فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

درباره بهرام بیضایی، نمایشنامه‌نویس و فیلم‌ساز ایرانی که امروز ۸۲ ساله می‌شود

  • کد خبر: ۵۳۶۶۱
  • ۰۴ دی ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۷
درباره بهرام بیضایی، نمایشنامه‌نویس و فیلم‌ساز ایرانی که امروز ۸۲ ساله می‌شود
خودش گفته بود سخن ارث پدری من است و او این میراث را از پدرومادربزرگ مادری‌اش به ارث برده است. مادربزرگ و خواهر بزرگش قصه‌‎های امیرارسلان را می‌گفتند که بیضایی بعد‌ها بر مبنای آن «سلطان مار» را نوشت.
حسام‌الدین نجفی | شهرآرانیوز - بهرام بیضایی، پژوهشگر و نمایشنامه‌نویس مشهور ایرانی در ۵ دی ۱۳۱۷ در یک خانواده شاعرپیشه و اهل ادب زاده شد. مادرش نیره موافق بود و پدرش نعمت‌ا... بیضایی شاعری اهل آران. با اینکه او در کودکی از زادگاه پدرانش و مهم‌تر از همه از مجلس تعزیه دور بود، اما در تهران با شیوه‌های تازه‌ای آموزش دید و از قضا با نادر ابراهیمی و داریوش آشوری هم هم‌کلاس بود. بیضایی با اینکه در کودکی آموزش دینی و ادبی آن‌چنانی ندید و در مدرسه شاگرد ممتازی نبود، اما در خانه اشعار زیادی می‌شنید و گاهی به جای مدرسه به سینه‌کلوب برای تماشای فیلم می‌رفت.
 
خودش گفته بود سخن ارث پدری من است و او این میراث را از پدرومادربزرگ مادری‌اش به ارث برده است. مادربزرگ و خواهر بزرگش قصه‌‎های امیرارسلان را می‌گفتند که بیضایی بعد‌ها بر مبنای آن «سلطان مار» را نوشت. نوشته‌های ماندگاری مانند «آرش» را با الهام از زبان شعر مهدی اخوان‌ثالث و در پاسخ به شعر «آرش کمان‌گیر» سیاوش کسرایی نوشت. او همچنین در سال‌های آخر دبیرستان دو نمایشنامه با زبان تاریخی نوشت. «آرش» داستانی بلند یا به قول خودِ مؤلف، یک «برخوانی» بود با بهره‌گیری از عناصر اسطوره‌ای و خصائل جامعه هرج و مرج‌زده و آشفته ایران را نشان می‌داد که اسیر دوگانه ستم داخلی و تهاجم خارجی شده و در پی ناجی می‌گردد.

بیضایی در سال‌های دهه چهل پژوهشی درباره نمایش در کشور‌هایی مانند «نمایش در چین»، «نمایش در ژاپن» و «هزارافسان» را منتشر کرد که حالا جزو منابع درسی دانشجویان رشته نمایش در کشور است. او در سال ۱۳۴۵ برای اولین‌بار کارگردانی را تجربه کرد. مجموعه «سه نمایشنامه عروسکی» را برای تلویزیون کارگردانی کرد و این اولین و آخرین کار بیضایی برای تلویزیون بود. او در سال ۱۳۴۷ استاد مدعو دانشکده هنر‌های زیبای دانشگاه تهران شد. دهه ۱۳۵۰ را به استادی در دانشگاه تهران و فیلم‌سازی گذراند.

بیضایی در نمایش از صحنه‌پردازی به نفع بازی کاست به‌طوری‌که در بهترین کارهایش صحنه خالی است و تنها سکویی گِرد دارد. این عنصر را از نقالی و تعزیه وام گرفت که در برخی از کار‌های غربی هم رایج شد. این بازاندیشی صوری تا بازاندیشی مفهومی تاریخ نیز گسترش یافت و نمایش‌های تاریخی بیضایی با زمانه‌ستیزی و بیزاری از گذشته دست به بازسازی بخش‌های محذوف تاریخ زد.
 
او شاهنامه‌خوان بسیار قهاری بود و رشته ادبیات را برای ادامه تحصیل در دانشگاه انتخاب کرد، اما در سال ۱۳۳۸ انصراف داد و رفت کارمند سازمان ثبت اسناد دماوند شد. همان‌جا در یکی از روستا‌های دماوند بود که نمایش تعزیه را برای اولین‌بار دید و با شیوه نمایش ایرانی آشنا شد. بعد از آن بود که پژوهش‌هایش را درباره نمایش آغاز کرد و کتاب مشهورش یعنی «نمایش در ایران» را نوشت و شد مهم‌ترین منبع رشته نمایش در ایران. در سال ۱۳۴۱ به اداره هنر‌های دراماتیک منتقل شد و بعد‌ها اسمش تغییر کرد و شد اداره هنر‌های تئاتر.

در همان سال با دوربین قرضی، یک فیلم هشت‌میلیمتری چهاردقیقه‌ای ساخت که ظاهرا فیلم خوبی هم از آب درآمده بود، ولی اکنون هیچ اثری از آثار آن نیست. بیضایی از آن به بعد تا ۱۳۴۹ فقط به نمایشنامه‌نویسی و گاه کارگردانی نمایش در گروه هنر‌های ملی پرداخت که بعضی از کارهایش به زبان‌های مختلف ترجمه و اجرا شده است. از نمایشنامه‌های او می‌توان به «عروسک‌ها»، «غروب در دیاری غریب»، «ضیافت و میراث»، «قصه ماه پنهان»، «مرگ یزدگرد»، «کارنامه بندار بیدخش»، «مجلس شبیه در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و همسرش رخشید فرزین»، «پهلوان گسیو و مبارک»، «داش آکل به گفته مرجان» و «چهارراه».

او سال ۱۳۴۴ با منیراعظم رامین‌فر خواهرزاده عباس جوانمرد ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سه فرزند بود به اسم‌های نگار، نیلوفر و ارژنگ که البته ارژنگ در ۱۰۰ روزگی از دنیا می‌رود.

بعد از اجرای «مرگ یزدگرد» و اخراجش از دانشگاه تا ۱۸ سال موفق نشد کار تئاتر بکند و به سختی توانست چند فیلم بسازد. او در سال ۶۷ همه‌چیزش را فروخت و به آلمان رفت و در سال ۱۳۷۱ دوباره به ایران آمد و با خانم مژده شمسایی ازدواج کرد و در سال ۷۴ آخرین فرزندش یعنی نیاسان به دنیا آمد. در سال ۱۳۷۵ به دعوت پارلمان بین‌المللی نویسندگان در استراسبورگ اقامت کرد. اما دوره اصلاحات و کمرنگ شدن محدودیت‌ها او را به ایران بازگرداند و بعد از ۱۸ سال دوری از صحنه توانست نمایشنامه «بانو آئویی» نوشته یوکیو میشیما و «بنداربیدخش» را هم‌زمان در سالن چهارسو و قشقایی تئاتر شهر تهران به روی صحنه ببرد.

او فیلم‌نامه‌هایی مثل «عمو سبیلو»، «قالی سخنگو»، «گفتگو با باد»، «چریکه تارا»، «قصه‌های میر کفن‌پوش»، «شب سمور، پرونده قدیمی پیرآباد»، «تاریخ سری سلطان در آبسکون»، «برگی گمشده از اوراق هویت یک هموطن آینده» و چند فیلم‌نامه دیگر را در کارنامه دارد.

دیری نپایید که او دوباره جلای وطن کرد و در سال ۱۳۸۹ به دعوت دانشگاه استنفورد به همراه همسرش به امریکا سفر کرد و آنجا به تحقیق و تدریس مشغول شد. او در سال ۹۱ پژوهش مفصلش درباره هزارافسان را بعد از کلی انتظار برای مجوز نشر به اسم «هزار افسان کجاست؟» منتشر کرد.

بیضایی در سال ۹۶ دکتری افتخاری ادبیات را از دانشگاه سنت اندروز گرفت و ۲۰۱۱ جایزه بیتا و در سال ۲۰۱۲ جایزه میراث فرهنگ را دریافت کرد. در سال ۲۰۱۳ از دانشگاه هاروارد جایزه سینا را دریافت کرد. او هرچند دور از وطن، اما همچنان بعد از سال‌ها می‌نویسد و با انرژی و ذوق فراوان به کارش ادامه می‌دهد و خستگی‌ناپذیر نمایشنامه‌هایش را به صحنه می‌برد. فرهنگ معیری استاد گریم سینمای ایران درباره او گفته بود: «بیضایی یک کلمه است، استاد.»
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->