آیا ادارات استان اصفهان روز پنجشنبه (۴ مرداد ۱۴۰۳) تعطیل است؟ کشف ۱۹ هزار لیتر سوخت قاچاق توسط مرزبانان خراسان رضوی بارش باران تابستانی در جاده‌های خراسان رضوی + فیلم (۲ مرداد ۱۴۰۳) آتش‌نشانان مشهدی مانع انفجار نشت الکل در شهرک صنعتی شدند (۲ مرداد ۱۴۰۳) تاکنون ۲۵۰۰ نفر به اداره گذرنامه خراسان رضوی مراجعه کردند | سریعترین راه صدور گذرنامه با اپلیکیشن «پلیس من» جزئیات تازه از جنایت تولیدکننده پادکست در کانادا | چرا راوی «آخرین شاهد» همسرش را به قتل رساند؟ جزئیات تعطیلی چهارساعته واحد‌های صنفی مشهد از ۳ مرداد ۱۴۰۳ تا ۲۰ روز آینده | تابلو‌های تبلیغاتی اصناف خاموش شود خدمات دهی به بیماران سکته قلبی در سه مرکز درمانی مشهد بیش از ۳۰ درصد سالمندان یک بار در عمر خود، سقوط را تجربه می‌کنند سازمان سنجش کشور به تشریح اقدامات ۳۳ ماه گذشته خود پرداخت همه‌چیز درباره مراسم ازدواج «آنانت آمبانی» و «رادیکا مرچنت» آیا پشه آئدس به خراسان شمالی رسیده است؟ جلوگیری از ۵۰۰ سقط جنین سالم در مشهد و خراسان‌رضوی نقش انرژی خورشیدی در شکل‌دادن به شهرهای پایدار آینده پیرترین ببر سیبری ایران در باغ‌وحش ارم تلف شد (دوم مرداد ۱۴۰۳) با گریه و لج بازی کودک برای رسیدن به خواسته‌هایش چه کنیم؟ وجود پشه آئدس در ۶ استان کشور (۲ مرداد ۱۴۰۳) الزام در دریافت مجوز خروج از کشور برای مشمولان سربازی پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳) | تداوم هوای گرم تا اوایل هفته آینده آخرین وضعیت پرونده «کورش کمپانی» تشریح شد (دوم مرداد ۱۴۰۳) چگونه هزینه‌های سفر به روسیه را کنترل کنیم؟ بازداشت ۲ تن از کارکنان اداره کل راه و شهرسازی خراسان‌رضوی (۲ مرداد ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

اعتراف زن ۱۷ ساله به قتل شوهرش در تهران

  • کد خبر: ۵۴۹۲۲
  • ۱۶ دی ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۱
اعتراف زن ۱۷ ساله به قتل شوهرش در تهران
حدود یک سال قبل مردی افغانستانی که سرایدار یک خانه ویلایی در ملارد بود به طرز مرموزی ناپدید شد. راز این جنایت پس از یک سال با اعترافات همسر دومش و یکی از بستگان او فاش شد.
به گزارش شهرآرانیوز، حدود یک سال قبل مردی افغانستانی که سرایدار یک خانه ویلایی در ملارد بود به طرز مرموزی ناپدید شد. پس از مدتی سحر همسر ۱۷ ساله وی و دختر کوچکش نیز خانه ویلایی را ترک کردند.

در ادامه رسیدگی به این پرونده و در حالی که همسر اول این مرد پیگیر ماجرای ناپدید شدن همسرش بود و هوویش را در این ماجرا مقصر می‌دانست چند ماه بعد مأموران پلیس موفق به شناسایی محل زندگی سحر در تهران شدند و او را که همراه دختر کوچکش و مردی به‌نام سعید در یک خانه زندگی می‌کرد به اداره آگاهی منتقل کردند.

در حالی که سحر مدعی بود خبری از شوهرش ندارد، اما در ادامه بازجویی‌های پلیسی لب به اعتراف گشود و به قتل شوهرش با همدستی سعید اعتراف کرد.

او در تشریح این ماجرا گفت: من ۱۷ سال دارم. وقتی مادرم مرا باردار بود به اتهام خرید و فروش مواد مخدر و اعتیاد به زندان افتاد و من در زندان به دنیا آمدم. وقتی بزرگ‌تر شدم مرا به خاله‌ام سپردند، اما در خانه او خیلی آزار دیدم و تحقیر شدم. بعد از اینکه مادرم آزاد شد از محل زندگی‌مان در استان گلستان به تهران آمدیم. ۵ سال قبل وقتی ۱۲ ساله بودم پسر خاله‌ام که در یک کارگاه بلوک زنی کار می‌کرد یکی از همکارانش را به خانواده ما معرفی کرد. دلاور تبعه افغانستان و ۱۵ سال از من بزرگ‌تر بود. وقتی به خواستگاری‌ام آمد از آنجایی که مادرم اعتیاد داشت و به‌دلیل فقر مالی در ازای گرفتن هفت میلیون تومان مرا به عقد دلاور درآورد، در واقع او مرا فروخت.

فکر می‌کردم با ازدواج زندگی‌ام بهتر می‌شود، اما دلاور مرد بداخلاق، خسیس و شکاکی بود. همیشه مرا کتک می‌زد و هیچ پولی برای خرج کردن نداشتم. وقتی بچه‌ام به دنیا آمد وضعیت زندگی‌ام بدتر شد. چندباری همراه دلاور به خانه‌های مردم می‌رفتم و نظافت می‌کردم و آن‌ها به من پول و گاهی هم برای من و دخترم لباس می‌دادند. تا اینکه مدتی بعد متوجه شدم دلاور قبل از من ازدواج کرده و همسر و فرزند دیگری هم دارد. از زندگی‌ام خیلی ناراضی بودم.

در این میان سعید که از بستگان دلاور بود کم کم به من توجه نشان داد و من با او درددل می‌کردم و او همیشه از من حمایت می‌کرد. بعد هم به او گفتم می‌خواهم طلاق بگیرم، اما شوهرم راضی به جدایی نشد تا اینکه با سعید تصمیم گرفتیم او را بکشیم. شب حادثه چند قرص خواب را در آب حل کردم و به او دادم بعد هم سعید به خانه ما آمد و او را با کابل خفه کرد و جسدش را در همان باغی که سرایدار بودیم، دفن کردیم. بعد از این ماجرا به تهران آمدم و در یک تولیدی کار پیدا کردم. چند ماهی در خانه مادرم بودم، اما او بار‌ها پیشنهاد داد که دخترم را بفروشم و حتی مشتری هم برای دخترم پیدا کرد، اما من فرار کردم و دو هفته در خانه خاله‌ام ماندم بعد هم به سعید گفتم برایم خانه بگیرد که قبول کرد و دو ماهی با هم زندگی می‌کردیم که دستگیر شدیم.
بدین ترتیب با اعترافات این زن و همدستش هر دو بازداشت شدند.
 
منبع: خبرآنلاین
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->