این انگشت به آن انگشت چه ربطی دارد؟
حادثه اصلی در قسمت چهارم سریال قورباغه با پیداشدن یک انگشت قطعشده در خودرو مدل بالایی رقم میخورد که رامین آن را از نوری (نوید محمدزاده) اخاذی کرده بود. این تصویر تکاندهنده از همان ابتدا نفسها را در سینه حبس میکند؛ اما طولی نمیکشد که فضا کاملا میشکند و مخاطب به سفری دعوت میشود پر از تصاویر نوستالژیک دهه ۶۰ در شمال کشور و شهر رشت و البته در این میان انگشت دیگری هم وجود دارد.
با ادامه ماجرای انگشت قطعشده در قسمت پنجم، این سؤال پرتکرار و البته مهم برای مخاطبان ایجاد میشود که «این انگشت چه ربطی به آن انگشت دارد؟» برخی میگویند هیچ ربطی بین این ۲ وجود ندارد و هومن سیدی فقط دلش خواسته است به این بهانه سفری به کودکی خود داشته باشد، اما برخی مخاطبان هم سخت بر نظر خود پابرجا هستند که این انگشت واقعا به آن انگشت ارتباطی دارد و شک ندارند که داستان از همین زاویه دنبال میشود. در ادامه باید دید هومن سیدی از بیان ماجرای انگشت قطعشده مادرش در ۳ دهه گذشته دقیقا چه هدفی داشته و آیا قرار است در سریال قورباغه، مخاطب در زمان هم سفر کند؟!
یک اتوبوس بازیگر گمنام درجهیک
نکته مهم دیگر در قسمت چهارم سریال قورباغه معرفی چند چهره جدید است. حضور امید محمدزاده، برادر نوید محمدزاده، در نقش «ناصر»، پدر رامین، و در کنار او پیمان میرزایی در نقش «حسن» و سمانه منیری در نقش «شهین»، مادر رامین، این قسمت از سریال را به یک قسمت مستقل با حضور چهرههای جدید و بازیهای مقبول بدل کرده است.
بهعقیده مخاطبان، این چهرهها بازیهای درخشانی از خود نشان دادند. میان نظرهایی که درباره این قسمت در اینستاگرام و توئیتر منتشر شده، آمده است: «همین که یک اتوبوس بازیگر گمنام درجهیک به سینمای ایران معرفی شده است، یعنی سریال موفق است.» برخی مخاطبان هم به بازی امید محمدزاده در نقش ناصر اشاره کرده و گفتهاند: «بازی امید محمدزاده سرد و بیروح بود.» در مقابل تعداد زیادی از مخاطبان هم از بازی او رضایت داشتند و برای نمونه یکی از نظرها درباره او این است: «انگار طرف ۲۰ سال بازیگر بوده است.»
قسمت پنجم سریال قورباغه و نمایانشدن قدرتهای ماورایی
تاکنون هومن سیدی را بهعنوان فیلمسازی که ایدههای غربی را به شکلی مطلوب بومیسازی میکند، شناختهایم. همین آشنایی باعث میشود بسیاری از اتفاقات در این سریال برای مخاطب باورپذیر باشد و تعجب نکند اگر ناگهان در این شخصیتها صاحب نیروهای ماورایی شوند و ماجراهای فضایی پیش آید!
در این قسمت از قورباغه، داستان مادهای که به انگشت قطعشده چسبیده شوک دیگری به مخاطب وارد میکند، اما میتوان گفت انتظار مخاطبان قورباغه برای ماجراهای بسیار پیچیده در ادامه داستان بسیار بالا رفته است و منتظرند ببینند آن ماده چیست که یک خلافکار حاشیهنشین را به فرماندهای بیقید بدل میکند.
جالب اینکه این فرمانده (رامین) در ابتدا پلیس را نشانه میگیرد و او را به خدمت خود درمیآورد تا بار دیگر یادآوری کند بازی دزد و پلیس در این سریال به شکلی متفاوت در جریان است.
بیشتر بخوانید:
ماجرای عشق نافرجام رامین و فرانک
نکته دیگر حضور سحر دولتشاهی در نقش «فرانک» است. حضور این شخصیت در قسمت ششم بیشتر از این نظر مهم است که لایههای زیرین گذشته رامین را میگشاید. لایهای که ماجرای عشق نافرجام فرانک و رامین و عقدههای این ۲ را در دل خود دارد.
بهنظر میرسد هومن سیدی شبکه شخصیتهایش را بهگونهای طراحی کرده است که مخاطب را به اعماق گذشته رامین ببرد و بر همین اساس است که فرانک با مهارت علمی خود (متصدی آزمایشگاه) ادامه بازی را در دست میگیرد و با تسلیمکردن فرمانده، گرهی دیگر در داستان میاندازد.
نکته دیگری که در پایان این مطلب میتوان به آن اشاره کرد، تضاد قسمت چهارم و پنجم سریال قورباغه از نظر فنی است. یعنی هرچه در قسمت چهارم شاهد حس زندگی و تصاویر نوستالژیک هستیم، در قسمت پنجم فضای وهم و خیال را با بازی رنگ و نور میبینیم.
آنچه از نظرات مخاطبان برمیآید، آنها بهشدت مایلاند ادامه داستان را دنبال کنند و بتوانند ربط تکههای بهظاهر بیربط سریال را روی یک خط کنار هم بگذارند و بالأخره بفهمند اصل داستان چیست و قرار است چه اتفاقی بیفتد.
بیشتر بخوانید: