شوشتری - امروز اگر سراغ کوچه پسکوچههای قدیمی مشهد بروید و یکبهیک اسامیشان را در ذهنتان مرور کنید، نامهایی را پیدا خواهید کرد که تاریخچهشان به اهالی اولیه آنها برمیگردد. محله «قبرمیر» در مجاورت حرم مطهر رضوی یکی از همین منطقههاست. محلی قدیمی که مشهدیها آن را به واسطه قبرستان وقفیاش میشناسند و به یاد میآورند. جایی که تاریخش به بیش از هزار سال قبل برمیگردد، اما اسنادش از دوران صفویه ثبت شده و موجود است؛ با وجود این، در دهههای متمادی عوامل زیادی دست در دست هم داده تا این محله همچون سایر بافتهای تاریخی مشهد از بین برود و حتی نامش نیز از «قبرمیر» به «راد» تغییر پیدا کند. محلهای که صدرالممالک (متولی آستان قدس در دوران صفویه) و اجداد او مالک زمینهایش بودند و با وقف چندهزار متر از همین زمینها که مردههای مشهد در آن دفن میشد، باعث ماندگاری این محله و نامش در این شهر شدند. در حقیقت به دلیل همین قبرستان و واقفش، یعنی میرزا تقیالدین رضوی که آرامگاهش تبدیل به زیارتگاه مشهدیها شد، این محله نام قبرمیر گرفت. قبرستانی که همه خانههای محله دورتا دور آن شکل گرفته بود و بازاری هم با دکانهای مختلف در مجاورتش داشت.
این قبرستان نخستینبار در سال1308شمسی با تصرف زمین از سوی بلدیه تخریب شد و بعدها روی قبرهای آن، دیوارهای مدرسه بالا رفت و کمکم کوچه و خیابان روی آن کشیده شد، اما نامش بین مردم از یاد نرفت. شهرآرامحله این هفته به بهانه نامگذاری جدیدی که قرار است روی محلات منطقه ثامن صورت بگیرد و نام این محله را به «راد» تغییر دهد، سراغ طاهره شجاعرضوی، نهمین نسل و متولی وقفیات قبرمیر رفته است تا روایتهایش را درباره این محدوده که یکی از قدیمیترین محلههای مشهد است، منتشر کند که یادآور هویت نام و محلهاش است.
میرها چهکسانی بودند و چه کردند؟
میراثدار میرها امروز بانویی 72ساله است که خودش روزگاری سر قبرمیر خرما پخش کرده، از سقاخانه آن آب دست مردم داده و با گلدستههای قبر کلی خاطره ساخته است. طاهره شجاعرضوی، کوچکترین دختر میرزاحسین شجاعالوکلا، نسل نهم میرزا تقیالدین رضوی است که واقف قبرستان میر بود. او حرفهایش درباره میرها را با توضیحی از شجرهنامه خانوادگیاش شروع میکند: همه بزرگان ما میرزا بودند و مردم میر صدایشان میکردند. کارشان هم تولیت آستانقدس، خزانهداری دربار شاهها و حسابداری آستانه و همچنین پیشنمازی بوده است. نخستین نفر در شجرهنامه میرها هم محمدباقر رضوی است که قزوینی بود و از نظر پرهیزکاری در مرتبهای بود که در قزوین سمت شیخالاسلام را داشت. او با قبول سمت تولیت آستانقدس، راهی مشهد شد و تا زمان مرگش، یعنی سال 1074قمری در سمت متولی ماند. او 4پسر داشت به نامهای میرزا تقیالدین، میرزا محمدصالح، میرزا ابوطالب و میرزا سلیمان؛ که از بین آنها تقیالدین خیرترین بود و وقف قبرستان میر هم به او برمیگردد. البته 3فرزند دیگر هم بین مردم معروف بودند. بهعنوان نمونه، میرزا محمدصالح شاعر بود و شعرهایی از او موجود است. او عالمی بود که شیخ حر عاملی برای وی اجازه صادر کرده است. همچنین میرزا ابوطالب و میرزا سلیمان هم بهترتیب سمت صدر خاصه دوره صفویه (21سال) و ناظر آستان قدس را داشتهاند. با فوت پدر، تقیالدین سمت تولیت آستانقدس را از شاهسلطان حسین قبول کرد و متولی مشهد شد. او از همان زمان لقب «شاه» گرفت، اما هیچوقت شاهانه زندگی نمیکرد و تا آخر عمر زیلونشین بوده است. حتی وقتی سلطانحسین به دیدارش آمد، در مقابل شاه تعظیم نکرده و گفته است «من فقط در مقابل خداوند تعظیم میکنم.» سلطان هم از حرف او خوشش آمده و به او یک کیسه زر و قرآن زرین داده است. تقیالدین هم با گفتن اینکه به زر نیازی ندارم، سکهها را پس داده و قرآن را نگه داشته است. این قرآن امروز در موزه آستان قدس نگهداری میشود.به علت همین پرهیزکاری بود که تقیالدین شروع کرد به وقف بخشی از زمینهایش در مشهد. اولین وقف را در سال1085 در قالب زمینی برای قبرستان انجام داده است. قبرستانی که پدر و پدربزرگش هم در آن دفن شده بودند. وقف دوم را در سال1088 انجام داده که طی آن تعدادی دکان وقف امامرضا(ع) شده است. از این وقفها امروز قبرستان و ساختمانهای داخل آن کاملا از بین رفته اما وقف حرم مطهر همچنان جاری است. همه نسلهای بعد از تقیالدین هم خیر و کمکدست مردم بودند که در این بین میرزا محمدجعفر جایگاه خاصی دارد.
وقفی به نام قبرمیر
وقفنامهای که به دست شجاعرضوی رسیده است، علاوه بر داشتن مهر و امضای شاهتقیالدین و یکی از برادرهایش، چند امضای دیگر هم دارد که روی یکی از آنها مهر علامه مجلسی خورده است. او وقفنامه را میخواند و میگوید: میرزا تقیالدین نخستینبار زمینی را به وسعت بیش از 4هزار مترمربع در مکانی که زندگی میکرد و محل دفن پدر و پدربزرگش بوده، وقف عام کرده و تولیتش را خودش بر عهده گرفته است. آنطور که در وقفنامه آمده است، محل زمین این قبرستان در طرف قبله، مقبره میرمحمد جعفرالرضوی بوده که ایوان رو به طرف شمال و 2خانه رو به طرف مشرق و مغرب این ایوان ساخته شده است. خانه زیر ایوان را حوضخانه و خانه زیر خانه طرف مشرق ایوان برای چاهخانه تعیین شده است و فضا که طول آن 13زرع و نیم و عرض آن از طرف مشرق، 6زرع و از طرف مغرب یک زرع است، در پیش ایوان و خانهها باقی مانده است تا مردم در آن مردههای خودشان را دفن کنند. البته طبق این وقفنامه، میرهای مشهد هم میتوانستند مردههایش را در همین قبرستان دفن کنند. تقیالدین نیز با وجود متولی بودن و داشتن جای قبر در حرم، وصیت کرده بود تا در همین قبرستان به خاک سپرده شود. بعد از همین اتفاق، یعنی مردن و خاکسپاری در قبرستان وقفی خودش، مردم نام آنجا را که قبل از آن به نام کوی صومعه شناخته میشد، قبر میر گذاشتند؛ یعنی جایی که میر دفن شده است.
دکانهایی برای قبرستان
شاهتقیالدین در زمان وقف اول، 2باب دکان منفصله را که در راسته بازار مشهد بود و در آن ارهگری و کفشدوزی صورت میگرفت نیز وقف این قبرستان کرده است تا از محل درآمد آن مخارج تأمین شود. آنطور که در وقفنامه قید شده است، باید درآمد این دکانها بخش بخش شده و مبلغی به متولی، مبلغی برای حافظی که هر روز یک جزء قرآن را در دارالحفاظ بر سر قبر والدین واقف تلاوت میکند و کسی که به امر آبکشی قیام نموده و حوض را پرآب و پاکیزه نگاه دارد و فراش داده شود.
از آنجا که در این قبرستان برای رفاه حال مردم و زائران چند بنا همچون مسجد، خانه زائرها و غسالخانه ساخته شد، تقیالدین و بعد از او پسرش، یعنی میر محمدجعفر هم وقفهایی برای نگهداری آن کردهاند. در وقفنامه چنین آمده است: «6باب دکان ملکی در اول بازارچه جنب حمام دروازه شهر، 3باب در یک طرف بازار و 6باب در محاذات یکدیگر و از طرف شمال و جنوب متصل به ملک سرکار نواب مستطاب صدرالممالک محروسه و قواما میرزا محمدجعفر به همراه 4باب دکان دیگر واقع در بازار مذکور در محاذی یکدیگر که زمین آن را از سرکار فیضآثار و میانه این 4باب و آن 6باب، 4دکان ملکی محاذی یکدیگر فاصله است و از طرف شمال و جنوب متصل به ملک سرکار فیضآثار و ورثه حکیم زینالعابدین سمنانی است، بر مصالح و موقوفات فوق وقف نمودم.»
آنطور که شجاعرضوی میگوید، وقفی برای دفن میرها در این قبرستان وجود دارد که بر اساس آن فضای پیش مسجد بهعنوان مقبره خود تقیالدین و اولاد او اعلام شده است؛ مشروط به آنکه دفن غیر در مقبره موقوف باید به اذن تمامی اولاد واقف که ساکن مشهد و حاضر باشند، صورت بگیرد.
هدیه میر به امامرضا(ع)
شاهتقیالدین که زمینی را وقف مردم کرد، در مرحله دوم قبل از فوتش چند باب مغازه هم وقف امامرضا(ع) کرد که پای این وقفنامه هم امضای بزرگان زیادی از مشهد را دارد. طبق آن 4دکان در بازار میدان وقف حرم شده تا از محل آن بخشی برای حقالتولیه متولی، بخشی برای اخراجات ضروری و نصفی در وجه آبکش مقبره و بخشی برای حافظ که سر قبر والده خود قران میخواند و بخشی برای حافظ مقبره و بخشی برای فراش داده شود.
مدرسه روی قبرستان
طاهره شجاعرضوی هنوز هم قبرستان میر را به خاطر دارد؛ بهخصوص گلدستههایی که روی قبر تقیالدین بود: بیشتر از 3سال نداشتم که پدرم (وکیل مردم مشهد) از دنیا رفت. بعد از آن مادرم به سفارش پدرم هر شب جمعه به قبرستان میر میرفت. خانهمان در کوچه نو بود، اما تا قبرستان میر پیاده میرفتیم. 5یا 6سال داشتم که مادرم شب جمعه بسته خرمایی به دستم داد و گفت امروز نوبت به تو رسیده که برای آقا خیرات کنی. آقا را نمیشناختم و فکر میکردم منظورش پدرم است، ولی وقتی به محل قبرها رسیدیم، مادرم وارد اتاقی شد که داخل مدرسه بود. از دریچه کوچک داخل اتاق 3پله پایین رفت و روی مزاری نشست. قرآن خواند و به هرکس که میآمد، خرما داد. بعدها که رفتن به آنجا تکرار شد، مادرم از خاندان پدرم گفت و تقیالدین که آرامگاهش به زیر مدرسه رفته بود.
در حقیقت سال1308 بلدیه زمین قبرستان را همراه با ساختمانهای آن که شامل مسجد، غسالخانه و خانه زائر میشد، تصاحب کرد و تغییراتی داد. این زمین در سال1313 به اداره فرهنگ سپرده شد تا در آن مدرسه بسازد. با آغاز ساخت مدرسه، بخش زیادی از قبرستان تسطیح شد و در جریان آن، مقبره تقیالدین با کف زمین فاصلهدار شد. از طرفی هم چون جرئت خراب کردن قبر تقیالدین و پسرش را نداشتند، مجبور شدند که مقبره را در زیرزمین مدرسه حفظ کنند.
آرامگاهی که زیارتگاه شد
طبق نوشتههای خاتونآبادی در وقایعالسنین و الاعوام، میرزا تقیالدین رضوی در شهر مشهد به پرهیزکاری و دیانت شهرت داشت. برای همین چندان شهرت سیاسی پیدا نکرد. تا جایی که وقتی از دنیا رفت و در قبرستان میر به خاک سپرده شد، مردم آرامگاه او را تبدیل به زیارتگاه کردند: میرزا شاهتقیالدین، متولی مشهد در 1093قمری فوت شده است. او مردی خوشاخلاق، حقگو، حقشنو و باانصاف بود و غیر از قبول تولیت، عیبی نداشت. به همین دلیل بود که وقتی فوت کرد، قبرمیر شکل گرفت و زیارتگاه شد و تا مدتها محل رجوع مردم بود.
حال با وجود اینکه قبرستان در جریان ساختوسازها، خیابانکشیها و ساختمانسازیها کاملا از بین رفته، شجاعرضوی میگوید که چند قبر از آن قبرستان باقی مانده است که تعدادی در حیاط حسینیه کرمانیهاست و تعدادی هم زیر زمین آن: هیچوقت گلدستههای مقبره تقیالدین را فراموش نمیکنم. وقتی از داخل مدرسه وارد مقبره او میشدم، 2گلدسته داشت که در مجاورت سقاخانه قرار گرفته بود. مردم به هرجا رسیده بودند، پارچه سبز بسته بودند که نذرشان قبول شود. قبر پسرش، یعنی میر محمدجعفر هم فاصله چندانی از این مقبره نداشت.
البته قبر او بدون آرامگاه و در مدرسه بود.
بعدها که مدرسه تغییر کرد و زمینها به افراد مختلف واگذار شد، محل این قبرها به حسینیه کرمانیها رسید تا فضا را توسعه دهند. به همین دلیل من همیشه میگویم که اگر ایوان حسینیه کرمانیها را گودبرداری کنند، گلدسته قبرمیر، یعنی تقیالدین، بیرون میزند. البته در همان زمان این قبر سنگ نداشت و مردم میگفتند سنگ مرمر گرانقیمتش به سرقت رفته است.
نگذاریم نام قبرمیر فراموش شود
طاهره شجاعرضوی هنوز آخرین تصویر از آرامگاه میر را به خاطر دارد. به همین دلیل از سال1381 به مشهد آمده تا ضمن قبولی تولیت، بتواند نام جدش را در این محله زنده کند: سال1338 بعد از گرفتن کارشناسی پرستاری از مشهد به تهران منتقل شدم. کارم در بیمارستان حمایت از مادران بود. به دلیل همین کار در تهران ازدواج کردم، بچهدار شدم و ماندم، اما سال81 که قرار شد طبق شرط وقفنامه تولیت به اولاد اناث برسد، به مشهد آمدم.
خیلی دیر شده بود؛ چون وقتی وارد محله قبرمیر شدم، حتی یک قبر هم از آن قبرستان بزرگ باقی نمانده بود. از همان زمان تلاش کردم تا به نحوی دوباره قبرهای باقیمانده را آشکار کنم که تاکنون بینتیجه بوده است.
آنطور که شجاعرضوی تعریف میکند، قبل از او نیز یکی از تولیتها تلاش کرده بود تا دوباره قبر میر را زنده کند.
وی توضیح میدهد: طبق وقفنامه 2باب مغازه در کوچه عباسقلیخان با تولیت واقف بیبی شاهزاده خانم میرزایی، دختر حجتالاسلام حاج محمدرضا مجتهدشهیدی در 1364قمری (1323هجریشمسی) برای عمران و آبادی مسجد واقع در قبرمیر وقف شد تا هم مسجد حفظ شود و هم نام قبرمیر از تاریخ مشهد پاک نشود. البته قبل از او چندبار دیگر هم وقفهایی از سوی متولیها صورت گرفته که هیچکدام به نتیجه مطلوب نرسیده است؛ چون بخش اصلی قبرمیر با مدرسه و خیابانسازی از بین رفت.
خانههایی برای زائران
از همه منابع اینطور برمیآید که قبرمیر طبق وقفنامه، ابتدا آرامگاه میر محمدجعفر، جد پدری واقف، بوده و باتوجه به وصیت واقف در وقفنامه، مقبره او نیز در این مکان میباشد و زیارتگاه، آرامگاه خانوادگی که خصوصی بود، مسجد و محل آمدوشد زائران و مجاوران بوده است.
شجاعرضوی این جمله را میگوید و توضیح میدهد: دورتادور قبرستان در کنار دکانها چندین خانه به توصیه تقیالدین ساخته شده بود. متولیهای بعدی هم این خانهها را توسعه داده بودند که محل پذیرایی از زائران بود.
هر زائری که به مشهد و برای زیارت امامرضا(ع) میآمد، اگر مکانی برای خواب نداشت، میتوانست از این اتاقها استفاده کند که متأسفانه از این خانهها هم اثری نمانده و فقط چند دکان از آن وقف همچنان باقی است.
وی با تأکید بر اینکه تمام اسناد تاریخی نشان میدهد که از دوران صفویه و بعد از وقف قبرستان از طرف تقیالدین، نام محله کوی صومعه به قبرمیر تغییر پیدا کرده است، از متولیان میخواهد که نام قبرمیر را که تنها نشانه باقیمانده وقف بزرگ صدرالممالک است، برای مشهد حفظ کنند.