سرخط خبرها

دکتر کاظم معتمدنژاد، خراسانیِ فروتنِ روزگار ما

  • کد خبر: ۵۲۹۶۸
  • ۲۷ آذر ۱۳۹۹ - ۱۸:۰۶
دکتر کاظم معتمدنژاد، خراسانیِ فروتنِ روزگار ما
حالا ۷ سال از آن پاییز اندوهگین می‌گذرد، پاییزی که دکتر کاظم معتمدنژاد به ناگاه جهانمان را ترک کرد و ما را با اندوه و حسرتی همیشگی تنها گذاشت. اندوه و حسرتی نه فقط برای روزنامه نگاران و دانش آموختگان علوم ارتباطات، که برای ایران، ایرانی که همه هدف و غایت آرزوی استاد، سربلندی و پیشرفتش بود.
پژمان موسوی | شهرآرانیوز - حالا ۷ سال از آن پاییز اندوهگین می‌گذرد، پاییزی که دکتر کاظم معتمدنژاد به ناگاه جهانمان را ترک کرد و ما را با اندوه و حسرتی همیشگی تنها گذاشت. اندوه و حسرتی نه فقط برای روزنامه نگاران و دانش آموختگان علوم ارتباطات، که برای ایران، ایرانی که همه هدف و غایت آرزوی استاد، سربلندی و پیشرفتش بود.

کاظم معتمدنژاد اهل مود بود، روستایی کوچک با مردمانی سخت کوش و اهل فرهنگ در سی وپنج کیلومتری بیرجند. مشهور است که مردم خراسان بزرگ از سنتی برمی خیزند که ادب و فرهنگ و فروتنی، جزء جدایی ناپذیر آن است و انصافا که دکتر کاظم معتمدنژاد دانشی مرد ادیب فروتن زمانه خود بود. کم پیدا می‌شوند چهره هایی، چون معتمدنژاد که با جایگاه و تحصیلات و موقعیتی که دارند کنار می‌آیند و ظرفیتشان را همگام با چیز‌های دیگر بالا می‌برند. همین ظرفیت بالا هم هست که فروتنی می‌آورد و بزرگی، ادب می‌آورد و احترام، و به راستی که استاد سرآمد فروتنان هم عصر خود بود.

روزنامه نگاران ایران بخش زیادی از سواد نظری و آموزه‌های آکادمیک خود را مستقیم یا غیرمستقیم از کاظم معتمدنژاد و نوشته هایش دارند، از کتاب‌ها و تحقیقات و پژوهش هایش. کیست که نداند اگر تلاش و کوشش استاد کاظم معتمدنژاد در سال‌های رکود و تعطیلی نبود، معلوم نبود چه بر سر روزنامه نگاری و ارتباطات این کشور می‌آمد و میراث مصباح زاده و مصباح زاده‌ها چه سرنوشتی پیدا می‌کرد؟ کیست که نداند اگر معتمدنژاد، کتاب هایش و کلاس هایش نبودند، روزنامه نگاری ایران نه یک چیز که خیلی چیز‌ها کم داشت و درست از همین روست که جامعه روزنامه نگاران ایرانی باید تا همیشه دانش نظری خود را مدیون او و کوشش هایش بداند. این «تا همیشه» بودن همان ویژگی آدم‌های مولد است، آدم‌هایی که گرچه می‌روند، همیشه هستند و در جهانمان زنده و پایدار.
 
پروفسور کاظم معتمدنژاد هم از آن نام‌هایی است که شاید نباشد، یعنی در کنارمان، در کلاس هایمان، در روزنامه هایمان و در بزرگداشت هایمان، اما انگار هست. تحریریه‌ای نیست که نام او در آن مطرح نباشد. کتابخانه‌ای نیست که اثری از او در کنج آن جا خوش نکرده باشد. پژوهشی نیست که نام او در منابعش نباشد و بالأخره جایی نیست که روزنامه نگاران و اهالی رسانه در آن باشند و نام دکتر در آن جمع به خوبی و نیکویی یاد نشود.

فقط هم این‌ها نیست. یعنی معتمدنژاد فقط مربوط به یادگار‌هایی از سال‌هایی که رفته نیست. میراثی که معتمدنژاد از خود بر جای گذاشته، نه فقط متعلق به گذشته، که همچون یک «راه» پیش روی آینده ماست، راهی که تحقیق و پژوهش را جدی می‌گیرد، بر رعایت اصول حرفه‌ای تأکید می‌ورزد، خلق اثر و ترجمه دانش و تجربه‌ی جهان غرب را مهم می‌داند و بر تربیت دانشجو به عنوان روزنامه نگاران و فعالان روابط عمومی آینده اهتمام می‌ورزد. همین‌ها هم هست که معتمدنژاد را مهم کرده است و نام و جایگاهش را در سپهر رسانه‌ای ایران تا همیشه ماندگار.

این خاطره را با اینکه یک بار گفته ام، حیفم می‌آید اینجا و در روزنامه‌ای که همشهری استاد است، بازگو نکنم: از ذهن و زبانم نمی‌رود دغدغه استاد در حوزه روزنامه نگاری در آخرین گفت وگوی مکتوبی که با او داشتم. او در این گفتگو به صراحت به من گفت: «روزنامه نگاری حرفه‌ای به نظر من روزنامه نگاری‌ای است که از آزادی سیاسی و استقلال اقتصادی برخوردار باشد، رویداد‌ها را به طور عینی مد نظر قرار دهد و مستقل و بی طرف باشد. در این بخش، به نظر من ما ۴ مسئله داریم. اولین مسئله این است که ما برای آزادی مطبوعات باید به یک فضای عمومی مطلوب آزادی رسانه‌ای برسیم که این فضا تنها در سایه حاکمیت قانون می‌تواند حفظ شود.
 
مسئله دوم استقلال اقتصادی روزنامه هاست یعنی اگر روزنامه‌ها محتویات پربار داشته باشند، با استقبال مخاطب روبه رو شده و خودبه خود آگهی‌های بیشتری به سمت آن‌ها سرازیر می‌شود و آن‌ها می‌توانند روی پای خود بایستند و به کمک‌های دولت کمتر نیازمند باشند. مسئله سوم بحث آموزش روزنامه نگاری است که به نظر من، آنچه ما هم اکنون داریم اصلا کافی نیست. باید به حدی برسیم که در همه شهر‌های بزرگ این رشته بتواند دایر شود تا بتوان بدین وسیله پاسخ گوی نیاز‌های روزنامه‌ها و رادیوتلویزیون‌های محلی بود. مسئله چهارم هم به بحث تأمین استقلال حرفه‌ای روزنامه نگاران برمی گردد. یعنی به جایی برسیم که سندیکا‌های حرفه‌ای این رشته فعال باشند و مقررات کار روزنامه نگاران مشخص باشد و روزنامه نگاری حرفه‌ای تعریف شود.» این چند خط مانیفست فکری معتمدنژاد بود، مانیفستی که می‌تواند و باید که ضامن کار حرفه‌ای روزنامه نگاران و مصونیت آن‌ها از دست انداز‌ها باشد.

 
* یاد استادمان دکتر کاظم معتمدنژاد گرامی، از مود خراسان تا قطعه نام آوران بهشت زهرای تهران
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->