شیوههای گوناگونی برای شناخت هر پدیده یا موجودیت سیاسی وجود دارد. در میان همه آنها شاید دقیقترین شیوه، شناخت دغدغههای آن باشد؛ دغدغههای واقعی و نه گفتاری. اینکه یک حزب یا حکومت یا فرد همیشه درباره عدالت سخن بگوید یا مدعی آزادیخواهی شود، کافی نیست. اگر میگوییم که دغدغه امامعلی (ع) عدالت بود، نه فقط بهواسطه سخنان ایشان، بلکه بهدلیل دغدغههای عملی ایشان است که چنین نتیجهای را میگیریم. داستانهایی شگفتانگیز از رفتار ایشان با برادر یا دخترشان یا در نزد قاضی گفته میشود که نشاندهنده سطح دغدغههای عملی آن امام است. اکنون میتوانیم سطح دغدغههای هر فرد یا گروه یا مقامی را مشاهده کنیم.
منظور از دغدغه واکنشی است که نسبت به رخدادهای بیرونی نشان میدهند. اگر به ما خبر درگذشت شخصی داده شود، واکنش ما در برابر این خبر متأثر از احساس ما درباره آن فرد است. اگر از نزدیکان باشد و علاقه زیادی به او داشته باشیم، بسیار متأثر میشویم. هرچه این فرد از ما دورتر باشد یا علاقه کمتری به او داشته باشیم، این واکنش کمرنگتر خواهد بود. ممکن است تسلیت پررنگی به بازماندگان او بگوییم، اما این فقط در حد تعارف است، نه بیشتر. از اینجا میتوان فهمید که زندهماندن شخص اول، دغدغه واقعی ما بوده است و درباره دومی چنین نیست.
با این مقدمه بیاییم اخبار و رویدادهای جاری در کشور را فهرست کنیم، سپس واکنش مسئولان در برابر آنها را نیز بنویسیم. از رویدادهای بزرگ مثل حوادث پس از گرانی ناگهانی بنزین و سقوط هواپیما و ترور سردار شهیدسلیمانی و خسارتهای جانی در مراسم تشیع پیکر سردار شهید میگذریم که کیفیت و کمیت واکنشهای رسمی در هر مورد روشن است.
همچنین واکنش اولیه در برابر کرونا را نیز نادیده میگیریم. در همین چند ماه اخیر، واکنشها به برخی برنامههای اینستاگرامی و گزارشگری فوتبال را مقایسه کنید با واکنش به فقر و تورم و گرانی و رشد کم اقتصادی و بیکاری و واکسن کرونا و رقص یک کارمند در یک اداره و بیان یک جمله از سوی یک کارشناس در تلویزیون در توصیه به رقصیدن و.... در حقیقت سطح واکنشها به مسائل در بیشتر موارد و نه همه آنها با نیازهای جامعه و مردم همسو نیست و حتی معکوس است. یا موضوع از نظر مردم بیاهمیت است، اما واکنشهای رسمی خیلی شدید است.
یا موضوع از نظر مردم مهم است، اما واکنشها در جهت خلاف آن اهمیت بروز داده میشود. شاید بتوان گفت تنها موردی که این دو حساسیت همسو بودند، در جریان ترور سردار شهید سلیمانی بود. درحالیکه با اطمینان میتوان گفت که در همه موارد دیگر نوعی از شکاف میان دغدغهها و حساسیتهای مردم با دغدغههای رسمی وجود دارد یا دیده میشود. این شکاف در مواردی به تضاد هم میرسد. چنین وضعی محصول تفاوت میان اولویتهای افراد رسمی و مردم عادی است. بهعبارت دیگر، جنس این دو تا حدودی متفاوت شده است که حساسیتهای آنان متفاوت است.