امیری|به گزارش شهرآرانیوز - تاجنیا در ابتدای صحبتهایش، با بیان اینکه مولانا به هر روی ایرانی است و از قضا بلخی و خراسانی است، گفت: من همیشه به وجوه مشابهت فردوسی و مولانا فکر میکنم. اینکه فردوسی در تاراجگاه قرن چهارم برای محفوظداشتن و زندهنگاهداشتن زبان پارسی کوشید و مولانا هم در آشوبگاه قرن هفتم، به فرهنگ ایرانی و زبان پارسی وفادار ماند. او در جغرافیای امپراتوری روم شرقی ستون افراشتهای را پی ریخت که بنیاد آن بر زبان و فرهنگ پارسی است.
تاجنیا سخنانش را اینگونه ادامه داد: میدانیم که نقطه ثقل مرکزی شمس و مولانا عشق است و عشق است و عشق است. وقتی شمس و مولانا با هم مواجه میشوند، از دل این مواجهه یک دلدادگی شگرف و بیحدوحصر اتفاق میافتد که از قضا دوسویی است. مولانا بسیار زیاد به این دلدادگی اعتراف کرده است. هرکجای جهان مولانا سیر میکنیم، سر از شمس درمیآوریم، چون شمس مَثل اعلای وجود در دایره هستی انسانی است. از این رو در دنیای غزلیات مولانا که حضور شمس و ابراز دلدادگی مولانا به شمس است، بیان هجران استخوانسوز شمس بسیار است.
بهگفته او در منابع تاریخی هم که برای ما برجا مانده است، از جمله در ۲ منقبتنامه معروف «رساله سپهسالار» و «مناقبالعارفین»، باز شاهد کَردوکنش مولانا و ابراز این دلدادگی هستیم.
بهگفته تاجنیا در «مناقبالعارفین» آمده است که مولانا بر در حجره شمس در مدرسه خودش، به دستخط خودش و با مرکب سرخ نوشته بود: «مقام معشوق خضر».
این مولویپژوه ادامه میدهد: این عرض شیفتگی بیانتهای مولانا به شمس، یک سر ماجراست که ما با آن آشناییم، اما این دلدادگی سر دیگر هم دارد و دوسویه است. چیزی که کمتر به آن پرداخته شده است، شیفتگی اسرارآمیز شمس به مولاناست.
بهگفته تاجنیا، این نکته در برخی منابع مثل «مقالات شمس» و «مناقبالعارفین» انعکاس پیدا کرده است. برای مثال در «مناقبالعارفین» آمده است که شمس میگوید: من از شناخت مولانا قاصرم. در این سخن هیچ نفاق و تکلف نیست که من از شناخت مولانا قاصرم. مرا هر روز از حال و افعال وی چیزی معلوم میشود که دی نبوده است. مولانا را بهترک از این دریابید تا بیش از این خیره نباشید.
همچنین در جای دیگری شمس اعتراف میکند که افلاکی (نویسنده مناقبالعارفین) بیان میکند: منقول است روزی حضرت شمسالدین تبریزی در مدرسه مبارک فرمود که هرکه میخواهد انبیا را ببیند، مولانا را ببیند. سیرت انبیا او راست. اکنون بهشت، رضای مولاناست، دوزخ، غضب مولانا و کلید بهشت مولاناست.