سعیده فتحی/شهرآرانیوز، جاه طلب است، این را میتوان در تک تک جملاتی که به زبان میآورد فهمید. جاهطلبی او، اما بار مثبت دارد. شاید اگر بخواهیم این ویژگیاش را صحیحتر توصیف کنیم باید از واژه «کمالگرایی» استفاده کنیم. بله کمالگرا همان جاهطلب مثبتاندیش است.
مثل همه مدیران موفق دنیا هرگز به کم قانع نیست و همیشه دنبال بهترین است. حتی وقتی همه فکر میکردند، همه چیز خوب است، او بازهم دنبال پیشرفت و بهتر شدن بود. تا این قله را فتح میکند به دنبال فتح قله بعدی است. توقف برای او معنا ندارد و از درجا زدن خوشش نمیآید. مثل سیاستمداران برای خود و سازمانش نقاط آ و ب تعریف کرده است. میداند برای تداوم موفقیت کجا و چه زمان، سر چه چیزی بجنگد و چه وقتی پرچم سفید را بالا ببرد. با با یک تابلو وارد دفتر ریاست شد که روی آن نوشته بود قهرمانی آسیا، به آن رسید و بعد نوشت صعود به المپیک، بعد لیگ جهانی و حالا هم رسیده به سکوی المپیک! برای رسیدن به آن هر کاری که بتواند میکند. او وعده نمیدهد، متعهد میشود. از این حیث بین مدیران ورزشی (شاید هم از بسیاری از مدیران غیر ورزشی!) استثناست. تا آنجا که در این اوضاع چه کنم چه کنم باقی فدراسیونها که در برگزاری یک اردوی تدارکاتی مانده اند، او مربی طراز اول جهانی میآورد آنهم بدون کمک دولت و وزارت ورزش.
او رئیس جاه طلب فدراسیون والیبال است که با همه اینها منتقد هم کم ندارد، اما میگوید از انتقادها پل میسازد برای پیشرفت نه توقف! و حالا والیبال با چنین رئیسی در جایی قرار گرفته که سودای کسب نخستین مدال تیمی تاریخ المپیک ایران را در سر دارد. ماحصل گفتوگوی ۲ ساعته ما با محمدرضا داورزنی پیش رویتان است. اگر دوست دارید از این رئیس و برنامه هایش بیشتر بدانید با ما همراه شوید.
*آقای داورزنی شما جزو معدود روسای فدراسیونها هستید که سعی میکنید تصمیمات مهم را با مشورت بگیرید، به فرض مثال برای انتخاب سرمربی تیم ملی بارها جلسه با آدمها مختلف در والیبال برگزار کردید، چرا چنین سیاستی دارید؟
ببینید اساسا اینجور مباحث تئوری در علم مدیریت مطرح میشود که وقتی میخواهید تصمیمی بگیرید ابتدا باید تصمیم سازی کنید، نظر اهل فن را بگیرید و بعد اقدام کنید. برای گرفتن تصمیم درست باید فرآیند درستی را طی کرد. دیگر از دوران انفرادی تصمیم گرفتن گذشته است. طبیعی است وقتی از خرد جمعی استفاده شود نتیجه کار بهتر خواهد شد. از طرفی وقتی اعضای جامعه خودشان در تصمیم گیری نقش داشته باشند، آن را کار را بهتر انجام میدهند و با علاقه در تحقق اجرایی شدن آن به شما کمک میکنند. کسی تا به حال از مشورت درست ضرر نکرده است و ما هم در فدراسیون والیبال خیلی از تصمیماتی که نیاز به بررسی بیشتر دارد را با مشورت صاحب نظران میگیریم. این درست است که رئیس پاسخگو و مسئول است، اما وقتی از متخصصان مشورت گرفته میشود در نهایت نتیجه کار بهتر میشود. من معتقدم مشورت با جمع خردمند و کارشناس بهتر از این است که یک رئیس به تنهایی تصمیم بگیرد.
*اما عدهای معتقدند که شما این کار را نمایشی انجام میدهید یعنی از قبل تصمیم تان را گرفته اید، اما برای درگیر کردن افکار عمومی و جامعه والیبال این جلسات را برگزار میکنید! توضیحی در این باره دارید؟
وقت و زمان برای ما بسیار با ارزش است و چرا ما وقتی از قبل تصمیم گرفته ایم باید بیخود روزها و ماهها خودمان را درگیر شو و نمایش کنیم؟ این اصلا درست نیست و من آن را قبول ندارم، اما باید به یک موضوع اشاره کنم و آنهم این است که مطمئنا ما برای برگزار جلسات مان از قبل موضوع مورد بحث را مشخص میکنیم و این هم طبیعی است به فرض مثال ما شرایط، آرمانها و برنامههای مان را در جلسه مطرح میکنیم و بعد میگوییم حالا با این شرایط سرمربی ایرانی داشته باشیم بهتر است یا خارجی؟ آنجا کارشناسان نظر میدهند و وقتی همه معتقدند خارجی بهتر است ما هم میپذیریم. من هم به عنوان رئیس فدراسیون هیچ گاه خام وارد جلسات نمیشوم حتما قبل از جلسه تحلیل میکنم و همه جوانب را بررسی و مقدمات بحث را فراهم میکنم. اساس تصمیم گیری، طوفان مغزها در جلسات اعلام میشود و همه آنهایی که در جلسه حضور داشتند میتوانند بگویند که چه گذشته است و ما پله به پله پیش رفتیم تا در نهایت به سرمربی مثل آلکنو رسیدیم. خرد جمعی یعنی همین که در نهایت یک تصمیم درست گرفته شود.
*حالا در شرایطی که اوضاع اقتصادی کشور خراب است و خیلی از فدراسیونها از بی پولی گلایه میکنند و برخی حتی میگویند توانایی برگزاری اردو هم ندارند این بحث پیش میآید که فدراسیون والیبال چگونه میخواهد هزینه مربی خارجی را پرداخت کند؟ شما بارها اعلام کردید که دیگر وابسته به وزارت و دولت نیستید، میشود بگویید راه درآمدزایی شما در فدراسیون والیبال از کجاست؟
ما اصل را بر این گذاشته ایم که دولت هیچ کمکی به ما نمیتواند بکند و باید ۸۰ درصد از هزینهها را خودمان پرداخت کنیم و نباید هم لنگ بمانیم. این را هم بگویم ما بودجهای که از وزارت میگیریم عمدتا ۵۰ درصد آن را به هیاتها اختصاص میدهیم و ۵۰ درصد دیگر را هم برای کارهای پایه میگذاریم. فکر میکنم یکی از دلایلی که در این سالها والیبال توانسته قدمهای مثبت و رو به رشدی را بردارد همین بوده که ما مستقل از دولت و وزارت حرکت کرده ایم. زمانی که من به فدراسیون آمدم ۹۵ درصد والیبال وابسته به همان بودجه وزارت بود، اما الان برعکس شده است. اولین اقدام در بازاریابی این است که شما برای رسیدن به فروش خوب باید محصول خوب تولید کنید، این یک اصل است. برای گرفتن اسپانسر شما باید محصول قابل ارائهای برای مشتری داشته باشی و بدانی که محصول بی کیفیت نمیتواند در بازار فروش چشمگیری داشته باشد. ما هم در والیبال اول سعی کردیم محصول خوبی ارائه دهیم، تیمی که وارد آوردگاه جهانی و لیگ جهانی شده مطمئنا خریدار خواهد داشت. چیزی را ارئه دادیم که مشتری دنبال آن بود یعنی تیمی که مردم آن را دوست دارند و بازی هایش را دنبال میکنند، حالا به آن مرحله رسیدیم که مشتریها برایش صف میکشند و از قبل وقت میگیرند که روی پیراهن ما باشند، چون میدانند محصول ما در دنیا دیده میشود. مارکتینگ ادبیات خاص خود را دارد اول میگویند چه تعداد پخش تلویزیونی دارید؟ چه تعداد بیننده دارید؟ آمارها نشان میدهد والیبال در دنیا جزو ۵ رشته اولی است که تعقیب کننده دارد. در زمان برگزاری المپیکها آمار نشان میدهد والیبال و والیبال ساحلی بیشترین بیننده را در سطح دنیا دارند. پس شما در ورزش باید جنس تان را به رده المپیک و جهانی برسانید بعد از آن حالا وقت شماست که انتخاب کنید. بخش دیگر مارکتینگ مخاطبان میلیونی شما هستند که باید آنها را با راههایی تحت عنوان باشگاه یا سامانه هواداری داخل مارکتینگ خود کنید. برنامه ریزی فقط نباید برای هزینه کردن باشد باید برای درآمدزایی هم این کار را انجام داد. از کلاسهای مربیگری، داوری، مسابقات ردههای مختلف، لیگهای متعددی که برگزار میشود میتوان درآمد داشت. ما سال ۲۰۰۸ حرکت به سوی خودکفایی را آغاز کردیم و الان به نظرم ۹۰ درصد به آن رسیده ایم. وقتی من تیم را تحویل گرفتم ششم آسیا بودیم، اما الان در جمع ۸ تیم برتر دنیا هستیم که عوامل بسیاری در این جهش فوق العاده نقش داشته اند.
*بحث دیگری هم که مطرح میشود این است که آیا فدراسیون والیبال قرارداد مربی خارجی را با ارز دولتی پرداخت میکند یا با ارز آزادی که در بازار است؟
دولت ریالی به ما کمک نمیکند، چون امکانش را ندارد و ما هم ارز را از بازار آزاد تهیه خواهیم کرد. من باید به این نکته اشاره کنم که ما قدر یک ریال و حتی یک دلارمان را هم میدانیم و اینگونه نیست که مدیریت نداشته باشیم. ما وقتی قرارداد سرمربی را فسخ میکنیم قبل از آن شرایط را بررسی میکنیم و همان میشود که الان یک سال صرفه جویی کردیم و پولی که از منابع مان درآوردیم را ذخیره کردیم و حالا از پس انداز مان میتوانیم استفاده کنیم.
*شما قبلا گفته بودید که آرمان فدراسیون والیبال رسیدن به جمع ۴ تیم برتر المپیک است و برای همین هم دنبال مربی طراز اول دنیا هستید، که خیلیها با این صحبتها فکر میکنند حتما والیبال در المپیک مدال آور خواهد بود، با این اوصاف شما به فردای بعد از المپیک هم فکر کرده اید که با آن عده چه خواهید کرد؟
من معتقدم کسی که آرمان ندارد کار نکند بهتر است. برای من خیلی راحتتر بود مثل بسیاری از مسئولان همین شرایط بد اقتصادی و تحریمها را بهانه کنم و بگویم همین که به المپیک رفتیم باید خدا را شکر کنیم، کرونا آمده و هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم و هزار بهانه دیگر، اما این که نشد کار! ما اعلام میکنیم حضورمان در المپیک خوب است، اما کارمان تمام نشده است. آرمان و آرزو آن چیزی است که ما به آن فکر میکنیم و برای رسیدن به آن دست از تلاش بر نمیداریم. یک زمان گفتم آرمان ما قهرمانی در آسیاست، خیلیها گفتند مگر میشود چین و ژاپن و کره را برد. گفتیم رویای مان حضور در المپیک است، خیلیها گفتند نمیشود، اما دیدید که همه آنها شد. الان هم من نگران این نیستم که اگر جزو ۴ تیم برتر نشدیم بقیه چه میگویند بلکه من دنبال این هستم که به آن برسیم. یک عدهای کارشان در هر شرایطی نقادی است و دنبال منافع خود هستند و ما هم وارد چالشهای رسانهای نمیشویم، از انتقاد درست هم پل میسازیم برای پیشرفت نه توقف. ما با ممارست و تلاش سعی میکنیم اهدافی که ترسیم کرده ایم را دنبال کنیم تا باعث خوشحالی مردم شویم.
*شما رئیس جاه طلبی هستید و هیچ وقت به کم قانع نیستید. در تمام این سالها دنبال جایگاه بهتر هم برای خود و هم برای والیبال بودید. خودتان قبول دارید که جاه طلب هستید؟
بله، چون معتقدم اگر جاه طلب نباشید قدم از قدم برنمی دارید البته جاه طلب مثبت را میگویم. من خودم همیشه دنبال بهترینها هستم. ملت ایران لیاقت بهترینها را دارند. من هم عضوی از مردم ایران هستم و به تاریخ تمدن کشورم افتخار میکنم. ایران یکی از تمدن سازهای دنیاست و حقش است که در زمره بهترینها باشد. ۳ هزار سال پیش ما منشور داشتیم و غرب ۵۰۰ سال هم تمدن ندارد. ما باید باور داشته باشیم که جزو بهترینها هستیم. مردم ایران ۱۴۰۰ سال پیش به اسلام روی آوردند و این به آن معنا نیست که ما تاریخ مان را فراموش کرده باشیم. اسلام کاملترین دین است که مردم ایران به علت فرهیختگی شان به آن روی آوردند و ما ۷ هزار سال قبل از آن هم تمدن خوبی داشتیم و یکسری تبلیغات باعث شده بود که ایرانیها خود را باور نداشته باشند، اما الان میبینیم که در خیلی از عرصهها ایرانیها حرف اول را در دنیا میزنند. هر ایرانی باید جاه طلب باشد و به تمدن خود ببالد و برای ساختن کشورش تلاش کند. در ورزش هم با کار و تلاش بیشتر میتوانیم پیشرفت کنیم و در دنیا حرف برای گفتن داشته باشیم. ما این کار را در والیبال انجام دادیم و ادامه هم خواهیم داد.
*کمی هم درباره آلکنو صحبت کنیم، برخی معتقدند که او اگرچه از لحاظ فنی مربی خوبی است، اما از نظر اخلاقی خیلی جدی و سخت گیر است برای همین شاید بازیکنان ایران نتوانند خیلی خوب با این مربی هماهنگ شوند. شما چه نظری دارید؟
به نظر من میدان المپیک مثل میدان جنگ است، ما که به پیک نیک نمیخواهیم برویم! برای رفتن به المپیک باید مصمم و قاطع کار کرد. سابقه آلکنو و نوع کارش هم به ما این را میگوید که این مربی ظرفیت استفاده از پتانسیلهای ایران را دارد. ما آلکنو را برای پروژه المپیک به ایران آورده ایم حالا اخلاقش تند است اشکال ندارد. او تجربه لازم را دارد و ما باید از آن استفاده کنیم. در قهرمانی جهان، المپیک و لیگ جهانی درخشیده است و با آن بازیکنان هم همین خلق و خو را داشته، اما نتیجه گرفته است. انضباط لازمه میدان جنگ است. ما برای پیروزی به یک رهبر با دیسیپلین نیاز داشتیم و الان هم داریم. سوای همه اینها ما یک زمان مربی مثل کواچ را آورده بودیم که خوب هم نتیجه گرفت، اما باز یک عده میگفتند این توانایی رهبری ندارد و بازیکنان با او دوست هستند و سوارش میشوند و ... حالا هم که یک سرمربی با دیسیپلین آورده ایم همان عده میگویند که این خیلی جدی است و بازیکنان با او نمیسازند و... پس نباید زیاد به این حرفها توجه کرد. ما به پتانسیل تیم مان ایمان داریم و میدانیم که بازیکنان هم برای درخشیدن در المپیک همه سختیها را به جان میخرند و به امید خدا با یک تیم قوی راهی المپیک خواهیم شد و دست پر هم باز خواهیم گشت.