محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز - نماهایی بسته از دو چشم که با غضب بههم خیره شدهاند؛ نگاه شاهدان درگیری احتمالی دو قطب ماجرا و موسیقی دلهره آوری که خبر از یک انفجار قریبالوقوع در رابطه دو نفر میدهد و تعلیقی که این ترکیب تصویری و شنیداری در بیننده به وجود میآورد، انتظاری است که از یک سریال یا فیلم سینمایی داریم. اثری نمایشی که برای جذب مخاطب، دست به این نوع تمهیدات میزند و از قبل هم با مخاطب طی شده است که قرار است یک اثر نمایشی ببیند.
اما مسابقههایی که قرار است از شبکههای تلویزیونی یا در رسانههای دیداری و شنیداری اینترنتی پخش شوند، یک اصل مهم دارند و آن هم حضور افرادی حقیقی در فضایی مستند در یک مسابقه با موضوعی خاص است و نه استفاده از دیالوگهای ازپیش نوشتهشده و تدوین نمایشی بهجای تدوین مستند. سازندگان داخلی این نوع برنامهها پیش از هرچیز سالهاست که برای جذاب کردن برنامههایشان از افراد سرشناس استفاده میکنند تا بخشی از جذابیت لازم این برنامهها که باید براساس ایدههای گروه نویسندگان باشد را با چهره و اطوار افراد سرشناس پوشش دهند و کار را راحتتر پیش ببرند.
مثال بارز این شکل برنامهسازی، برنامه شام ایرانی است که از اوایل دهه ۹۰ و به تقلید از برنامههای مشابه خارجی با حضور بازیگران و خوانندهها و ورزشکاران ساخته شد یا مسابقه رالی ایرانی و اخیرا هم شبهای مافیا که با تبلیغات گسترده و حضور تعداد زیادی از بازیگران سرشناس ایرانی به پربینندهترین محتوای یکی از پلتفرمهای VOD ایرانی تبدیل شده است و مطابق انتظار، بخشهای مختلف آن در شبکههای مجازی دیده شده است.
روشی تبلیغی که بخشی از برنامه یا سریال در اینستاگرام پربازدید میشود و پس از آن مخاطب ترغیب به تماشای برنامه کامل در پلتفرم اصلی میشود. این شکل از تبلیغ که دیگر مدتهاست جا افتاده است، نیاز به الزاماتی دارد که مهمترینش، بودن بخشهایی در آن برنامه یا سریال است که قابلیت وایرال شدن در شبکههای مجازی را داشته باشد. این نگاه باعث شده است که اتاق فکر این برنامهها، بخش وایرالسازی قلابی هم راه بیندازند. به این ترتیب که اظهارنظری عجیب یا صحنهای غیرمعمول یا دیالوگی کمترشنیدهشده را در برنامه و سریال خود میگنجانند تا آن بخش چند دقیقهای باعث دیده شدن در اینستاگرام و به تبع آن دیده شدن کل برنامه شود.
به ابتدای مطلب برمیگردیم؛ توصیفی که از نگاههای غضبآلود و موسیقیهای دلهرهآور و درگیری کلامی بین دو نفر کردیم، اشاره به مسابقه رئال شام ایرانی داشت و اتفاقی که بین مریم امیرجلالی و فلور نظری افتاد و باعث دیده شدن زیاد و برانگیخته شدن واکنشهای متعدد شد؛ همه با یک بهانه، اینکه مریم امیرجلالی در بحث با فلور نظری درباره گیاهخواری از مثال بز استفاده کرد و کارگردان این برنامه هم که انگار برای چنین بحثی آماده بود، به این اتفاق پروبال داد و آن را حسابی دراماتیزه کرد.
چه پستهای انتقادی و چه نظرات بلندبالا و چه جنگهای کامنتیای که پس از انتشار این بخش کوتاه راه نیفتاد و چقدر مطلب انتقادی که در رسانهها نوشته نشد و چقدر که سازندگان از این اتفاق خوشحال نشدند! بیدردسر و بیهیچ خرجی برای برنامهشان، تبلیغی گسترده شد و تعداد بینندگانشان در سامانه پخش افزایش یافت و پول به جیب زدند، درحالیکه هنوز در کامنتها عدهای، دیگران را بز و آنان، بقیه را خونخوار و وحشی میخوانند. پشت هر فیلم وایرالی، عدهای سود میکنند و عدهای فحش میخورند. اگر جزو دسته اول نیستیم، حداقل جزو دسته دوم نباشیم.