ ایتالیاست. انقلابی که به یک پیشوا نیاز داشت و این پیشوا کسی نبود جز زلاتان ابراهیموویچ.