به گزارش شهرآرانیوز، «همسانسازی» برای بازنشستگان کارگری به راستی تبدیل به یک معضل شده است؛ معضلی که چندین ماه متوالی است آنها را درگیر کرده است. ماههاست که همه هوش و حواس جامعهی بازنشستگان کارگری، متوجهی مقولهای به نامِ همسانسازی است.
اگر در اخبار رسانهها یک جستجوی ساده بزنیم، میبینیم در هفت یا هشت ماه اخیر، دقیقاً از بعدِ فرودین و اردیبهشت سال جاری، مقامات سازمان تامین اجتماعی، مسئولان وزارت کار و در سطوح پایینتر، اعضای کانون عالی بازنشستگان، بیش از صد یا دویست گفتگوی رسانهای در ارتباط با چندوچون و فرمولهای همسانسازی و همچنین نحوه اجرا و مزایای آن ترتیب دادهاند؛ اما این نمایش بسیار طولانی، در نهایت نتوانسته است رضایت بازنشستگان کارگری را جلب نماید؛ بازنشستگان به خصوص بازنشستگان سخت و زیانآور همچنان ناراضی هستند و از آن مهمتر، از اینهمه وعدههای بیسرانجام به ستوه آمدهاند.
همسانسازی در قوانین بالادستی از جمله برنامه ششم توسعه و قانون مدیریت خدمات کشوری که البته گاهاً از آن به عنوان «همترازی» یا «یکسانسازی» یاد شده است، تعریف مشخصی دارد: بایستی دریافتی بازنشستگان به دریافتی شاغلان همتراز و همردیف، تا جایی که امکان دارد، نزدیک شود. این تعریف کلی براساس شرایط استخدامی کارکنان دولت که مشمول نظام هماهنگ پرداخت هستند و هر شاغل، دارای یک ردیف و طبقهی شغلی مشخص است، شکل گرفته است. اگر یک بازنشسته با طبقهی N بازنشست شده، در جریان همسانسازی باید دریافتیاش به پای دریافتی شاغلی برسد که هماکنون پایهی شغلیِ N دارد. دقیقاً براساس همین ساختار است که همسانسازی تعریف میشود؛ اما در مورد بازنشستگان کارگری که در زمان اشتغال در کارگاههای متفاوت با سطوح دریافتی مختلف و مشمول طرحهای طبقهبندی متعدد اشتغال داشتهاند، تعیین طبقهی شغلی بازنشسته و انطباق آن با شاغل همتراز و همردیف، کاری غیرممکن است.
حسین غلامی (فعال صنفی بازنشستگان کارگری) میگوید: همسانسازی هیچ ربطی به کارگران بازنشسته ندارد و طرحیست که فقط برای بازنشستگان دولت یا همان بازنشستگان صندوقهای کشوری و لشگری «معنادار» است. در واقع، همسانسازی را با هزار سریش هم نمیتوان به بازنشستگان تامین اجتماعی چسباند؛ آنچه که برای بازنشستگان تامین اجتماعی معنا دارد، افزایش مستمریها براساس الزامات مواد ۱۱۱ و ۹۶ قانون تامین اجتماعی و سپس افزایش مزایای مزدی آنهاست؛ «قانون» به صراحت میگوید: مستمری بازنشسته باید به اندازه نرخ تورم و براساس سبد معیشت خانوار متوسط افزایش یابد اما چون «قانون» را اجرا نکردهاند، به سراغ طرح ابتر و ناهمخوانی به نام همسانسازی رفتهاند؛ از سوی دیگر، بودجه مناسب نیز برای این طرح اختصاص نداده و نام آن را به «متناسبسازی» تغییر دادهاند! در نهایت هم نتوانستهاند رضایت بازنشستگان کارگری را جلب نمایند.
با این حساب، اگر قرار بر اجرای یک همسانسازی واقعی برای بازنشستگان کارگری باشد، باید تیمهای مجرب از نمایندگان واقعی – نه اسمی- بازنشستگان در جلسات متعدد با مسئولان و کارشناسان فنی و درآمد سازمان تامین اجتماعی بحث کنند و بازنشستگان را براساس سطح دریافتی زمان بازنشستگی به طبقات و گروههای مختلف تقسیم کنند و سپس حقوق شاغلان همردیف را استخراج و پایه حقوق بازنشستگان را حداقل به ۹۰ درصد پایه حقوق شاغلان همردیف برسانند.
اما مهمتر از چنین کار دشواری، اجرای قانون است؛ آیا اگر در فروردین ماه حداقل مستمری بازنشستگان کارگری که به گفته اعضای کانونهای بازنشستگی حداقل ۷۰ درصد آنها حداقلبگیر هستند، به اندازه سبد معیشت حداقلیِ ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومانی زیاد میشد، نیازی به اینهمه صرف وقت و معطلی بابت اجرای همسانسازی بود؟!
اکبر شوکت (عضو کارگری هیات امنای سازمان تامین اجتماعی) در این رابطه میگوید: از آنجا که دولتیها در مذاکرات مزدی ۹۹ مقابل افزایش قانونی و عادلانه مزد و مستمری مقاومت کردند و حتی حاضر نشدند حداقل مزد و مستمری را به اندازه تاثیر تورم روی سبد معاش –تفاضل دو سبد معاش برای دو سال متوالی- زیاد کنند، برای اینکه از حجم نارضایتی بازنشستگان کارگری بکاهند، گفتند همسانسازی را اجرا میکنیم؛ در مرحله بعد دولت بازهم نخواست بودجه خاص به صندوق تامین اجتماعی اختصاص دهد؛ گرچه در برنامه ششم توسعه آمده اگر قرار بر همسانسازی است، باید با بودجه دولتی انجام شود.
وی ادامه میدهد: دولت ۳۲ هزار میلیارد تومان به سازمان داد و گفت این «رد دیون» است ولی با آن همسانسازی را اجرایی کنید؛ این کار قانونگریزی را به حد اعلا رساند؛ ۳۲ هزار میلیارد تومان اگر بودجه مورد نیاز برای همسانسازی است، دیگر نباید پای رد دیون دولت بگذارند! بنابراین در سطوح مختلف، قانون زیر پا گذاشته شده است.
در مردادماه؛ وقتی که با ۳۲ هزار میلیارد تومان – البته با نصف آن- همسانسازیِ بدون یال و دم و اشکم یا همان به اصطلاح «متناسبسازی» به اجرا درآمد، فرمولهای اجرایی بسیار ناعادلانه و غیرخوانا و البته بیربط به تعریف اصلیِ همسانسازی بود؛ بازنشستگان بارها در ارتباط با نحوه عملکرد فرمولها، سوالات و انتقاداتی مطرح کردند؛ این سوالات در چند بُعد برجستهتر بود: اول بازنشستگان سخت و زیانآور که ادعا کردند ده سال سابقه استحقاقی آنها در نظر گرفته نشده؛ دوم، بازنشستگانِ غیرحداقلبگیر که میگویند دریافتی آنها عادلانه زیاد نشده و با این شیوهی اجرا، فاصله دریافتیِ ماهانهی آنها با حداقلبگیران بسیار کاهش یافته است و در نهایت، بازماندگان و از کارافتادگان بودند که میزان افزایش همسانسازی برای آنها بسیار ناچیز بوده است. این انتقادات، ماهها تداوم یافت و در همین حین، دولت حدود ۱۷ هزار میلیارد تومان از خزانهی خود به صندوقهای کشوری و لشگری، بودجه همسانسازی اختصاص داد و به این ترتیب، کف دریافتی بازنشستگان این صندوقها به ۴ میلیون تومان رسید؛ در این میان، دریافتی هر بازنشستهی کشوری و لشگری به ۹۰ درصد شاغل همتراز خود رسید.
وقتی انتقادات بالا گرفت، مسئولان سازمان تامین اجتماعی در نهایت ادعا کردند جلساتی با نمایندگان بازنشستگان در حال برگزاری است و در آذرماه، اصلاحاتی انجام خواهد شد؛ وعده داده شد که با این اصلاحات، حق بازنشستگان سخت و زیانآور ادا خواهد شد.
در روزهای ابتدای نیمهی دوم آذر، خبر آمد که همسانسازی بازنشستگان سخت و زیانآور با استفاده از فرمولِ «چهار/سیام ضربدر سابقه کار سخت» اصلاح شده است. اعضای کانونها در تشریح فرمول مورد نظر گفتند: پیش از این، چهار/سیام ضربدر ده سال ارفاقی شده بود اما حالا در جریان اصلاحات، فرمول مورد نظر تغییر کرده و چهار/سیام در میزان سالهای اشتغال در کار سخت ضرب شده است؛ افزایش ریالی. اصلاحات انجام شده برای هر بازنشسته حدوداً به اندازه تفاضلِ (سابقه کار و ده سال ارفاقی) ضربدر ده هزار تومان است؛ برای مثال، اگر بازنشسته ۲۳ سال کار کرده، حدوداً ۳۰ هزار تومان در آذر اضافه حقوق خواهد گرفت اما سوال اینجاست که این فرمول از کجا و چطور آمده است و آیا اینهمه جار و جنجال و بیش از چهار ماه انتظار به این میارزد که در نهایت دریافتی ماهانه هر بازنشسته بین بیست تا ۱۰۰ هزار تومان زیاد شود؟!
قبل از اینکه در آذرماه فیشهای جدید صادر شود، بازنشستگان سخت و زیانآور بر این تصور بودند که قرار است حداقل ۱۰۰ یا ۲۰۰ هزار تومان به حقوقشان افزوده شود؛ اما حالا بعد از چهار ماه انتظار و وعدههای دلخوشکننده، فرمولهایی را مقابل خود میبینند که به هیچوجه اقناعکننده و رضایتبخش نیست؛ از آن مهمتر، دفاع حاضران در جلسات رایزنی با مقامات سازمان، از این فرمولهاست!
در روزهای اخیر بعد از انجام اصلاحات آذرماه و افزایش بسیار ناچیز حقوق بازنشستگان سخت و زیانآور، علی اصغر بیات (رئیس کانون عالی بازنشستگان تامین اجتماعی) در ارتباط با اصلاحات و فرمولهای آن به رسانهها گفته است: فرمولی که در حال حاضر برای اجرای احکام متناسبسازی مشاغل سخت و زیانآور استفاده شده به تایید «نمایندگان بازنشستگان مشاغل سخت» رسیده و سپس اجرایی شده است.
بازنشستگان استانهای مختلف در تماسهای مکرر خود میپرسند، نمایندگان ما چه کسانی بودهاند که ما آنها را نمیشناسیم و چگونه به این فرمولهای ناعادلانه رضایت دادهاند؟!
سیداحمد حسینی (بازنشسته سخت و زیانآور اهوازی و فعال صنفی) در رابطه با این اظهارات میگوید: من و دیگر بازنشستگانِ سخت و زیانآور تامین اجتماعی ماندهایم که نمایندگان ما چه کسانی هستند که در مذاکرات شرکت کرده و به چنین فرمولهایی رضایت دادهاند؟ مگر برای تعیین نمایندهی یک گروه یا یک جمعیت، ابتدا نباید چند نفر در هر شهر و استان کاندیدا شوند؛ بعد رایگیری صورت بگیرد و بعد منتخبان مشخص شوند؟! چه کسی نماینده بازنشستگان سخت و زیانآور را تعیین و معرفی کرده است؟ چرا منِ بازنشسته نماینده خودم را نمیشناسم؟!
به گفته او، بازنشستگان سخت و زیانآور هیچ مشارکتی در تدوین و طراحی فرمولهای همسانسازی نداشتهاند و نمیتوانند ادعا کنند نمایندگان جامعهی هدف به این اصلاحات ناچیز رضایت دادهاند!
حالا به انتهای آذر میرسیم؛ ماهها انتظار برای اصلاح و عادلانهسازیِ همسانسازیِ تغییر شکل داده و استحاله یافته، به در بسته خورده است. تعدادی از بازنشستگان مشهدی در ارتباط با عمق نارضایتیها به ایلنا میگویند: «اگر قرار باشد موضوع را اینگونه جمع کنند و ادعا کنند همه چیز به خوبی و خوشی تمام شده، ما بازنشستگان به دیوان عدالت شکایت خواهیم کرد. کانون عالی، سازمان تامین اجتماعی و وزیر کار باید پاسخگوی بازنشستگان سازمان به خصوص ۳۰۰ هزار بازنشسته سخت و زیانآور که چهار ماه انتظار بیحاصل کشیدند، باشند؛ اگر پاسخ درخوری ندهند، از قانون و مراجع قانونی کمک میطلبیم.»
و درنهایت باید گفت بیلان اتفاقات این چند ماه اخیر، منفیست؛ بعد از ماهها انتظار، همسانسازی برای بازنشستگانِ سایر سطوح اصلاح نشده است؛ همسانسازی حقوق برای بازماندگان و از کارافتادگان نیز اصلاح نشده؛ آن اصلاحاتی هم که برای سخت و زیانآورها اجرایی شده، رضایتبخش نیست و نتوانسته موافقت جامعهی هدف را جلب کند و درنتیجه، حسین غلامی به همان استدلال ابتدای گزارش بازمیگردد: «ما اصلاً همسانسازی نمیخواهیم؛ مستمریها را به اندازه سبد معیشت زیاد کنید؛ سبدی که همین امروز ده میلیون تومان است و تا پایان سال معلوم نیست چقدر به نرخ آن افزوده خواهد شد!»
منبع: ایلنا