محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز؛ تماشای صحنههایی که به طور روزمره زیاد نمیبینیم یا دیدن آن از نزدیک تبعات خطرناکی دارد، همیشه جذاب است. اصولا سینما و هنرهای نمایشی هم برای پاسخ به همین نیاز انسان بیشتر تصاویر غریب و صحنههای کمتر دیده شده را به تصویر میکشد. حالا فکر کنید که این تصاویر نه در یک فیلم و سریال که در دنیای واقعی اتفاق افتاده باشند و دوربینی مداربسته یا تلفن همراهی آن را ثبت کرده باشد و از طریق شبکه گسترده مجازی هم دست به دست شود و حس عجیب مستندبودن را هم به بیننده منتقل کند.
این اتفاقی است که در چند ماه گذشته با پخش پشت سر هم فیلمهایی از لحظات زورگیری یا اقدام به زورگیری یا سرقتهای خشن در فضای مجازی افتاده و میل عجیب به اشتراک گذاشتن چنین تصاویری، این گونه فیلمها را به یکی از معضلات این روزهای فضای مجازی تبدیل کرده است. موضوعی که قرار است درباره بعضی نمونه ها، دلیل اقبال عمومی به تماشا و انتشار و تبعات پخش مکرر آن در مطلب پیش رو بخوانیم.
یک سنت غریب!
از رومیهای باستان که برای تماشای جنگ گلادیاتورها جمع میشدند تا سالنهای مملو از جمعیت مسابقات کشتی کج در آمریکای معاصر و انتشار سریع و پرتعداد فیلمهای زورگیری خشن در شبکههای اجتماعی ایران، انسان همیشه دوست داشته است که خشونت و اعمال آن را ببیند. به ویژه اگر این تصاویر نه ساخته وپرداخته ذهن نویسنده و کارگردان یک فیلم و سریال که نتیجه اتفاقی واقعی در خیابانهایی باشد که هر روز در آن رفت وآمد میکنیم. این میل قدیمی انسانی این روزها به شدت در انتشار پرحجم فیلم سرقتهای خشن یا اقدام به زورگیریهای خیابانی نمود پیدا کرده است.
همین چند روز پیش بود که انتشار فیلمی از قمه کشی یک خودرو با کمک خودرو دیگر در بزرگراه و تلاش برای استفاده از خلوتی جادهها برای متوقف کردن یک خودرو دیگر و زورگیری از آن در شبکههای اجتماعی خبرساز شد و همین دیروز بود که خبر بازداشت ۲ خودرویی که اقدام به آزار مسافران و ایجاد رعب ووحشت کرده بودند، منتشر شد.
در همین هفته گذشته بود که فیلم یک زورگیری خشن در روز روشن از یک خانم واکنشهایی مجازی برانگیخت و در همین یک ماه گذشته بود که زورگیریها گریبان افراد سرشناس را هم گرفت. فیلم خفت شدن دختر مهراب قاسم خانی و سرقت از او در خیابان و البته فیلم دستگیری و رویارویی این دختر و پدرش با سارق! و درست ۲ هفته بعد فیلم زورگیری از علی دایی و دزدیدن گردن بند او در حضور دخترش که چند روزی خوراک رسانهها را فراهم کرد و بعد هم با خبر دستگیری سارقان، ماجرا ختم شد.
همین چند نمونه نشان میدهد که در یکی دو ماه گذشته ماجرای انتشار فیلم خفت گیریهای خشن و سرقتهای خیابانی به اندازه کافی در فضای مجازی خبرساز شده است؛ اتفاقی که فقط به دست به دست شدن چند فیلم محدود نمیشود و خیلی بیشتر از این حرفها میتواند اثرگذار باشد.
امنیت و احساس امنیت!
در مباحث روان شناسی اجتماعی، همیشه ۲ مفهوم امنیت و احساس امنیت از هم تفکیک میشوند. امنیت چیزی است که در واقعیت و کف اجتماع و براساس آماروارقام سازمانهای ذی صلاح میتوان به آن پرداخت و احساس امنیت، احساسی است که کامل به سلیقه عاطفی مردم بستگی دارد و براساس مشاهدات محدود آنان شکل میگیرد، نه آماروارقام؛ احساس امنیتی که این روزها انگار بیشتر از خود امنیت لطمه خورده است. شاید این روزها به دلیل مشکلات اقتصادی حتی از نظر آماروارقام هم تعداد زورگیریها و سرقتها زیاد شده باشد یا چنان که در خبری منتشر شد، تعداد افرادی که «زورگیر اولی» هستند، رشد چشمگیری داشته باشد، اما درمجموع ایران جزو کشورهای ناامن در دنیا محسوب نمیشود.
این موضوع نفی کننده وجود مشکلات اقتصادی منجر به جرائم این چنینی و لزوم تلاش مسئولان برای بهبود شرایط نیست و پرداختن به موضوع مهم احساس امنیت به معنی نادیده انگاری افزایش جنایتهای خیابانی و لزوم پیشگیری و حفظ امنیت نیست، اما انتشار گسترده چنین تصاویری به احساس امنیت روانی جامعه که شاخص مهم تری از خود امنیت است، منجر میشود. اینکه افراد دائم در معرض تماشای چنین ویدئوهایی باشند، باعث میشود که هر لحظه در کوچه و خیابان و خانه احساس ناامنی کنند.
این روزها گسترش تعداد دوربینهای مداربسته و البته سهولت انتشار ویدئوهای دوربینهای تلفن همراه باعث شده است که این گونه خبرها بیشتر از پیش دیده شود. اما نباید فراموش کنیم که ناامنی کریه و زشت است و مشکلات اقتصادی به آن دامن میزند. ولی گوشیهای دست ما و اخبار فضای مجازی همه چیز نیستند. یادمان باشد که برای خیلی از رسانه ها، خبر خوب، خبر بد است، چون بازخورد بیشتری دارد. چنان که خبر زورگیری در بزرگراه از خبر پیداکردن پول به وسیله یک رفتگر و برگرداندن آن به صاحبش بیشتر دیده میشود!